در ماه‌های اخیر پستها و ویدئو کلیپ هایی در شبکه اینترنت منتشر شده که در آنها جوانان حزب اللهی یا مدیران میانی در جمهوری اسلامی آشکارا از فساد مالی و ضعف مدیریت انتقاد می‌کنند.

آنها گاها با استناد به آمار، نهادینه شدن فساد مالی در نظام ولائی را افشأ میکنند. اخیرا یکی از این مدیران میانی بر کنار شده حتی تا آنجا پیش رفته که در مصاحبه تلویزیونی مطرح میکند که کسانی که در راس قدرت نشسته اند، نیازی به محافظ مسلح ندارند، چون آنها برای مخالفان مسلح جمهوری اسلامی ارزش ترور کردن ندارند.

ترور آنها بجای صدمه زدن به نظام به تقویت آن منجر می شود. چون نظام بیشترین آسیب را از فساد و اختلاس مدیران رده بالا میبیند و ترور آنها در واقع بزرگترین عامل تخریب و نابودی نظام را از بین خواهد برد.
از نگاه این مدیر میانی و آن دانشجویان مسلمان نظام جمهوری اسلامی و رهبر “مقدس” آن منزه و معصوم و عاری از فساد است. اگر پستی و پلشتی وجود دارد باید آن را در اطرافیان رهبر مقدس جویا شد. پذیرش فساد رهبر مقدس، قدسیت را از نظام سلب کرده و تمام نظام روانی شان را برهم خواهد ریخت. بنابراین وارد نقد حوزه رهبر مقدس نمیشوند.
در کشوری که وکیل مدافع ای مانند نسرین ستوده به جرم دفاع از فعالان مدنی به ٣٣ سال زندان محکوم میشود یا کارگران و معلمان بخاطر پیگیری خواسته های صنفی خود شکنجه و زندانی میشوند، دانشجویان بسیجی، اساتید اصلاح طلب دانشگاه و برخی مدیران میانی از فساد مالی و اخلاقی در نظام ولائی آشکارا انتقاد می کنند، بدون آنکه همچون سایر منتقدین تحت تعقیب قضایی قرار گیرند.

این برخورد دوگانه با منتقدان را چگونه میتوان توضیح داد؟

نسخه پی دی اف این مقاله را به صورت کامل دریافت و مطالعه کنید:

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)