پنجم دی ماه پس از برنامه ریزی ها و فراخوان های پیاپی در حال فرارسیدن بود، داشتیم به لحظه ی موعود نزدیک می شدیم اما در کمتر از دو روز مانده به این اتفاق فرخنده و ملی و در حالی که همه چیز به خوبی پیش می رفت، خبر دستگیری خانواده ی پویا بختیاری بسان آب سردی بود که بر پیکره ی اپوزسیون ریخته شد. تمام برنامه ها بهم ریخت… و تا چندین ساعت بسیاری از کسانی که تا ساعاتی قبل در مخیله شان حتی پست و سمتشان در حکومت بعدی را نیز انتخاب کرده بودند و دلشان غنج میرفت، گیج و منگ به یکدیگر نگاه میکردند و عده ای نیز با واکنش های احساسی سعی در آرام کردن یکدیگر داشتند. پس از ساعاتی چند از این ماجرا ناگهان هر یک از اپوزسیون به صورت آتش به اختیار فرماندهی عملیات را بر دوش گرفته و راهکار مدیریت اعتراضات مدنی از خود ارائه میکرد. یکی گفت در همان بهشت سکینه ی کرج تجمع بدون حضور خانواده برگزار شود، دیگری گفت تجمعات به خیابان ها منتقل شود و ادامه ی اعتراضات را در کف خیابان باید دنبال کرد. مسیح علی نژاد گفت لباس سیاه بپوشید ، دیگری در تلویزیون شهرام همایون گفت سپید بپوشید که سیاه در تاریخ کهن باستان جایی ندارد! آن شورای دیگر که مدعی گذار از جمهوری اسلامی است بیانیه به دست کشیدن از کار در عصر پنج شنبه می دهد غافل از آنکه اکثر ادارات و نهادها در ایران روز پنجشنبه تا ظهر بیشتر کار نمی کنند! شخص دیگری در این میان تِز یک دقیقه سکوت را مطرح می کند…و و و .

حال برگردیم به فضای قبل از دستگیری خانواده ی پویا بختیاری

منوچهر بختیاری پدر پویا بختیاری در برنامه ی تفسیر خبر جمشید چالنگی حاضر و در گفتگو با وی در میان صحبت هایش از دیگران نیز برای مراسم چهلم پویا دعوت میکند. همین یک جمله بلافاصله به تیتر یک خبرگزاری ها و شبکه های اجتماعی تبدیل می شود. با فراگیر شدن موضوع شخصیت های مطرح سیاسی از جمله شاهزاده رضا پهلوی نیز با صدور بیانیه ای از این اتفاق استقبال کرده و آن را وظیفه ی اخلاقی و مسئولیت شهروندیِ هر ایرانی نامید. و این ماجرا به یک همبستگی ملی انجامید. تا اینجای کار همه چیز به خوبی پیش می رفت، اما پس از این ماجرا بود که دعوت کردن های پیاپی از اعضای خانواده پویای عزیز و حضور آنها در تلویزیون های مختلف با گرایش های سیاسی متفاوت کار را برای جمهوری اسلامی سخت کرد و کم کم از این موضوع احساس خطر کردند و در پی راه چاره ای برای این مسئله شدند. با احضار آنها به وزارت اطلاعات شروع به فشار آوردن به آنها برای لغو مراسم کردند تا اینجا هم مشکلی نبود اما چه چیزی کار را خراب کرد؟ اصرار بیش از حد تلویزیون های لس آنجلسی و امثال اینترنشنال برای برقراری تماس با این خانواده و حساس تر کردن نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی !!

آیا واقعا این مقدار از گفتگوهای تلویزیونی پیاپی که روزبه روز با ادبیات رادیکال تر از طرف اعضای خانواده بختیاری همراه بود واقعا لازم بود؟! چند کارشناس رسانه از اپوزسیون به خانواده بختیاری برای مصاحبه هایشان مشاوره داده بودند؟! آیا پیام این مراسم با یکی دو گفتگوی اولیه منتقل نشده بود؟! آیا هیچ یک از اعضای اپوزسیون احتمال برخورد نیروهای امنیتی با این ماجرا را نمیدادند؟ آیا مشی سرکوب رژیم برای دوستان شناخته شده نبود؟! آیا ماجرای اعضای بیانیه ۱۴ نفر که با دستگیری شان صدای شان به کلی خفه شد برای دوستان درس عبرت نشده بود؟!!

حالا و پس از دستگیری اعضای خانواده بختیاری است که همه سردرگم شده اند و نیروهای سایبری جمهوری اسلامی نیز در این میان با سو استفاده از فضا هر لحظه شایعه ای را در مورد مراسم بر سر زبان ها انداخته و به این بی برنامگی ضریب می دهد.

حال برنامه چیست؟ با جو امنیتی که رژیم بر شهرهای تهران و کرج حاکم کرده است تکلیف ساماندهی اعتراضات چه می شود؟

راهکار:

بهترین راه برای این موضوع در حالی که امکان ارتباط با خانواده بختیاری وجود ندارد، فصل الخطاب قرار دادن نظر یک رهبر واحد از میان اپوزسیون است تا این اتحادی که در این روزها شکل گرفته بود با یک اقدام امنیتی توسط رژیم از بین نرود. نه اینکه هرکس برای خود رهبری اعتراضات را بر عهده بگیرد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)