روز شنبه، ۲۱ ژانویه رویدادی هماهنگ با عنوان «علیه سرکوب، برای مقاومت» در بیش از ۱۲ شهر اروپایی برگزار شد. رویدادی سازمان‌یافته در حمایت از اعتراضات مردم ایران که با قرائت بیانیه مشترک در همه شهرهای شرکت‌کننده آغاز شد و با برنامه‌هایی همچون سخنرانی برگزارکنندگان و پرفورمنس‌های هنری ادامه پیدا کرد. این رویداد هماهنگ در پی فراخوان گروه‌های ایرانی که دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی مرتبط با ایران را دنبال می‌کنند، برگزار شد و در خبرها بازتاب گستردده‌ای پیدا کرد. اما در اینجا قصد اطلاع‌رسانی اخبار و گزارش‌های مربوط به این رویداد را ندارم. هدف از این یادداشت تأمل بر چند نکته در ارتباط با سازمان‌دهی، نمایندگی و وکالت است.

در فراخوان و سازماندهی این رویداد، گروه‌ها و کالکتیوهایی از جمله پلتفرم «بلندگو»، کالکتیو «روژا» پاریس، کالکتیو «رد روتس»، ژینا کالکتیو، کالکتیو «زن، زندگی، آزادی» پاریس، گروه «همبستگی رادیکال»، گروه «سوسیالیزم از پایین» و… مشارکت داشتند. گروه‌هایی که بعضا فعالیت آن‌ها محدود به مدت اعتراضات اخیر نیست و از گذشته فعالیت‌هایی را آغاز و سازماندهی کرده‌اند که پلتفرم بلندگو از جمله آن‌هاست. هرچند که برخی از گروه‌ها مانند کاکلتیو ژینا نیز در شمار سازماندهی‌های اخیر دیاسپورای ایرانی طبقه‌بندی می‌شوند. در مجموع می‌توان چنین برداشت کرد که در فضایی نسبتا آزاد و به دور از سرکوب نظامی و امنیتی، ایرانیان توانایی و ظرفیت راه‌اندازی و اداره تشکل‌های متعدد در راستای اهداف سیاسی و اجتماعی خود را دارند و راه‌های استفاده از این توانایی را نیز به خوبی می‌دانند. چه بسا که در شرایط سرکوب شدید داخل ایران نیز گروه‌ها و کالکتیوهای بی‌شماری فعالیت دارند که گاهی خبرهایی از آن‌ها منتشر می‌شود.

دومین نکته‌ای که باید در ارتباط با این منظومه گروه‌ها و تشکل‌های نسبتا کوچک دانست، تأکید و تمرکز آن‌ها بر گروه و فعالیت گروهی به دور از معرفی تأکیدآمیز چهره‌های حقیقی و پرهیز از چهره‌های اسطوره‌ای است که احتمال راه یافتن به ماه را دارند. آنچه که از سوی آن‌ها تا کنون معرفی و دنبال شده، صدای یک ملت در قالب خواست‌ها و دغدغه‌های مشخص بوده است در قلمرویی که توان پیگیری آن را داشته‌اند. سازوکار درونی این گروه‌ها و آنچه که از تبلیغات و فعالیت‌های آنان برمی‌آید، نشانگر اداره‌ای مبتنی بر جمع و عبور از کیش شخصیت بوده است.

در گامی مهم‌تر، این تشکل‌ها توانسته‌اند که رویدادی هماهنگ را برنامه‌ریزی و سازماندهی کنند که شامل اقدام‌های مشخص و هدفمندی از جمله حضور در فضا، پرفورمنس هنری، اطلاع‌رسانی، بیان مطالبات جامعه ایرانی، قرائت بیانیه و… بوده است که مجموع آن‌ها را می‌توان نوعی نمایندگی جامعه ایرانی در مجامع جهانی بدون دریافت وکالت رسمی قلمداد کرد. آنچه اهمیت دارد، توان و ظرفیت برنامه‌ریزی هدفمند یک اقدام مشترک در میان چند گروه و تشکل مختلف در قلمروهای جغرافیایی مختلف است که خبر از وجود چنین ظرفیتی در سپهر کنشگران سیاسی و اجتماعی ایرانی در سطوح کلان‌تر نیز می‌دهد. آنچه که در این میان از اهمیت پررنگ‌تری برخوردار است، قرائت بیانیه مشترک در آغاز برنامه است. شاید گام‌هایی فراتر از تمام آنچه را که رسانه‌های رنگ و لعاب‌دار فارسی ذیل عنوان ائتلاف دنبال می‌کنند، بتوان در مقیاسی کوچک در این رویداد جستجو کرد.

هر کسی که حتی در سطحی محدود و محلی، تجربه مشارکت در امری جمعی(نه الزاما سیاسی) اعم از حضور تا برنامه‌ریزی و سازماندهی آن را داشته باشد، می‌تواند درک کند که هماهنگی چند گروه مختلف در چند شهر مختلف چه میزان از همدلی و همراهی را می‌طلبد و نیازمند صرف چه میزان زمان و توان است تا رویدادی هدفمند با برنامه‌ای مدون اجرایی گردد و بیانیه‌ای مشترک نیز در آغاز رویداد توسط تمامی گروه‌ها قرائت شود. همنشینی امور متعدد و پیچیده‌ای تحقق چنین امری را میسر می‌سازد و گوشزد می‌کند که همبستگی -حتی برای برگزاری رویدادی به وسعت چند شهر- امری یک‌شبه و ناگهانی و حاصل یک پویش مجازی نیست؛ بلکه از حضور در میدان و همراهی و گفتگو با سایر گروه‌ها در جایگاهی برابر به دست خواهد آمد. در دنیای مدرن، همبستگی نیازمند محور و شمع محفل نیست؛ همبستگی پیرامون تعریف روشن و درست آرمان‌ها و سپس تلاش و پیوستگی برای تحقق آن‌ها نمایانگر خواهد شد.

آنچه که در ارتباط با این رویداد می‌تواند امیدبخش باشد، پیوستگی و تکرار آن در موقعیت‌های مکانی و زمانی بیشتر است. اقدامی که موضع سلبی جریان چپ را نسبت به پویش‌های مجازی تحت حمایت رسانه‌های راست، به جریانی ایجابی با اقدام‌های مشخص و هدفمند تبدیل می‌کند و سنگ‌بنای اقدام‌های مهم‌تر و اساسی‌تر را می‌گذارد. همکاری‌های موضعی و موضوعی که با همراه کردن روزافزون گروه‌های بیشتر، به مجمعی از گروه‌ها تبدیل می‌شود که از میدان برآمده‌اند و با پرهیز از برتری‌جویی و استبدادخویی، تمایل به پیوستن به دریایی بزرگتر را دارند. در واقع مجمعی که به شکل ارگانیک رشد می‌کند و به تعمیق همبستگی کمک می‌کند و پیش‌درآمدی بر ائتلاف گسترده نیروهای دموکراسی‌خواه خواهد بود. بدیهی است که این مجمع که از گروه‌های متعدد دموکراسی‌خواه تشکیل شده، بر اساس سازوکار قهرمان‌پرور فعالیت نخواهد کرد و مبتنی بر تصمیم‌گیری شورایی خواهد بود.

در پایان باید دانست که شاید هیچ‌یک از این گروه‌ها و کالکتیوها هنوز به ترسیم آینده‌ای روشن از ایران اقدام نکرده باشند و چشم‌انداز، اهداف و برنامه عملیاتی پیشنهادی خود را برای ساختن ایرانی آزاد و آباد بر پایه دمووکراسی و برابری ارائه نکرده باشند؛ اما این مسیر می‌تواند راهکار مناسبی برای شکل‌گیری جریانی باشد که برنامه‌ای منسجم و شفاف برای دوران گذار از جمله دستاوردهای آن است؛ برنامه‌ای که فراتر از اعطای وکالت به یک شخص یا گروه منفرد و هدایت سایرین به زیر سایه آن، تضمینی برای تغییر نظم موجود به سوی دموکراسی در بر داشته باشد و با تشکیل ائتلافی فراگیر، فردایی قابل اطمینان را پیش روی مردم قرار دهد. البته که زمان محدود است و راه طولانی و پرفرازونشیب.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)