بیایید تاریخ ایران را در یکی دو صفحه خلاصه کنیم و فقط وقایع مهم را بنویسیم. مثل اینکه چکیدهی یک کتاب چند هزار صفحهای را تهیه میکنیم. بیایید رویدادهای کوتاه مدت، استثناها، وقایع پرشور و پرهیجان و پرسروصدا، رویدادهایی که به آن دلبستگی شخصی داریم، در آنها شرکت داشتهایم یا از آنها متنفریم را کنار بگذاریم. فقط روندهای اصلی و رویدادهای بلندمدت را ببینیم.
۱) اسلام پیش از نفت
درست ۱۳۶۸ سال پیش (یعنی سال ۶۵۱ میلادی/ ۳۰ هجری)، اسلام وارد ایران شد و پس از آن «دو قرن سکوت»، همهی امور مادی و معنوی این سرزمین را به عهده گرفت:
آموزش و فرهنگ: ملاها آموزش قرآن به کودکان و نوجوانان را در مکتبها به عهده گرفتند، حوزه های علمیه به تربیت ملا و آخوند و حجت الاسلام و آیت الله پرداختند، آیت الله ها به صدور فتوا مشغول شدند،
اقتصاد: ملاها خمس و زکات و سهم امام را از امت میگرفتند، خالصات را از درباریان میخریدند، اموال بلاتکلیف را تعیین تکلیف میکردند، هدایای زوار و طلا و پول را از صحن مطهر بقیع مبارکه غبارروبی می کردند، امامزاده و مسجد و تکیه و ضریح و گنبد طلا میساختند،
دادگستری: ملاها امر قضاوت را میان امت مسلمان به عهده داشتند، فرمان حد و سنگسار و دیه صادر میکردند، امور دنیوی را از قبیل ختنه و صیغه و ازدواج و طلاق و انواع عقود در کف با کفایت خود داشتند،
بهداشت: مسئلهی مهم بهداشت امت مانند تعیین آب کُر، ذبح شرعی، نجسی- پاکی و طهارت بر عهدهی ملاها بود،
ارتباطات: وظیفهی حیاتی اذان گفتن، دیدن هلال ماه شعبان، خواندن نماز میت بر شانهی روحانیون اسلام بود،
ارتش: ملاها در امور نظامی سهم عمده داشتند. اگر میخواستند کسی را اعدام کنند، قاضی عسکر حتما باید حاضر باشد. اگر جنگی پیش میآمد مراجع عالیقدر باید فتوای جهاد را صادر میکردند. آنها میگفتند چه قومی کافر و ملعون و مهدورالدم است.
اطلاع رسانی: وظیفهی خطیر انتشار اخبار را ملاها به عهده داشتند و همیشه آخرین خبر این بود: ابن ملجم بر فرق علی زد، شمر سر حسین را برید،
دیپلماسی: امور خارجه بر عهدهی ملاها بود. فقط آنان میتوانستند بگویند کدام اجنبی میتواند در ایران تجارت کند و کدام نه. پرچم اسلام را کجا باید کوبید.
همهی کارهای مملکت در دست اسلام بود. مملکت را ملاها طبق فرمان الهی و قرآن و سنت رسول و حدیث اداره میکردند. شاهان کار چندانی نداشتند. حکومتها میآمدند و میرفتند اما اسلام سر جایش بود. بار همهی امور دنیوی و اخروی را روحانیون به دوش میکشیدند.
۲) اسلام، پس از نفت
در سال ۱۹۰۳ که در ایران نفت کشف شد، پدربزرگهای ما مشغول مشروطیت و قاجار و رضاخان بودند، و غربیها هم مشغول جنگ اول و دوم و مهار انقلاب شوروی. سر غربیها که خلوت شد، بوی نفت، آنها را به سوی ایران کشاند. نشستند و تقسیم کار بین المللی کردند. آمدند با شاه جوان اسلام پناه یک قرارداد نوشتند:
موضوع قرارداد:
۱) غرب از شاه حمایت خواهد کرد، در عوض، شاه، اسلام را تقویت میکند تا جلوی کمونیسم سد شود،
۲) روشنفکران قلع و قمع شوند،
۳) درآمد نفت صرف خرید اسلحه شود و کمیسیون معامله به حساب شاه اسلام پناه واریز شود.
قرارداد یک نقص داشت: نقش جدیدی به عهدهی اسلام گذاشته شده بود (علاوه بر آن نقش سنتی قبلی)، ولی از «پاداش و اضافه کار و سنوات» ذکری به میان نیامده بود. پس از این همه خدمت صادقانه، هر کسی باشد دلخور میشود.
غرب به اسلام بدهکار شد.
۳) شاه و اسلام
محمدرضا، تنها شاه شیعهی اثنی عشری در دنیا، معتقد و مومن، نظرکرده (امامِ زمان هوایش را داشت)، ختنه شده بود، به مکه رفته بود، حاجی شده بود، هر سال به زیارت امام رضا میرفت، در مراسم عاشورا شرکت میکرد، موقع سفر، امام جمعه از زیر قرآن ردش میکرد، ارتباطش با مراجع عالیقدر شیعه حسنه بود و با آنها مشورت میکرد، آیات عظام تولدش را تبریک میگفتند، حوزههای علمیه را تقویت میکرد، کمونیستها و روشنفکران را قلع و قمع میکرد،… یک شاه شیعهی چند زبانهی چند منظوره.
روابط تمام مسئولان حکومتی، از دربار و ساواک گرفته تا ژاندارم روستا نشین، با آیات عظام و روضه خوانها، بسیار خوب بود، مشکلی نداشتند. همه بر سر یک سفره بودند، از قدیم خویشاوند بودند، ازدواجهای خانوادگی میکردند، از هم ارث میبردند، با هم شراکت و سرمایه گذاری میکردند.
شاه، سلطنت میکرد و چنین نمایش میداد که حکومت میکند. اما خودش هم میدانست که حکومت در دست اسلام است و مملکت را اسلام اداره کرده و میکند.
طلب اسلام سر جایش بود.
نظر غرب: دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.
۴) فرصتی برای پرداخت بدهی معوقه
نه نظریهی بازیها، نه پایان تاریخ، نه برخورد تمدنها، نه پارادایم شیفت، نه انفجار نور، نه محور شرارت. هیچکدام.
در ۲۶ دی ۱۳۵۷، شاه نرفت. یک تعدیل نیروی ساده انجام گرفت: پست سازمانی شاه در اسلام ادغام شد.
بدهی معوقه نیز در ۲۲ بهمن کاملا پرداخت شد. اسلام به سر کار قبلیاش برگشت و وظایفش را از سر گرفت. شلوغش نکنید. قرارداد قبلی کماکان معتبر است. با چند تغییر جزیی.
بهزاد جهانی- ۱۸ مرداد ۱۳۹۸
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
بی نظیر؛ بی همتا؛ دست مریزاد؛ تا حالا چنین
نوشته ای کوتاه و اثر گذار ندیده بودم؛زنده باشی.
بجای طویل نویسی ؛ متن هرچه فشرده؛کوتاه و
پر معنی باشه؛ امروزه خیلی طرفدار پیدا کرده؛
متاسفانه کمتر کسی توانایی چنین سبکی داره!
دوشنبه, ۲۱ام مرداد, ۱۳۹۸