فیلمسینمایی «لِرد» به کارگردانی محمد رسولاف از نام آن شروع میشود. کارگردان این فیلم میتوانست برای این اثر نامهای دیگری نیز انتخاب کند. همانطور که در جشنواره فیلم کن فرانسه این فیلم با نام “Man of Integrity” اکران شد که میتوان آن را به فارسی انسان شریف یا انسان درستکار ترجمه کرد. ولی توجه داشته باشیم که کارگردان تلاش کرده است به این موضوع اشاره کند که افرادی همانند رضا (شخصیت اصلی داستان) شبیه به رسوب شراب هستند.
رسوب شراب که کف ظرف قرار میگیرد در حقیقت قسمت کمارزش این نوشیدنی محسوب میشود. در حالی که مایع روی این رسوب، برای کسانی که به آن علاقه دارند، همانند آب حیات است؛ گوارا و گرمابخش!
اگر با این دیدگاه به فیلم نزدیک شویم، متوجه این موضوع خواهیم شد که رسولاف در فیلم خود اشارهای تلویحی و پنهان به همان جمله مشهور خودی و غیرخودی در فضای سیاسی ایران دارد. تقسیمبندی که نه به صورت پنهان، بلکه آشکارا تبیین و تبلیغ میشود.
بر اساس این دیدگاه، شهروندان ایرانی به دو دسته کلی ارزشمند و بیارزش تقسیمبندی میشوند. آنهایی که شرایط سیاسی و اجتماعی را پذیرفتهاند و بر اساس قواعد نوشته و نانوشته زندگی میکنند، جزو خودیها هستند و زندگی به کامشان است و آنهایی که به نوعی مستقل هستند و قصد ندارند با فساد نهادینه شده و روشمند (سیستماتیک) موجود در ایران همراه شوند یا حتی به آن اعتراض میکنند، همانند لِرد شراب تهنشین میشوند و باید دور ریخته شوند. این دور ریختن هم با اعدام و حبس و شکنجه و خانهنشین کردن و فراری دادن معترضان از ایران صورت میگیرد.
رضا یک نماد است از مردی مستقل، بیآزار، شریف و با اراده که مهمترین و بزرگترین ارزش وجودیاش اداره زندگی خود و خانوادهاش است و میخواهد سرش در لاک خودش باشد، ولی گروه بزرگ دیگری که با نهادهای قدرت ارتباط ناسالم دارند، میخواهند همه دار و ندارش را بالا بکشند.
فیلم در عمل قصد دارد بخشی از مسایل و مشکلات ملموس و فراگیر جامعه را مطرح کند. همان مسایلی که به شکلهای مختلف در رسانههای داخل ایران مطرح میشود. نکتهای که موجب شده است این فیلم و سازندهاش با برخورد تند و حذفی حکومت ایران مواجه شوند، بیان این مشکلات در قالب قصهای بسیار جذاب است. به خصوص اینکه در این فیلم نهادهای پیدا و پنهان حاکمیت یکپارچه معرفی شدهاند و فردی درستکار همانند رضا برای برونرفت از شرایط موجود باید خود بخشی از این فساد شود!
به عبارت دیگر، بیان سینمایی و تاثیرگذار رسولاف، در کنار اینکه سرچشمه مشکلات اجتماعی را به دو بخش دولتی(بخوانید قوه مجریه) و حاکمیتی(بخوانید نهادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی) تقسیمبندی نمیکند، به مذاق حاکمان ایران خوش نمیآید. زیرا، طی چند سال گذشته رسانههای حکومتی تلاش کردهاند تمامی کمبودها و مشکلات را بر دوش دولتها بگذارند تا از نهادهای زیر نظر رهبر که قوه قضاییه و مقننه هم جزو آنها هستند، هر گونه انتقاد را دور کنند.
اگر رسولاف میخواست یا میتوانست طوری داستان را پیش ببرد که انگار همه تقصیرها بر گردن دولت است و کلیت نظام در این زمینه هیچ نقشی ندارد، نه تنها با مشکلی مواجه نمیشد، بلکه از سوی نهادهای زیرنظر رهبری که تلاش میکنند نظام و اصل آن را پاک و منزه از هر اشتباهی نشان دهند، مورد تقدیر نیز قرار میگرفت!
در فیلم سینمایی «لِرد» یک جمله کلیدی وجود دارد که جان کلام این اثر است؛ زمانی که رضا با خواهرش(همان زنی که در تهران غذای خانگی میفروشد و شوهرش به خاطر مسایل سیاسی در زندان است) صحبت میکند، به این موضوع اشاره دارد که یکی از حرفهای رضا همواره در سر او تکرار میشود: در این مملکت یا باید مظلوم بود یا ظالم.
این جمله در اصل همان مفهومی است که کل مردم ایران را به دو بخش خودی و غیرخودی – که بالاتر به آن اشاره شد – تقسیمبندی میکند. یعنی ایرانیها اگر بتوانند با حکومت همراه شوند و بخشی از نظام ظلم باشند به راحتی میتوانند پول و قدرت به دست بیاورند، ولی اگر به هر دلیل نتوانند یا نخواهند خود را با خواستههای حکومت همراه کنند بدون تردید مورد ظلم قرار میگیرند.
«لِرد» به موضوع استحاله آدمها نیز اشارهای ظریف و روشن دارد. حدیث(همسر رضا) یک فرهنگی است و در طول داستان به طور مرتب از رضا حمایت میکند، اما وقتی فشار زیاد میشود و این احساس به او دست میدهد که دیگران به آنها ظلم میکنند، دچار طغیان میشود. وی نهتنها خودش تغییر جهت میدهد و برای رهایی از شرایط ناگوار به وجود آمده به دختر نوجوان عباس فشار میآورد و از جایگاه معلمیاش سوءاستفاده میکند، بلکه به رضا دستور میدهد که این دفعه فرار نکن، بجنگ!
رضا هم در ابتدا سعی میکند در برابر نابهسامانی و فشار موجود دچار فساد نشود و حتی میدان را خالی کند. یعنی حاضر به رشوه دادن به کارمند بانک نیست و حتی تصمیم میگیرد زمین را بفروشد و همراه خانوادهاش آنجا را ترک کند، اما وقتی در غار تنهاییاش مجال تفکر مییابد و عدالتخواهی ذاتیاش بر او غلبه میکند، سر به شورش و طغیان برمیدارد.
وی در مهمترین اقدام پیچیدهای که انجام میدهد با به قتل رساندن عباس در زندان، ظالم اصلی را از سر راه برمیدارد و به این ترتیب از صف مظلومان خارج میشود. هر چند دیگر افرادی که پیشتر توسط عباس مورد ظلم قرار گرفتهاند، از او سپاسگزاری میکنند، اما در عمل رضا به سمت ظالم شدن پیش میرود. رضا از این استحاله به خوبی آگاه است و در غار تنهاییاش لگدمال شدن شرافتش در زد و بندهای جامعهای پریشان حال و آشوبزده را غمگنانه به سوگ مینشیند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.