به عنوان یک عکاس وظیفه خود دانستم که در روز عاشورا حضور داشته باشم و وقایع را ثبت کنم. اما اتفاقاتی که به چشم دیدم مرا مجاب کرد تا چند سطری پیرامون آن بنویسم. من اما به خاطر همین کار متحمل شدیدترین توهینها از سوی معترضین به این مراسم شدم- آنهم از طرف کسانی که داعیه ازادی و دموکراسی دارند. این یک طعنه تلخی است که اکثر این معترضین برای رسیدن به یک جامعه دموکراتیک و آزاد راه توهین و خشونت را در پیش گرفتهاند.
با مشاهده اتفاقات روزعاشورا و رفتار گروهای اپوزیسیون بر این باور اعتقاد بیشتری یافتم که آزادی و دموکراسی فقط با شیوههای انسانی و مسالمتآمیز قابل حصول است. اصولا چگونه این نوع مخالفین نظام جمهوری اسلامی که به خاطر زخمهایشان هر روز ناکارامد ترشدهاند خواهند توانست جامعه دمکراتیکی را بر پا کنند؟
من به عنوان یک عکاس خبری قصدم پوشش اتفاقات بود اما بارها به من و خانوادهام توهین شد. اکثر این معترضین بی آنکه کمترین شناختی از من و زندگیام داشته باشند مرا صرفا به خاطر داشتن ریش بلند جاسوس، قاتل متجاوز، و اسیدپاش خواندند. آیا این گونه افراد میتوانند حکومتی بر پایه عدل و برابری و انسانیت برپا کنند؟ آنان بر این عقیدهاند که اگر کسی با آنها نیست قطعا با دشمنان آنهاست. افرادی که دیگران را ازروی ظاهرشان قضاوت میکنند چگونه میتوانند حامل پیام ازادی و دموکراسی باشند؟
اگر چه بسیاری ازاین افراد در طی سالهای حکومت اسلامی در ایران آسیبهای روحی و جسمی فراوانی را متحمل شدهاند اما هیچگاه سعی نکردهاند تا از گذشته درس گرفته و در مسیر درست آزادی قدم بردارند. من بر این باورم حکومتی که توسط اینها ساخته شود به مراتب خطرناکتر از حکومتِ فعلی خواهد شد. افرادی که در مقابل دهها کودک شدیدترین الفاظ رکیک را پشت بلندگو فریاد میزنند یا دست به خشونت میزنند هیچگاه قادر به برپایی صلح و دموکراسی نیستند.
در این میان تنها عدهای معدود بودند که بدون توسل به الفاظ خشن وبا نشان دادن پلاکارتهایی با مضامین سیاسی-اجتماعی علیه نظام حاکم اعتراض خود را بیان داشتند. من برای اینها احترام زیادی قائل هستم. در طرف مقابل (دسته سینهزنی) اما اتحادی که بین صفوف شرکت کنندگان در مراسم برگزاری عاشورا دیده میشد نشانگر این بود که آنان به خوبی نسبت به جو غالب بر جامعه کانادا واقفاند تا از این راه برای خود حقانیت بطلبند. واضح است که اگر این جو و حضور پلیس نبود مطمئنا آنها هم چهره خشن خود را بروز میدادند و به طرف معترضین حملهور میشدند. آنها به خوبی توجیه شده بودند که اگر قصد دارند تا این مراسم در سالهای آینده هم برگزار بشود باید از درگیری اجتناب ورزند و بر خلاف ماهیت خشن خود در ایران در اینجا نقاب صلحجویانه را به چهره بزنند.
من به عنوان یک ایرانی به سهم خود از اینکه چنین چهره خشن و مضحکی از جامعه ایرانی مقیم کانادا به شهروندان این جامعه عرضه شد احساس شرم میکنم. بعد از برخورد تهاجمی معترضین به من که صرفا به عنوان عکاس در آنجا حضور داشتم، برای مدتی یکی از افسران انتظامی کنار من ایستاد تا ازمن محافظت کند. در طول این مدت که با او هم صحبت شدم، این احساس شرمندگی در من تقویت شد، چرا که مشاهده و تجربه او از شیوه برخورد ایرانیان کانادایی نسبت به یکدیگر آن چیزی نبود که من آرزوی آن را داشتم.
ما ایرانیان گرچه برای آزادی و دموکراسی مبارزه میکنیم اما شیوههایی را که برای دست یابی به آنها اتخاذ میکنیم ما را به تداوم نظام استبدادی و ناعادلانه موجود میرساند.
اینک در مقام یک عکاس که وابسته به هیچ حزب و گروهی نیست با انتشار عکس هایی از این رویداد هم وطنان را به تکریم حقانیت شیوههای مسالمت آمیز دعوت میکنم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
اگر تعصب نداشته باشیم با دقت در عناصر و نشانههای عزاداران شیعه میتوان در این رجزخوانیها را در عبن مظلوم نمایی، به نوعی تهدید و ایجاد ترس به حساب آورد. عزاداری شیعه نمود عینی رقتار فاشیستهای اسلامی است یک نمایش متناقص از ایجاد فضای رعب، دلهره و وحشت چیزی است که آخوندها عزاداران را به آن تشویق میکنند نمایش یک نیروی بالقوه آماده حمله و انتقامجویی.
دوشنبه, ۲۵ام شهریور, ۱۳۹۸