مهر امسال بعد از اینکه موعد سه ماه انفصال از خدمت و قطع حقوقم که دلیلش را در یکی از مقالاتم در وبلاگم آورده ام به سر آمد، ابلاغ من را زدند برای پژوهشسرای رویان در بلوار سجاد مشهد تا در آنجا به خدمت ادامه دهم. اما بخاطر اینکه قصد تحقیقی راجع به همکاری و همسفره گی آموزش و پرورش و مافیای چپاولگر کنکور و دیگر غارتگران آموزشی را داشتم مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتم که باعث شد پرده های گوش هایم پاره شد و دندانم شکست و ابلاغم در پژوهسرا را لغو کردند و من را به مدرسه راهنمایی علامه مجلسی مشهد فرستادند تا در آنجا به مدیر کمک کنم و برایش مقاله ترجمه کنم تا بصورت کتاب منتشر کند و بفروشد!
در یکی از زنگ های تفریح از فرصت استفاده کردم و به معرفی روش تدریسم به همکاران پرداختم و از آنها خواستم ویدیوها، کتب و مقالات من راجع به روش تدریس م را در وب سایت م ببینند و سعی کنند در کلاسهایشان از آن استفاده کنند. در یکی از زنگ های تفریح در هفته بعد یکی از همکاران که ظاهرا ویدیوهای من را دیده بود گفت من با این پیش فرض وارد کلاس هایم می شوم که دانش اموزانم همه دزدها، جنایت کاران و آشوب گران فردا هستند و بنابراین تمرد کنند میزنم بیخ گوششان! من اما گفتم من با این پیش فرض وارد کلاس هایم می شوم که دانش آموزانم رهبران و سناتورها و مدیران فردا هستند.
ادامه دادم و به این همکار محترم گفتم هرگز از یاد نبرد که دانش اموزی که به جرم انتقاد و اعتراض کردن در کلاس درست به بیخ گوشش میزنی اگر فردا رهبر و رییس جمهور جامعه شود ممکن است به جرم اعتراض کردن به وضعیت معیشت ت در جامعه دستور شلیک به جمجمه ات را بدهد! بعدش هم بگوید نظام را حجامت کردیم!

در ادامه این همکار که غافلگیر شده بودند کمی مهربان تر و منطقی تر شدند و ادامه داند که دانش آموزانی دارم که بسیار شرور هستند و به هیچ صراط مستقیمی نیستند و من بخاطر اینکه آنها را آدم کنم تنبیه شان می کنم! من در پاسخ به ایشان گفتم اتفاقا این نوع روش برخورد امثال شماست که دزدها، جنایت کاران، رهبران و مدیران خودرای و مستبد فردا را می سازد که باعث و بانی تمام فلاکت های مردمان می شوند. ضمن اینکه این روش برخورد و کلاس داری شما کار خودتان را هم به مرور سخت تر و بغ رنج تر می کند چرا که همانطور که در سال ۱۳۸۵ در رساله دکترایم و بعدا در یکی از مقالاتم آوردم:

“هرچند تمامیت خواهی و استبداد منجر به بی رخوتی، انکار خود، مطیع محض بودن، چاپلوسی و ریا کار شدن و عدم مقاومت در برابر حکومت های خودکامه و ترس از آزادی می شود” اما واقعیت این است که تمامیت خواهی و استبداد مطلقه نهایتا باعث می شود که مردم در نقش اپوزیسیون ظاهر شوند که در آن صورت هر گونه محدودیت، خود کامگی و تمامیت خواهی را بر نخواهند تافت. این امر همان طور که گفته شد به انقلاب می انجامد.

ادامه دادم که مشکل نگرش، روش تدریس و آموزش و مملکت داری و یا همان کلاس داری شما این است که ریشه در مکتب رفتارگراها (behaviorisms) دارد که بر نقش و اهمیت و موثر بودن تنبیه، تهدید، تحقیر و ارعاب در آموزش و تربیت کردن تاکید موکد داشتند و دارند. این مکتب اول بار بمنظور تربیت و اهلی کردن حیوانات همانند سگ و شیر و طوطی ارایه شد که بتدریج مورد استقبال گسترده معلمان، مدرسان، نظامی ها و حتی اساتید دانشگاه ها و برخی رهبران هم واقع شد.

در ادامه بحث یکی از همکاران گفتند شرورترین و تنبل ترین دانش آموز مدرسه ما فردی به نام محمودی هست که تمام معلمان از او عاصی هستند چرا که غیرقابل کنترل و آشوبگر است و بسیار نمرات پایینی دارد و مدرسه قصد اخراج او را دارد! من گفتم همین الان او را بیاورید همینجا من ۵ دقیقه با او صحبت کنم تا به شما بگویم که همه دانش آموزان بویژه در این سنین به راحتی با روش های کارا و موثر انسانی برگرفته از اصول روانشناسی نوجوانان قابل اصلاح هستند. بلافاصله معاون مدرسه محمودی را آورد تا با هم صحبتی داشته باشیم:

محمودی: سلام آقا!

من: سلام. حالت خوبه؟

محمودی: با ما کار داشتی آقا؟

من: من معلم و محقق و پژوهشگر هستم و تازه به مدرسه شما منتقل شده ام. می خواهم تحقیقی راجع به اینکه چرا دانش آموزان نمرات خیلی پایین در درسهایشان می گیرند داشته باشم. از معاون مدرسه خواهش کردم ۲۰ دانش آموز را بصورت اتفاقی انتخاب کند و اینجا بیاورد تا من از هر کدام چند سوال بپرسم. دوست داری به من کمک کنید تحقیق م را کامل کنم؟

محمودی: بله آقا.

من: بویژه دانش آموزان مدرسه شما خیلی در درسها ضعیف هستند. من خودم معلم زبان هستم بنابراین اولین سوالم این است که آخرین نمره ای که در درس زبان گرفتی چند بود؟

محمودی: ۲ آقا.

من: در حالیکه صمیمانه میخندیدم و به شانه هایش زدم گفتم: ای ول محمودی. من هم عین خودت بودم. تمام نمرات درس زبانم در دوره راهنمایی زیر ۱۰ بود.
محمودی: واقعا آقا؟!

من: بله. اما با تمام کند ذهنی و ضعفم در درس زبان انگلیسی در یک دانشگاه بین المللی در خارج از کشور دکترای تخصصی زبان انگلیسی گرفتم و تا به حال حدود ۲۰۰ کتاب و مقاله غالبا به زبان انگلیسی در سطح بین المللی ارایه داده ام.

محمودی: آقا ما هم زبان دوست داریم اما یاد نمی گیریم.

من: بنظر خودت دلیلش چیه؟

محمودی: آقا هر وقت جایی رو نمی فهمیمم یا سوالی رو نمیتونیم پاسخ بدیم معلممون بهمون توهین میکنه و یا حتی ما را کتک می زند.

من: من خودم رو هم معلمانم گاهی اوقات می زدند اما معلم حق ندارد تحت هیچ شرایطی به دانش آموزش توهین کند و یا او را کتک بزند.

محمودی: آقا پارسال قبل از خرداد یک معلم خوب آوردند برای ما کلاس جبرانی گذاشت زبان نمره ۱۵ گرفتیم.

من: اوه خدای من! عالیه. این نشون میده که تو هم استعداد یادگیری زبان رو داری و یا اگر مثل من استعداد نداری اهل تلاش و نشان دادن توانت در بالفعل کردن پتانسیل و خواست هایت هستی.

محمودی: آقا ما استعداد و میل به یادگیری همه دروس رو داریم اما معلمانمون استعداد درس دادن ندارند!

من: در حالیکه میخندیدم گفتم موافقم محمودی! شما اگر میل به یادگیری و انگیزه کافی نداشتید این همه از عمرتون رو وقت نمی گذاشتید و در کلاسهای معلمان شرکت نمی کردید. حتی خیلی از اساتید دانشگاههای ما هم – با وجود ارتزاق هنگفتی که از بیت المال و یا همان جیب پدران شما دارند و برای آموزش و تربیت شما حقوق های زیادی می گیرند – برای معلمی ساخته نشده اند وگرنه این شرایط جامعه و سیستم مدیریتی و حکومتی ما نبود. از مدیر درخواست می کنم اجازه دهد از این به بعد برای شما و سایر دانش آموزان ضعیف مدرسه کلاس جبرانی زبان بگذارم تا بیشترین نمره را در آخر ترم بگیرید.

محمودی: آقا ممنون. من میرم به بچه ها اطلاع رسانی کنم. خدا حافظ.

من: محمودی ببین این کارت ویزیت من هست که میتونی یه سر به وب سایت من هم بزنی و در این لینک زیر برنامه های من رو که کاندید نمایندگی مجلس هم شدم ببینی و اگر برنامه هام رو – در مقایسه با سایر کاندیداهای مشهد – پسندیدی کمک کنید به مجلس راه پیدا کنم تا همه چیز رو در آموزش پرورش و مدرسه شما تغییر بدم: اینجا

محمودی: چشم آقا. آقا قول میدیم شما رو بفرستیم مجلس!

من: مطمین هستم این کار رو می کنید. وزارت کشور من رو تایید صلاحیت کرد. بعد از اینکه شورای نگهبان هم تایید صلاحیتم بکند سخنرانی هایم را در دانشگاهها و … در مشهد شروع می کنم.
================================

بعد از این دیالوگ کوتاه من به همکاران گفتم اگر به من اجازه آموزش به محمودی ها در این مدرسه را بدهید من از آنها رهبران، سناتورها، مدیران و ایجنت های تغییر و توسعه و آبادانی موفقی برای فردای این مرز و بوم می سازم.

یکی از همکاران: خودت هم میدانی که تو ممنوع التدریس هستی آقای حسینی. ضمن اینکه چرا شما به دانش آموز می گویی معلمان حق توهین و تنبیه شما را ندارند؟!

من: خوب حق ندارند دیگر. اینها که حیوان نیستند آنها را تنبیه و تحقیر و تهدید کنیم. – مخصوصا این دانش آموزان که پسر بچه های ۱۲ یا ۱۳ ساله هستند. ضمن اینکه دانش آموز باید به حقوق اولیه خودش آشنا باشد.

یکی از همکاران: چرا وظیفه دانش آموزان در قبال معلمان را به او یاد آوری نکردید؟

من: من بعنوان معلم اول باید تلاش کنم با زبان و ادبیات قابل درک برای دانش آموزانم توجه و اعتماد آنها را جلب کنم آنهم دانش آموزانیکه هنوز تا حدود زیادی کودک هستند. ضمنا یادتان باشد محمودی شرورترین مدرسه شما بود. – ادبیات و پوزیشن دیکتاتورمابانه و برشمردن بایدها و نبایدهایی که باید در نظر بگیرد نه تنها توجه و اعتماد او را جلب نمی کند بلکه حس انزجاری ابدی در او نسبت به شما و مدرسه بوجود می آورد که تمام مشکلات بعدی از جمله درگیر نشدن در فرایند یادگیری و نمرات پایین گرفتن و تبدیل به شخصیتی شرور شدن از همین حس اولیه اش که غالبا در جلسه اول در او ایجاد می کنید آغاز می شود.

یکی از همکاران: غالب دانش آموزان ما در این مدرسه بچه های طلاق هستند و پدران و مادرانشان مشکلات اعتقادی و اخلاقی دارند و معتاد و … هستند که این ویژگی ها به بچه هایشان هم سرایت کرده و …

من: اصلا فرض بگیریم فرض شما درست: این بچه ها کافر و نجس! مگر شما با این پیش فرض که معلمی شغل انبیاست معلم نشده اید؟! وظیفه شما تربیت کردن این بچه هاست که بویژه در این سنین پایین راحت تر تربیت پذیر هستند. – حکومت و آموزش و تربیت به شیوه های انسانی و نه قرون وسطایی.

یادآوری: در همان جلسه قرار شد از این به بعد من در کلاس محمودی که شلوغترین کلاس مدرسه هست زبان انگلیسی درس بدهم که به این قرارشان پایبند نماندند و اجازه اینکار را به من ندادند چون آموزش پرورش مشهد از سال گذشته بخاطر دلیلی که در مقاله زیر تشریح کرده ام مجوز تدریس من را لغو کرده است:

در چگونگی تشیص و تمییز یک آیت الله از یک آیت الشیطان

مقالات بیشتر از من:

ویدیوی معرفی نگرش من به مقوله آموزش و حوزه تعلیم و تربیت

ویدیوی روش تدریس منحصربفرد من

وظایف معلمان و اساتید در عصر و شرایط حاضر

در کلاسهای من یادگیری تیمی رقابتی (روش تدریس من) و مسیولیت های دانش آموزان

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)