سالوادور دالی ـ سالهای خوشبختی در مادرید، نوشتهٔ راکِل کیلِز .-. اصلِ مطلب در روزنامه وزینِ ال موندو به چاپ رسیده است.
۱۹۲۲. سالوادور دالی هجده ساله شهرِ خود فیگراس (۱) را ترک کرده و به مادرید میرود تا در آکادمی هنرهای زیبای سن فرناندو (۲) درس بخواند، او برای زندگی خوابگاهِ دانشجویان انتخاب میکند، بعد از اینکه او واردِ این خوابگاه میشود؛ دیگر سالوادور دالی همیشگی نیست، در سالِ ۱۹۲۶ میلادی او را از آکادمی اخراج میکنند، او به سختی مبارزه کرده و دیوارهای نَمادِ مُدرنیسم را رّد میکند تا مبدّل به افسانهای جاودانه مبدل شود. مقصدِ بعدی او ؟ پاریس. همه چیز در ۴ سال تغییر کرده بود.
مجموعه سالهای پُر آزمایشی بود و گردهمائیهای مختلف، جشنوارهها و حتی شب زنده داریها و خِلقت… به نقل از کارشناسان؛ دوره مکتبِ هنری کوبیسمِ او به وسیله (و با دستِ ) لورکا (۳) و بونوئل (۴) رُشد کرد، رابطهٔ گرم و خوبِ آنها کم کم سرد میشد چون استعدادِ آنها بهتر میشد و هوای نَفْسْ و خودبینی آنها بیشتر، ولی هنوز شور و هیجانِ فراوانی در بینِ آنها دیده میشد تا بر تعصّبی طبیعی غالب شوند.
اولین کسی که به خوابگاه میرسد، پپین بیو (۵) است که در سالِ ۱۹۱۵ میلادی ثبت نام میکند. ۲ سالِ بعد بونوئل وارد میشود و در سالِ ۱۹۱۹ میلادی نیز لورکا به جمعِ آنها اضافه میشود، وقتی که دالی در سالِ ۱۹۲۲ میلادی به آنجا میرود؛ گروهِ آنها دیگر شکل گرفته بود ولی با گذشتِ اندکی از زمان؛ رفاقت آنها با دالی آغاز شده و آن دوستی بسیار محکم و با ریشه بود.
سالهای بسیار مهّمی بودند، پپین همیشه میگفت که دالی از قبل یک نقّاشِ برجسته بود ولی دالی با گذشتِ زمان واردِ یک دنیای متفاوت میشود، او هرگز رابطهٔ خوبی با آکادمی نداشت و احساسِ خوبی درانجا نمیکرد و همین باعث شد که از آنجا اخراج شود، این اخراج باعث شد که او جّوِ غیرِ متعارفی دیگر را شناخته و با دیگر هنرمندانِ بزرگِ آن زمان مانندِ ماروخا مایو (۶) آشنا شود، این آشنایی باعث شد که بسیاری از نوشتهها و آثارِ هنری او خلق شوند. دالی همچنین به تجربه دادائیسم پرداخت که آثارش را در تمام عمر تحت تاثیر خود قرار داد.
زندگی در خوابگاه یک محرّکِ همیشگی بود و توقف معنائی نداشت، مهمترین سخنرانیها و رویدادها درانجا اتفاق میافتاد، مثلِ بحث و جدال در رابطه با آثارِ فروید (۷)، بعد از خوردن شام؛ لورکا با پیانو زیباترین ترانههای مردمی را مینواخت و او با لورکا برچسبهای ادبی جدیدی میساخت و از این بازی لذّت میبرد، در همان زمان بود که دالی چند تابلوی نقاشی خودش را به لورکا هدیه داد، در آن زمان آن دو هنوز با هم خیلی دوست بودند.
مادرید در آن زمان یک محرّکِ ۲۴ ساعته بود و دالی شروع کرد به شرکت در تجمعاتِ شبانه ادبی آن زمان که در ۳ کافه مهمِ مادرید برگزار میشد، نامهها و عکسهای او از آن زمان نشان دهنده اهّمیتِ آن دوران برای دالی است و تاثیرِ مادرید در زندگی او.
سالهای خوشی بودند. اما با گذشتِ زمان رابطه آنها پیچیده و بغرنج میشود، با بونوئل شروع به همکاری کرده و فیلمنامه یک سگِ اندلوس (۸) را مینویسد و با او در سالِ ۱۹۲۶ میلادی به پاریس سفر میکند، اما احساس بیخودی بودنِ بونوئل و ریاضتِ دالی برای این دوستی باعث میشود که چندان با هم چرخشی خاّص در رفاقتِ خودشان نداشته باشند، با لورکا دوستی عجیب و مبهمی داشت؛ اطرافیانِ آنها تعریف میکنند که لورکا عاشقِ دالی شده بود ولی دالی از یک دوستی ساده به لورکا؛ به آن طرفتر نرفته بود، با همدیگر شروع به کار به روی دیوانِ اشعارِ لورکا کردند، این دیوان میبایستی با نقشهای دالی مزیّن میشد اما لورکا هیچگاه شعر آن دیوان را تمام نکرد. لورکا نقاشیهای سور رئالیسمِ (۹) دالی را دوست نداشت و جنگِ لعنتی (۱۰) اجازه نداد که هیچگاه آنها با هم آشتی کنند.
بدبختیهای دیگر به کنار؛ دالی در حالِ یک دگریسی کامل در خوابگاه بود، از آنجا که اخراج میشود (دالی در سال ۱۹۲۶ اندکی پیش از امتحانات نهایی به دلیل اظهار نظر در مورد عدم شایستگی مسئولین در امتحان گرفتن از وی، از آکادمی اخراج شد)؛ زندگی جدیدی را در پاریس آغاز میکند.
***
(۱) شهری در ایالتِ کاتالونیای اسپانیا
(۲) مدرسه هنرهای زیبا
(۳) فدریکو گارسیا لورکا (۵ ژوئن ۱۸۹۸ ـ ۱۹ آگوست ۱۹۳۶) شاعر و نویسنده اسپانیایی است. او همچنین نقّاش، نوازنده پیانو، و آهنگساز نیز بود.
(۴) لوئیس بونوئل (۱۹۰۰ ـ ۱۹۸۳) کارگردان و فیلمساز اسپانیایی بود.
(۵) Pepin Bello
(۶) Maruja Mallo
(۷) زیگموند فروید (زادهٔ ۶ مه ۱۸۵۶ ـ درگذشتهٔ ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹) عصبشناس اُتریشی و پایهگذار رشتهٔ روانکاوی است.
(۸) Un perro andaluz
(۹) سوررئالیسم به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر است. فراواقعگرایی یا سوررئالیسم یکی از جنبشهای معروف هنری در قرن بیستم است.
(۱۰) درینجا منظور جنگ داخلی اسپانیا است. جنگ داخلی اسپانیا یک درگیری بزرگ نظامی بود که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ پس از کودتای بخشی از ارتش علیه جمهوری اسپانیا رخ داد.در این جنگ نیروهای طرفدار جناح چپ (معروف به«جمهوریخواهان») از نیروهای معروف به «ملیها» شکست خوردند.
✿⊱╮%
سالوادور دالی ـ سالهای خوشبختی در مادرید، نوشتهٔ راکِل کیلِز .-. اصلِ مطلب در روزنامه وزینِ ال موندو به چاپ رسیده است.
۱۹۲۲. سالوادور دالی هجده ساله شهرِ خود فیگراس (۱) را ترک کرده و به مادرید میرود تا در آکادمی هنرهای زیبای سن فرناندو (۲) درس بخواند، او برای زندگی خوابگاهِ دانشجویان انتخاب میکند، بعد از اینکه او واردِ این خوابگاه میشود؛ دیگر سالوادور دالی همیشگی نیست، در سالِ ۱۹۲۶ میلادی او را از آکادمی اخراج میکنند، او به سختی مبارزه کرده و دیوارهای نَمادِ مُدرنیسم را رّد میکند تا مبدّل به افسانهای جاودانه مبدل شود. مقصدِ بعدی او ؟ پاریس. همه چیز در ۴ سال تغییر کرده بود.
مجموعه سالهای پُر آزمایشی بود و گردهمائیهای مختلف، جشنوارهها و حتی شب زنده داریها و خِلقت… به نقل از کارشناسان؛ دوره مکتبِ هنری کوبیسمِ او به وسیله (و با دستِ ) لورکا (۳) و بونوئل (۴) رُشد کرد، رابطهٔ گرم و خوبِ آنها کم کم سرد میشد چون استعدادِ آنها بهتر میشد و هوای نَفْسْ و خودبینی آنها بیشتر، ولی هنوز شور و هیجانِ فراوانی در بینِ آنها دیده میشد تا بر تعصّبی طبیعی غالب شوند.
اولین کسی که به خوابگاه میرسد، پپین بیو (۵) است که در سالِ ۱۹۱۵ میلادی ثبت نام میکند. ۲ سالِ بعد بونوئل وارد میشود و در سالِ ۱۹۱۹ میلادی نیز لورکا به جمعِ آنها اضافه میشود، وقتی که دالی در سالِ ۱۹۲۲ میلادی به آنجا میرود؛ گروهِ آنها دیگر شکل گرفته بود ولی با گذشتِ اندکی از زمان؛ رفاقت آنها با دالی آغاز شده و آن دوستی بسیار محکم و با ریشه بود.
سالهای بسیار مهّمی بودند، پپین همیشه میگفت که دالی از قبل یک نقّاشِ برجسته بود ولی دالی با گذشتِ زمان واردِ یک دنیای متفاوت میشود، او هرگز رابطهٔ خوبی با آکادمی نداشت و احساسِ خوبی درانجا نمیکرد و همین باعث شد که از آنجا اخراج شود، این اخراج باعث شد که او جّوِ غیرِ متعارفی دیگر را شناخته و با دیگر هنرمندانِ بزرگِ آن زمان مانندِ ماروخا مایو (۶) آشنا شود، این آشنایی باعث شد که بسیاری از نوشتهها و آثارِ هنری او خلق شوند. دالی همچنین به تجربه دادائیسم پرداخت که آثارش را در تمام عمر تحت تاثیر خود قرار داد.
زندگی در خوابگاه یک محرّکِ همیشگی بود و توقف معنائی نداشت، مهمترین سخنرانیها و رویدادها درانجا اتفاق میافتاد، مثلِ بحث و جدال در رابطه با آثارِ فروید (۷)، بعد از خوردن شام؛ لورکا با پیانو زیباترین ترانههای مردمی را مینواخت و او با لورکا برچسبهای ادبی جدیدی میساخت و از این بازی لذّت میبرد، در همان زمان بود که دالی چند تابلوی نقاشی خودش را به لورکا هدیه داد، در آن زمان آن دو هنوز با هم خیلی دوست بودند.
مادرید در آن زمان یک محرّکِ ۲۴ ساعته بود و دالی شروع کرد به شرکت در تجمعاتِ شبانه ادبی آن زمان که در ۳ کافه مهمِ مادرید برگزار میشد، نامهها و عکسهای او از آن زمان نشان دهنده اهّمیتِ آن دوران برای دالی است و تاثیرِ مادرید در زندگی او.
سالهای خوشی بودند. اما با گذشتِ زمان رابطه آنها پیچیده و بغرنج میشود، با بونوئل شروع به همکاری کرده و فیلمنامه یک سگِ اندلوس (۸) را مینویسد و با او در سالِ ۱۹۲۶ میلادی به پاریس سفر میکند، اما احساس بیخودی بودنِ بونوئل و ریاضتِ دالی برای این دوستی باعث میشود که چندان با هم چرخشی خاّص در رفاقتِ خودشان نداشته باشند، با لورکا دوستی عجیب و مبهمی داشت؛ اطرافیانِ آنها تعریف میکنند که لورکا عاشقِ دالی شده بود ولی دالی از یک دوستی ساده به لورکا؛ به آن طرفتر نرفته بود، با همدیگر شروع به کار به روی دیوانِ اشعارِ لورکا کردند، این دیوان میبایستی با نقشهای دالی مزیّن میشد اما لورکا هیچگاه شعر آن دیوان را تمام نکرد. لورکا نقاشیهای سور رئالیسمِ (۹) دالی را دوست نداشت و جنگِ لعنتی (۱۰) اجازه نداد که هیچگاه آنها با هم آشتی کنند.
بدبختیهای دیگر به کنار؛ دالی در حالِ یک دگریسی کامل در خوابگاه بود، از آنجا که اخراج میشود (دالی در سال ۱۹۲۶ اندکی پیش از امتحانات نهایی به دلیل اظهار نظر در مورد عدم شایستگی مسئولین در امتحان گرفتن از وی، از آکادمی اخراج شد)؛ زندگی جدیدی را در پاریس آغاز میکند.
***
(۱) شهری در ایالتِ کاتالونیای اسپانیا
(۲) مدرسه هنرهای زیبا
(۳) فدریکو گارسیا لورکا (۵ ژوئن ۱۸۹۸ ـ ۱۹ آگوست ۱۹۳۶) شاعر و نویسنده اسپانیایی است. او همچنین نقّاش، نوازنده پیانو، و آهنگساز نیز بود.
(۴) لوئیس بونوئل (۱۹۰۰ ـ ۱۹۸۳) کارگردان و فیلمساز اسپانیایی بود.
(۵) Pepin Bello
(۶) Maruja Mallo
(۷) زیگموند فروید (زادهٔ ۶ مه ۱۸۵۶ ـ درگذشتهٔ ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹) عصبشناس اُتریشی و پایهگذار رشتهٔ روانکاوی است.
(۸) Un perro andaluz
(۹) سوررئالیسم به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر است. فراواقعگرایی یا سوررئالیسم یکی از جنبشهای معروف هنری در قرن بیستم است.
(۱۰) درینجا منظور جنگ داخلی اسپانیا است. جنگ داخلی اسپانیا یک درگیری بزرگ نظامی بود که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ پس از کودتای بخشی از ارتش علیه جمهوری اسپانیا رخ داد.در این جنگ نیروهای طرفدار جناح چپ (معروف به«جمهوریخواهان») از نیروهای معروف به «ملیها» شکست خوردند.
✿⊱╮%
سالوادور دالی ـ سالهای خوشبختی در مادرید، نوشتهٔ راکِل کیلِز .-. اصلِ مطلب در روزنامه وزینِ ال موندو به چاپ رسیده است.
۱۹۲۲. سالوادور دالی هجده ساله شهرِ خود فیگراس (۱) را ترک کرده و به مادرید میرود تا در آکادمی هنرهای زیبای سن فرناندو (۲) درس بخواند، او برای زندگی خوابگاهِ دانشجویان انتخاب میکند، بعد از اینکه او واردِ این خوابگاه میشود؛ دیگر سالوادور دالی همیشگی نیست، در سالِ ۱۹۲۶ میلادی او را از آکادمی اخراج میکنند، او به سختی مبارزه کرده و دیوارهای نَمادِ مُدرنیسم را رّد میکند تا مبدّل به افسانهای جاودانه مبدل شود. مقصدِ بعدی او ؟ پاریس. همه چیز در ۴ سال تغییر کرده بود.
مجموعه سالهای پُر آزمایشی بود و گردهمائیهای مختلف، جشنوارهها و حتی شب زنده داریها و خِلقت… به نقل از کارشناسان؛ دوره مکتبِ هنری کوبیسمِ او به وسیله (و با دستِ ) لورکا (۳) و بونوئل (۴) رُشد کرد، رابطهٔ گرم و خوبِ آنها کم کم سرد میشد چون استعدادِ آنها بهتر میشد و هوای نَفْسْ و خودبینی آنها بیشتر، ولی هنوز شور و هیجانِ فراوانی در بینِ آنها دیده میشد تا بر تعصّبی طبیعی غالب شوند.
اولین کسی که به خوابگاه میرسد، پپین بیو (۵) است که در سالِ ۱۹۱۵ میلادی ثبت نام میکند. ۲ سالِ بعد بونوئل وارد میشود و در سالِ ۱۹۱۹ میلادی نیز لورکا به جمعِ آنها اضافه میشود، وقتی که دالی در سالِ ۱۹۲۲ میلادی به آنجا میرود؛ گروهِ آنها دیگر شکل گرفته بود ولی با گذشتِ اندکی از زمان؛ رفاقت آنها با دالی آغاز شده و آن دوستی بسیار محکم و با ریشه بود.
سالهای بسیار مهّمی بودند، پپین همیشه میگفت که دالی از قبل یک نقّاشِ برجسته بود ولی دالی با گذشتِ زمان واردِ یک دنیای متفاوت میشود، او هرگز رابطهٔ خوبی با آکادمی نداشت و احساسِ خوبی درانجا نمیکرد و همین باعث شد که از آنجا اخراج شود، این اخراج باعث شد که او جّوِ غیرِ متعارفی دیگر را شناخته و با دیگر هنرمندانِ بزرگِ آن زمان مانندِ ماروخا مایو (۶) آشنا شود، این آشنایی باعث شد که بسیاری از نوشتهها و آثارِ هنری او خلق شوند. دالی همچنین به تجربه دادائیسم پرداخت که آثارش را در تمام عمر تحت تاثیر خود قرار داد.
زندگی در خوابگاه یک محرّکِ همیشگی بود و توقف معنائی نداشت، مهمترین سخنرانیها و رویدادها درانجا اتفاق میافتاد، مثلِ بحث و جدال در رابطه با آثارِ فروید (۷)، بعد از خوردن شام؛ لورکا با پیانو زیباترین ترانههای مردمی را مینواخت و او با لورکا برچسبهای ادبی جدیدی میساخت و از این بازی لذّت میبرد، در همان زمان بود که دالی چند تابلوی نقاشی خودش را به لورکا هدیه داد، در آن زمان آن دو هنوز با هم خیلی دوست بودند.
مادرید در آن زمان یک محرّکِ ۲۴ ساعته بود و دالی شروع کرد به شرکت در تجمعاتِ شبانه ادبی آن زمان که در ۳ کافه مهمِ مادرید برگزار میشد، نامهها و عکسهای او از آن زمان نشان دهنده اهّمیتِ آن دوران برای دالی است و تاثیرِ مادرید در زندگی او.
سالهای خوشی بودند. اما با گذشتِ زمان رابطه آنها پیچیده و بغرنج میشود، با بونوئل شروع به همکاری کرده و فیلمنامه یک سگِ اندلوس (۸) را مینویسد و با او در سالِ ۱۹۲۶ میلادی به پاریس سفر میکند، اما احساس بیخودی بودنِ بونوئل و ریاضتِ دالی برای این دوستی باعث میشود که چندان با هم چرخشی خاّص در رفاقتِ خودشان نداشته باشند، با لورکا دوستی عجیب و مبهمی داشت؛ اطرافیانِ آنها تعریف میکنند که لورکا عاشقِ دالی شده بود ولی دالی از یک دوستی ساده به لورکا؛ به آن طرفتر نرفته بود، با همدیگر شروع به کار به روی دیوانِ اشعارِ لورکا کردند، این دیوان میبایستی با نقشهای دالی مزیّن میشد اما لورکا هیچگاه شعر آن دیوان را تمام نکرد. لورکا نقاشیهای سور رئالیسمِ (۹) دالی را دوست نداشت و جنگِ لعنتی (۱۰) اجازه نداد که هیچگاه آنها با هم آشتی کنند.
بدبختیهای دیگر به کنار؛ دالی در حالِ یک دگریسی کامل در خوابگاه بود، از آنجا که اخراج میشود (دالی در سال ۱۹۲۶ اندکی پیش از امتحانات نهایی به دلیل اظهار نظر در مورد عدم شایستگی مسئولین در امتحان گرفتن از وی، از آکادمی اخراج شد)؛ زندگی جدیدی را در پاریس آغاز میکند.
***
(۱) شهری در ایالتِ کاتالونیای اسپانیا
(۲) مدرسه هنرهای زیبا
(۳) فدریکو گارسیا لورکا (۵ ژوئن ۱۸۹۸ ـ ۱۹ آگوست ۱۹۳۶) شاعر و نویسنده اسپانیایی است. او همچنین نقّاش، نوازنده پیانو، و آهنگساز نیز بود.
(۴) لوئیس بونوئل (۱۹۰۰ ـ ۱۹۸۳) کارگردان و فیلمساز اسپانیایی بود.
(۵) Pepin Bello
(۶) Maruja Mallo
(۷) زیگموند فروید (زادهٔ ۶ مه ۱۸۵۶ ـ درگذشتهٔ ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹) عصبشناس اُتریشی و پایهگذار رشتهٔ روانکاوی است.
(۸) Un perro andaluz
(۹) سوررئالیسم به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر است. فراواقعگرایی یا سوررئالیسم یکی از جنبشهای معروف هنری در قرن بیستم است.
(۱۰) درینجا منظور جنگ داخلی اسپانیا است. جنگ داخلی اسپانیا یک درگیری بزرگ نظامی بود که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ پس از کودتای بخشی از ارتش علیه جمهوری اسپانیا رخ داد.در این جنگ نیروهای طرفدار جناح چپ (معروف به«جمهوریخواهان») از نیروهای معروف به «ملیها» شکست خوردند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.