کتاب «فهم همجنس گرایی ایرانی» در انتشارات گیلگمشیان در دست انتشار است. در اینجا بخشی از مقدمه اثر برای معرفی این کتاب قرار داده می شود. این مجموعه نخستین اثر به زبان فارسی در این زمینه است که بر پایه تحلیل های نظری دنبال شده است.
برای جامعهی ایرانی که در آغاز فهم همجنسگرایی به عنوان یک گرایش زیستی است درک چنین فاجعههای انسانی بسیار انتزاعی است. طلب هر نوعشترحم و دلسوزی از هموطنان فرهیختهمان، در شرایطی که فرهنگ ایرانیان به شدت همجنسگراهراس است، هنوز زود به نظر میرسد. اگرچه برای برانگیختن مردم برای هر اقدامی هم همیشه دیر است. پیشتر این فجایع رخ دادهاند. لاجرم در زمانی دیر و ازدسترفته باید سخن از فهم همجنسگرایی ایرانی زد. در اوضاعی که دین، فرهنگ و رژیم سیاسی حاکم دست به دست هم دادهاند که اساسن شرایط چنین فهمی به وجود نیاید و در این زمان که دیر است، پیش از هر کاری نوشتن در مورد همجنسگرایی کاری است که میتوان کرد.
این اثر مجموعهی مقالاتی است که پیشتر در نشریات همجنسگرا و یا رسانههای حامی حقوق همجنسگرایان منتشر شده است. وجهی که این تحقیقات و تحلیلها را به یکدیگر پیوند میزند تلاشی است که در هر یک برای معرفی ساختار، زمینه و معنای همجنسگرا بودن در ایران وجود داشته است. در اینجا صرفن مجموعهی مقالات مرتبط خود را کنار یکدیگر گذارده و تلاش کردهام تا به نحوی معنادار آنها را استنتاج کنم. در نظم جدیدی که به این مقالات داده شد برخی مقالات و برخی تصحیحات انجام شده و سیاقی دیگر برای آنها پی گرفتهام.
در مقالهی نخست که به شیوه تحقیقات فوکو در مورد جنسیت نزدیکی دارد، شرایط تاریخی تحقق آنچه امروزه در ایران میتوان همجنسگرایی خواند را تعقیب کردهام. این مقاله مدعی است که همجنسگرایی در ایران امروز پدیدهای معاصر است که آن را نمیتوان با انگارههای جنسی پیشین آمیخت. لاجرم باید شأن دیگری از گرایش جنسی قایل باشیم که در طی تطور مادی تاریخ معاصر به همجنسگرایی کنونی منجر شده است.
در مقالهی دوم فتح بابی برای نقد کوییر از آثار را دنبال کردهام. در این نقد بر حسب تجربه زیست کوییر آنچه پیش فرضهای هوموفوبیک کتاب «شاهدبازی در ادبیات فارسی» بوده است را استخراج کرده و بررسی کردهام. شمیسا نویسندهی این اثر یکی از نخستین آثار مستقل در مورد تاریخ میل همجنسگرا را در زبان فارسی نگاشته است. این مقاله او را به عنوان محققی معرفی میکند که با پیشفرضهای هوموفوبیک، قاصر از بررسی محققانه مساله بوده است. اگرچه این امر در جهت غنیتر کردن ادبیاتی است که در این زمینه نگاشته میشود.
در مقالهی سوم در ادامهی نقد آثار از موضع کوییر این بار بیانهای منفردی را از روشنفکران ایرانی برگزیدهایم که میتواند به تنهایی نشانهای از وجود انگارههای هوموفوبیک ایشان باشد. این روشنفکران عمومن مورد احترام جامعه دگراندیش ایرانیاند و اغلب هزینهای جهت مبارزات سیاسی خود دادهاند. امید این نوشته این است که این نقد زمینهی روشنگری و خودانتقادی بیشتری در میان روشنفکران را فراهم سازد و برخی از بیانهای منفرد و گاه باورهای راسخ و آگاهانهای که در آثار ایشان نشانههای بیزاری از همجنسگرایان است، همچون سایر ارزشهای منفی حقوق بشری، کنار نهاده شود.
در مقالهی چهارم تلاش کردهام در عنوان همجنسگرا تمایزی را وارد سازم که بر اساس آن بتوان میل مدرن همجنسگرا را از آنچه در گرایشهای فاشیستی و بنیادگرا به صورت یک مردستایی مطرح میشود جدا سازم. من پیشنهاد کردهام این نوع همجنسخواهی را به صورت «همجنسستایی» مشخص کنیم که در آن بیزاری از زنانگی و ظرافت به سود یک مردستایی و زیباییشناسی مردانگی قربانی میشود. زیباییشناسیای که میان فاشیستها و بنیادگرایان اسلامی عمومن به طور مشترک یافت میشود. این زیباییشناسی زمینهی ارضای میل همجنسخواه و اشکال مبهمی از هومواروتیسیسم است و از همجنسگرایی به مثابه یک جنبش مدرن رهاییبخش در مفهموم متمایز است.
در مقالهی بعدی طرحی از یک توصیف پدیدارشناسانه از همجنسگرایی ارائه میشود. طرحی که در مورد جامعه همجنسگرا در فضای مجازی بیشتر بسط پیدا کرده است. در این رویکرد تلاش شده است تا آنچه در مقاله نخست به صورت یک پدیده معاصر عرضه شد بیشتر تحلیل شود و معنای همجنسگرایی آنگونه که در زیست جهان جدید ایشان وجود دارد را آشکار سازد.
در مقالهی ششم و تحلیل نهایی برای مقالات پیشین از شکل دیالکتیکی که در تاریخ تکوین مفهوم همجنسگرایی ایرانی وجود داشته است سخن گفتهام. این تحلیل نشان میدهد که نوعی فرآیند معنادار از تحقق سوژهی همجنسگرا در تاریخ جنسیت ایرانی وجود دارد که در آن تضاد میان میل و فرهنگی که در پی خود دارد نوعی روند رهایی را حکایت میکند که در صورت جدید هویت کوییر تحقق پیدا میکند. هویتی که هنوز در حال شدن است. پیداست که این نگاه خوشبینانهای نسبت به هویت کوییر است اما نه به جهت خوشبیتی نسبت به فرایند عقلانیت تاریخی بلکه تنها به جهت خوشبینی به پیشروندگی میل همجنسگرا.
در سراسر این نوشتارها به جهت محدودیت نویسنده در شناخت دنیای همجنسگرایان مرد، محور توصیفها و تبیینها شواهد و تجربیات زیسته در میان همجنسگرایان مرد بوده است. هرچند اشارههایی به دادههای مربوط به همجنسگرایان زن نیز وجود دارد، اما تجربهی همجنسگرایان مرد محدودهی اجرای این تحقیق است.
این نوشتار در صدد نشان دادن این است که اولن همجنسگرایی در ایران مانند سایر پدیدههای ایرانی خصلت منطقهای دارد. اگرچه تحولات آن متأثر از تحولات این مفهوم در جهان بوده است، اگرچه ما در ایران همجنسگرای مدرن را نیز تجربه میکنیم، اما حتی در مدرنترین و پیشروترین شکل آن نیز این همجنسگرایی باید در زمینهی خود شناخته شود. چنین کاری مستلزم شناخت همجنسگرایی ایرانی از درون است و چنین ماموریتی مستلزم کنار گذاشتن رویههای شبه عملی و تقلیلگرایانهای است که قاصر از شناخت تجربهی زیستهی همجنسگرایان است. پیش از آنکه هر تعمیم و تحلیلی انجام شود، شناخت این حوزه مستلزم کاربرد روشهای تاریخی و کیفی و در مجموع تفسیری است. ثانین فهم همجنسگرایی ایرانی نیاز به فرض تمایزهایی مفهومی دارد که بر حسب آن باید اشکال مختلف میل همجنسخواه را از یکدیگر بازشناخت. همجنسستایی، همجنسگرایی، شاهددوستی و شاهدبازی و نیز کوییر بودن اشکال یکسانی از این میل نیستند و این هویتهای مختلف هر یک در ظرف تاریخی و مادی مشخصی شکل گرفتهاند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.