سخنِ مهرداد فرهمند:

“قاسم سلیمانی را سپاه به کشتن داد.

در هشت سال جنگ با عراق، هیچ‌کس را نه در طول جنگ، قهرمان معرفی کردند و نه تا سال‌ها پس از جنگ. نام‌هایی چون همت و باکری و دیگرانی را که می‌گویند در جنگ قهرمانی‌ها کردند، سال‌ها طول کشید تا شنیدیم، آن‌هم وقتی‌که دیگر نبودند. اما به‌یک‌باره قاسم سلیمانی سوپرمن جمهوری اسلامی شد و هر آنچه سپاه و حتی متحدانش در سوریه و عراق و یمن کردند، به‌پای قاسم سلیمانی نوشتند.

قهرمان ساختن از نظامیان بازی دو سر باخت است و درنهایت دودش به چشم قهرمان سازان می‌رود. دشمن از قهرمان شما دیو می‌سازد و تمام توان خود را بر حذف او می‌گذارد. کلی باید هزینه و انرژی صرف محافظت از این قهرمان شود و درنهایت هم وقتی دشمنی چون امریکا داشته باشید، شکی نیست که بالاخره موفق می‌شود و او را حذف می‌کند و هم شما شکست بزرگی خورده‌اید و هم دشمن جشن پیروزی می‌گیرد. درحالی‌که اگر دنبال قهرمان سازی نمی‌رفتید، نهایتش این بود که افسری بلندپایه ازدست‌داده‌اید که جایش را افسر دیگری می‌گیرد. نه نیازی به ‌تلافی داشتید و نه ناتوانی‌تان در تلافی، آبرویتان را می‌برد.

نظامی که قهرمان بشود، اگر زنده هم بماند و حذف نشود، برای فرمانروایان شاخ می‌شود. چه‌بسا فرمانروایان در تاریخ که محبوب‌ترین سرداران قهرمان را خودشان از میان بردند که فردا تاج‌وتختشان را از دستشان درنیاورد. اینکه الآن در رسانه‌ها به قاسم سلیمانی قدرت دوم در ایران می‌گویند، نباید برای شرکای قدرت در ایران خوشایند باشد. همین قاسم سلیمانی اگر می‌خواست می‌توانست در آینده خطری جدی برای صاحبان قدرت شود، مگر در تاریخمان از همین قاسم سلیمانی‌ها کم داشتیم که دودمان صاحبان قدرت را به باد دادند؟

حتی متحدان ایران‌ همچون حزب‌الله هم عاقل‌تر از آنند که قهرمان بسازند. نام‌های عماد مغنیه و مصطفی بدرالدین را تا زنده بودند کسی نشنید و هیچ‌کس نمی‌دانست فلان عملیات حزب‌الله را که طرح‌ریزی و که فرماندهی کرد. همین روسیه که نیروهایش در سوریه می‌جنگند، آیا تابه‌حال کسی نام یکی از ژنرال‌هایش را شنیده است؟ آیا کسی می‌داند که روسیه هم در سوریه کشته‌هایی در سطح ژنرال داده و هیچ‌کس هم نفهمیده؟

من بعید می‌دانم قاسم سلیمانی توانایی و ویژگی خارق‌العاده‌ای داشته که دیگر سرداران سپاه نداشتند. کار نظامی کار جمعی است. اینکه یک نفر به‌تنهایی هم مغز متفکر و هم فرمانده در میدان جنگ باشد، یا افسانه است یا حاصل حماقت مدیرانی که جز یک نفر نداشته‌اند که کار را به دست او بسپارند. قاسم سلیمانی هم سرداری بود از سرداران سپاه با همان توانایی‌ها و کاستی‌های دیگر هم‌قطارانش و کهنه سربازان بازمانده از جنگ. او به‌خودی‌خود سوپرمن نبود، سوپرمنش کردند و حالا کاسه چه کنم به دست گرفته‌اند که انتقام سوپرمنی را که ساختیم چطور بگیریم. باید دیگر درس گرفته باشند که از قهرمان سازی و سوپرمن هوا کردن دست‌بردارند، هرچند جانشین قاسم سلیمانی هم نه قد و قواره‌اش به سوپرمن می‌خورد و نه قابلیت قهرمان شدن دارد.”

 

سخنِ خسرو یزدانی:

“ما ایرانیان مردمانی هستیم که در کهن‌ترین «سرزمین‌های به سامان» به سر می‌بریم. ما در دلِ تاریخ، به درازای ۱۲۰۰ سال یا تک فرمانروای جهان بودیم یا یکی از دو یا سه فرمانروایانِ جهانگیر.

به چه سان می‌توان از چنین مردمانی خواست که بی سردار و بی قهرمان بزیند؟

چگونه می‌توان از مردمانی که با داستان‌های شاهنامه بزرگ شده و بالیده‌اند، خواست که بی قهرمان و بی سردار بزیند؟

کهن دیاری چون ایران، تنها به یمن و همایونیِ قهرمانانش پاییده و مانده است.

قهرمانان را اگر از زبان پارسی برانی، دیگر نخواهد سُرود.

مردمانِ دلیر، بی قهرمان نمی‌زیند. واژه‌ی هماورد، نشان از باشندگیِ قهرمانان در دو سوی نبرد است.

آیا در آموزهٔ مهرداد فرهمند بی منشی و نا والایی و ناقهرمانی ننهفته است؟

چگونه می‌توان در نبودِ قهرمانان، با ویرانگران ستیزید؟

مهرداد فرهمند با این سخنانش باید نام و نامِ خانوادگی‌اش را دگر کند چراکه به «مهریشت» گره‌خورده است.

مهر با دلیریِ بی‌مانند و با ده هزار چشم ایران را می‌پاید و فرّ نیز از سوی اوست که به شاه و فرمانروای ایران پیشکش می‌شود.

سیمرغ تنها دو بار با آتش خوردنِ به پَرَش پدیدار می‌شود: یک بار برای زایشِ رستم و بار دوم برای یاریِ او در برابرِ هماوردش اسفندیار.

پَر سیمرغ تنها برای یاری به قهرمان است که در آتش افکنده می‌شود.

اکنون مهرداد فرهمند از ایرانیان می‌خواهد بی پَر و سیمرغ و بی رستم بزیند.

مهرداد فرهمند میراندنِ بینشِ ایرانی را آموزه می‌دهد.

ایرانی با استوره‌ها و آیین‌هایش زنده است.

ایرانی در نبودِ آیین‌ها و استوره‌ها و قهرمانانش، بی‌گمان می‌میرد.

سخنِ مهرداد فرهمند، آبستنِ مرگِ بینشِ ایرانی و نابودیِ ایران است.”

 

 

خسرو یزدانی
دکتر فلسفه از دانشگاه سوربن پاریس

 

یکشنبه ۵ ژانویه ۲۰۲۰ – فرانسه

 

رایانامه (ایمیل) : Khosrowxyz@yahoo.fr
کانال تلگرام : (کانال فلسفی «تکانه») khosrowchannel@

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)