امروز دهها و شاید صدها میلیون انسان، در پیشاپیش آنها جوانان خانوادههای کارگری، در سراسر دنیا علیه تشدید روزافزون و بدون هیچ مهار آلودگیهای زیست محیطی فریاد اعتراض سر دادند. صدها میلیون انسان سنگفرش همه خیابانهای جهان را پایکوب خشم و قهر خویش علیه این بلیه سونامی وار بشریت برباده کردند، صدها میلیون نفوس انسانی صدای قهر خویش علیه این فاجعه عظیم تاریخی را بر سقف اسمانها کوبیدند. همه این صدها میلیون از مخاطرات سهمگین زیست محیطی آوار بر سر انسان گفتند، در این میان آنچه بر سر هیچ زبانی جاری نشد، شعور هیچ تظاهرات کننده خشمگینی را آزار نداد، موضوع گفت و شنود یا مشورت و ارتباط هیچ تعداد از صدها میلیون آدم معترض نگردید، چند چیز بسیار حیاتی، بنیادی و سرنوشت آفرین بود. هیچ کس هیچ رغبتی به کاوش ریشههای واقعی این آلوده سازیها نشان نداد، هیچ فردی از سرچشمه کل فاجعههای زیست محیطی سخن نراند. از این هم بدتر فضای راهپیمائیها که فضای کل جهان موجود بود به گونه غم انگیزی غرق وارونه بافی و سلاخی شعور آدمها گردید. صدها میلیون انسان زیر بیرق اعتراض!! این چنین القاء کردند که گویا شالوده کل آلوده سازیها بی توجهی این یا آن دولت به مسائل زیست محیطی است!!! گویا صاحبان سرمایه و قدرت زیر فشار نادانی، شاید هم بی توجهی و بی مبالاتی و بی دقتی سرتاسر کره ارض را آلوده و آکنده از سموم کردهاند!!! گویا راه چالش معضل آنست که دولتها، سرمایه داران، برنامه ریزان و تصمیم بگیران را بر سر عقل ارند و به دقت وادارند!!! از این هم بدتر، کل صدر و ذیل اعتراض این صدها میلیون حول این محور چرخید که حجم گازهای گلخانهای روزافزون است، افزایش گرمای زمین شتاب گرفته است و دولتها باید چارهای اندیشند!!! خشم و قهر و فریاد اعتراض این جمعیت عظیم چند ده یا چند صد میلیونی در همین رجزخوانیها تلخیص شد. رجزخوانیهائی که یگانه خاصیت آنها انداختن پردههای پولادین بر سرچشمه سونامیهای زیست محیطی بود. مقدم بر هر چیز ریشه آلودگیها نه در بی مبالاتیها، سهل انگاریها، بی اطلاعیها یا کسر و کمبود آگاهیها که فقط و میلیونها بار فقط در چرخه ارزش افزائی سرمایه، در ژرفنای هستی سرمایه داری و در نیاز قهری سرمایه به سود افزون تر برای تضمین بقای بیشترخود است. دولتها، برنامه ریزان، سیاستگذاران، تصمیم بگیران، مدیران و مشاوران صرفا آن میکنند که سرمایه میخواهد. طغیان سرکش و بدون هیچ عنان آلودگیهای زیست محیطی احتیاج حیاتی سرمایه، خواست اجتناب ناپذیر سرمایه و شرط حتمی بقای نظام بردگی مزدی است. اگر بناست سرمایه داری باقی ماند، آلودگی روزافزون زیست محیطی محتوم و غیرقابل گریز است. سخن از کاهش آلودگیها یا محیط زیست سالم تر در شرایط استیلا و بقای سرمایه داری سوای مهندسی افکار تودههای کارگر، سوای خرافه بافی و جهل پروری و آلودن شعور بشریت هیچ معنای دیگری ندارد. سرمایه داری از سر تفنن، فراموشی، لاابالیگری، کمبود تجربه و کاستی دانش زمین و زمان زندگی انسانها را بمباران سموم شیمیائی، کربن و گازهای مهلک نساخته است. با حداکثر درایت، آگاهی و اشراف علمی به نیازهای حیاتی و حتمی سودآوری سرمایه این کارها را انجام داده است. نکته بسیار مهم بعدی اینکه ابعاد آلودگیهای زیست محیطی به گرمایش درحال تصاعد کره خاکی و تولید گازهای گلخانهای محدود نمیگردد. «آنکه میخندد خبر تلخ را نشنیده است» سرمایه کل خورد و خوراک، پوشاک، آب آشامیدنی، فضای تنفسی، زمین و دریا و هوا، کوه و دشت و بیابان و همه آنچه را که مربوط به زندگی انسان است با شمار کثیر سموم بیماری زا، مرگبار و مولد موحش ترین بیماریها آلوده است. هیچ وجب و هیچ سلول کره ارض از هجوم سرمایه و پهنه خطرآفرینی سرمایه داری مصون نمانده است سرمایه در هجوم به طبیعت، تاراج آن، تخریب آن به مفرط ترین وجه، به زباله تبدیل کردن نه تنها محیط زیست انسان بلکه تمامی طبیعت و محل زندگی موجودات زنده، نابودی هر چه شدید تر انواع موجودات زنده اعم از جانوران و گیاهان، تاختن بر شدت گرمایش زمین و تهدید هر چه لجام گسیخته تر تمامی جهان از توفانهای هرچه عظیم تر هوایی، افزایش سطح آبهای جهان و نابودی محل بیتوته فقیرترین اقشار کارگری در سواحل دریاها، افزایش و بازگشت امراض و اپیدمیها، آزاد کردن و گسترش فلزات سنگین در طبیعت و محیط زیست، افزایش سرسام آور زباله بر روی زمین و جمع شدن هرچه وسیعتر توده زباله در دریاها، پیدایش و گسترش بیابان و صحرا هم زمان با توفانی شدن و شدت بارانها، کاهش و از بین رفتن مواد مغذی خاک و تاثیر مخرب آن بر سلامت انسان، گسترش کاربرد مواد دفع آفات نباتی در کشاورزی و تاثیر مخرب آن بر سلامت انسان و جانوران و غیره وغیره. قصد نگارش مقاله نداریم. صرفا سردادن صدای واقعیت در کنار انبوه صداهای واقعیت پوش را دنبال میکنیم. اعتراضات زیبا هستند. اقدام معترضان شایسته تجلیل است اما بسیار اساسی و مهم است که معترضان در گرداب وارونه بینی و وارونه پنداری به دور خود نچرخند، به جای برداشتن ابرو کور نکنند، راه را با گمراهه جایگزین نسازند. اگر قرار است علیه آلودگیهای زیست محیطی مبارزه کنیم باید دست بر ریشه گذاریم. سرچشمه همه آلودگیها در سرمایه است. باید به سرمایه یورش برد. سوء تعبیر نشود، با سر دادن شعار و سرودن چکامه ضد سرمایه داری یا زبان گشودن به سب و لعن سرمایه هیچ تغییر زمینی و واقعی در هیچ چیز و هیچ نقطه دنیا اتفاق نمیافتد. باید نظام سرمایه داری را با قدرت مجبور ساخت که کل برنامههای بانی و باعث آلودگیهای
زیست محیطی را تعطیل کند!!!. باید سرمایه را مجبور ساخت که از آلودن غذا، هوا، آب، لباس، پوشاک، زمین، دریا، جنگل، دشت و بیایان دست بردارد!!! جملات را با لیست طولانی علامتهای تعجب تکمیل میکنیم. دلیلش بسیار روشن است. پیگیری این خواستها یعنی شروع جنگ واقعی علیه اساس هستی سرمایه داری و این جنگ نیازمند قدرتی ماوراء قدرت سرمایه، ماوراء قدرت نظامی، زرادخانههای تسلیحاتی، ماشین قهر و سرکوب دولتی، دستگاههای شستشوی مغزی و همه اشکال قدرت سرمایه داری است. این یک جنگ واقعی زمینی و طبقاتی است. هدف بسیار شفاف است. چرخه کار و تولید دنیا باید از آنچه سمی، بیماری زا، مهلک و خطرآفرین است پالایش گردد، زمینی تر از این نمیتوان حرف زد. آنانکه بر این خواست حیاتی انسان انگ اتوپی کوبند یا مزدور سرمایهاند و یا توسط سرمایه مسخ شدهاند. باید سرمایه را مجبور به تحمل این مطالبه نمود اما تحمل این خواست پویه نابودی محتوم نظام بردگی مزدی است. سرمایه در مقابل ما خواهد ایستاد و جنگ حیات و ممات راه خواهد انداخت. کل قوای قهر خود را وارد میدان خواهد کرد. ما نیز برای این پیکار از قدرت کافی برخورداریم. زیرا که آفریدگار واقعی سرمایهایم و میتوانیم چرخ این آفریدن را از چرخش باز داریم. میتوانیم کل نظم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سرمایه را مختل کنیم و درهم کوبیم. برای این کار باید شورائی، سراسری و ضد سرمایه داری متحد گردیم.
کارگران ضد سرمایداری
شهریور ۱۳۹۸
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.