مریم کریم بیگی:
 توئیت۱) همونا که هنوز نتونستن جواب موشک هوا کردناشونو بدن امروز با تهدید به شکوندن درب منزل مون میخواستن وارد خونه بشن و مامان رو ببرن، مامان خونه نبود و بعد از بازرسی خونه گفتند که فردا دوباره برمیگردن و مامان رو میبرن. باریکلا بهتون که این قدر زورتون زیاده.

حسین دائمی: «امشب درد خودم یادم رفت که دختری دارم به اسم آتنا که در زندان است. وقتی مادری را دیدیم در حال جمع کردن اسباب و اثاثیه خود است تا فردا خودش را به زندان معرفی کند، برای اجرای حکم یکسال زندان، شهناز اکملی مادرمصطفی کریم بیگی/ مزه شیرین عدالت/ فرزندش کشته شد/ مادر هم زندانی می شود.».

مریم کریم بیگی: توئیت ۲) مامان داره میره و توی راه اوینیم ثبت شد توی تاریخ به بی شرفی شما.

توئیت ۳) آره مامان تو رفتی و سرت بالاست، من موندم و خونه ای که همه جاش خاطرات توست و عکسای مصطفی. شادی کوچکی می‌خواهم آن‌قدر کوچک که هیچ‌کس نخواهد آن را از من بگیرد.

توئیت ۴) مامان من بر خلاف اصلاح طلبان توی زندان جا شد، منم برگشتم توی خونه ای که دیگه ندارمش، مثل ده سال پیش که برگشتم توی خونه ای که برادرمو نداشتم، خانواده داره برام میشه یه قاب عکس و دستای گره خورده بهم گوشه کتاب خونه اتاقم. 

سخنان شهناز پیش از رفتن به زندان: من تا پای مرگ نیز پای دادخواهی ام ایستاده‌ام و هیچ گاه صدایم را خاموش نمی کنم.

انسیه دائمی: وقتی داشت سربالایی اوین می رفت بالا گفت:

“تا آخرش محکم هستیم…”وقتی رفت داخل این نامه رو داد برای تنها عشق زندگیش.

چطور یک کوه سرشار از عشق و محبت توی اوین جا شد؟؟!!

هانیه دائمی: بس که شستیم به خوناب جگر جامه‌ی جان، نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی.

عالیه مطلب زاده: «شاید کسی را که با او خندیده‌ ای فراموش کنی؛ اما هرگز کسی را که با او گریسته‌ ای از یاد نخواهی برد شهناز_اکملی امروز رفت برای گذراندن یکسال حبس بارها روایت کشته شدن مصطفی و نحوه دفن شبانه اش را تعریف کرد و هر بار با هم گریستیم گریه برای بهترین فرزندان وطن و مادران داغدار و امروز شهناز وسایل بست باید برای اجرای حکم خود را به اجرای احکام دادسرای مقدس واقع در زندان اوین معرفی کند.».

پرستو فروهر:‏«در برابر ستم سترگی که بر جسم و جان ما روا می کنند واژه ها از بیان ناتوانند. با بازداشت شهناز_اکملی⁩ و دیدن تصویر او که عکس فرزند را با خود به زندان می برد، همان فریاد در ذهن انسان پژواک می شود که این روزها در خیابان ها در برابر گماشتگان سرکوب:

بی شرف_بی شرف/ ⁩داد خواهیم این بیداد را!».

منصوره بهکیش: «این است نماد دموکراسی حکومت اسلامی ایران: جوان های آگاه و جویای آزادی و عدالت را می کشند، بدون این که پاسخی به خانواده ها بدهند که چرا و چگونه آن ها را کشته اند. خانواده های دادخواه را نیز به هر شکلی که بتوانند شکنجه و آزار می دهند تا بتوانند ساکت شان کنند و اگر نتوانستند، خانواده ها را نیز به زندان می اندازند.

خداحافظی شهناز اکملی با دخترش مریم کریم بیگی امروز ۲۵ دی ۱۳۹۸. مصطفی کریم بیگی را در ۶ دی ماه ۱۳۸۸ کشتند و هنوز شهناز نمی داند چرا و چگونه او را کشته اند؟

شهناز عزیز و شجاع ما هنگامی که داشت وسایل اش را جمع می کرد که خودش را برای اجرای یک سال حکم ناعادلانه اش به زندان اوین معرفی کند گفت: عکس‌ پسرم را با خودم می‌برم زندان چون می‌دانم قوت قلب من است. من یک مادرم که جرمم دادخواهی‌ و تکرارِ و تکرار یک پرسش ساده است که هیچگاه پاسخ نگرفتم: چه کسی پسرم را کشت؟ممنونم از همه مردمی که کنار من و خانواده‌ام بودید و هستید. ما خویشاوندان هم هستیم و به جز یکدیگر پناهی .نداریم. به امید روزهای خوب

حکم ناعادلانه شهناز کریم بیگی باید فوری و بدون قید و شرط لغو شود.».

سپیده قلیان: «تو دوباره به خانه باز خواهی گشت/ ما به این آمدها، رفت‌ها، رویاها/ عادت داریم./ خیلی‌ها مثل تو پروانه رفتند، کبوتر باز آمدند/ کبوتر رفتند، عقاب باز آمدند/ عقاب رفتند، آسمان باز آمدند./ اوین را بی‌هوده،/ به کوهستان نساخته‌اند. *شعر از سید علی صالحی».

شهناز اکملی، این زن شجاع و مادر دادخواه امروز به بند عمومی زندان اوین منتقل شد. شهناز اکملی در مهر ۱۳۹۸ به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس قطعی محکوم شده بود. حکم وی بدون تشکیل دادگاه تجدیدنظر و شنیدن آخرین دفاعیات توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شد.

مادران پارک لاله ایران

۲۶ دی ۱۳۹۸

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)