امروز من هم دلم خیلی گرفته.
امروز چندین نفر پیام دادند که حالشان گرفته و هیج چیز آرامشان نمی کند. گاهی اوقات احساسات آنقدر سایه به تمام وجودت می اندازد که حتی نفس کشیدن هم سخت می شود. تنها چیزی که حس می کنی سنگینی ست که نه می توانی حملش کنی و نه توان بیرون ریختنش را داری. هیچ اشک و فریادی انگار توان بار این فشار را ندارد. دلت می خواهد هرطور شده خودت را از این سایه سنگین بیرون بکشی .اما چگونه؟ وقتی احساسات شدید هستند کنترل آن ها سخت است و فرد دوست دارد به هر شکلی سریع آن را بیرون بریزد تا آرام شود. قابل درک است اما مهم است که ما کنترل احساسات را داشته باشیم تا برعکس. اینکه خشم یا غم سرچشمه حرکت‌مان باشد فرق می کند تا اینکه آگاهانه از خشم و غم مان برای حرکت مان استفاده کنیم. نکته مهم دیگر اینکه در شرایط سخت لازم است به خود کمک کنیم تا ضمن تحمل فشارها همچنان قوی بمانیم.
در روان درمانگری یکی از راههای کنار آمدن با احساسات این است:
احساسات همیشه در ارتباط با اتفاقات هستند. اتفاقی می افتد، ما نسبت به آن فکری و حسی داریم. حادثه ناگواری رخ می دهد(اتفاق). این اتفاق فکر منفی در ما ایجاد می کند (چقدر ناعادلانه مرد… چقدر تنها شدم..) براساس این فکر، احساسی در ما به وجود می آید (غم، گناه، استیصال، خشم)
احساس تان را حس کنید، بیرون بریزید و بعد یاد بگیرید با آن کنار بیائید.
بعضی رهنمودها کمک می کند تا بتوانید بار فشار احساسات را کمتر کنید و بهتر از خود مواظبت کنید:
– هر فردی خاص است و بیان احساساتش هم خاص خودش. کشف کنید به چه صورتی می توانید احساس خود را بیرون بریزید. البته به صورتی که آسیبی به خود و دیگران وارد نکنید (فریاد زدن، گریه کردن، نوشتن، موزیک گوش دادن …)
– کشف کنید احساستان در ارتباط با چه اتفاقی هست و چه فکری پشت این احساس نهفته است. آن فکر را به چالش بکشید و فکر مثبت تری به جای آن بگذارید. اگر هیچ فکر مثبتی نیست، امید را جایگزین کنید.
– کشف کنید حس (غم، خشم، استیصال) در کجای بدن تان است. تنفس تان را به سمت این مکان بفرستید، احساسش کنید و با بازدم خیلی آرام نفس را بیرون بدهید. به طوری که انگار آن حس را نوازش می کنید.
– و در پایان، احساس تان را با دیگران (دوستان، هم دردان) تقسیم کنید. راجع به آن حرف بزنید و تبادل تجربه کنید. 

کشور آمیغ، روان درمانگر

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)