چند روز قبل تعدادی از دوستان وبلاگ نویس عکسی را بر روی اینترنت گذاشته بودند که در این عکس صحنه تصادف فروغ فرخزاد را به تصویر کشیده بود من چون فیلم مراسم خاکسپاری فروغ فرخزاد را از قبل دیده بودم و در کامپیوترم داشتم میدانستم که این عکس جعلی هست ،
عکس جعلی
عکس واقعی
بنابراین تصمیم گرفتم که برای کسانیکه دسترسی به این فیلم ندارند تعدادی عکس از روی فیلم بگیرم و بر روی اینترنت بگذارم … پس در حدود ۸۰ عکس از روی این فیلم گرفتم اما قبل از اینکه عکسها را روی وبلاگم بگذارم تصمیم گرفتم یک روایت از مرگ فروغ و یک روایت از مراسم خاکسپاری فروغ بنویسم … در زمانی که داشتم بر روی اینترنت خاطرات مرگ فروغ را مرور میکردم خیلی دلم میخواست روایت ابراهیم گلستان را هم بدانم اما وقتی که روایت ابراهیم گلستان را خواندم از آقای گلستان خیلی دلگیر شدم و از این همه غرور و نخوت این مرد متنفر شدم
روایت گلستان از مرگ فروغ
امروز ۲۴ بهمن مصادف بود با چهل و پنجمین سال تصادف و مرگ دلخراش فروغ فرخزاد، شاعر و سینماگر برجسته ایران. دیده ام که به همین مناسبت، گزارشگر بی بی سی، روایت هایی از تصادف فروغ را از زبان برخی از نزدیکانش از جمله خواهرش خانم پوران فرخزاد ارائه کرده که با روایتی که من قبلا از گلستان در این مورد شنیده ام تا حدی متفاوت است. گلستان در روایتش از مرگ فروغ به من گفته است: فروغ رفت خانه مادرش ناهار خورد و بعد آمد پیش من در استودیو. خواهر فروغ توی خونه غش کرده بود و ناخوش بود و وقتی اون اومد پیش من ناراحت بود و دید من دارم کار می کنم. نوار صدای من خراب شده بود و دستگاه من آن را پاک نمی کرد و محمود هنگوال هم پهلوی من بود. به فروغ گفتم که تلفن کن به آقای ابوالقاسم رضایی که دستگاهشو برداره بیاورد و فروغ هم گفت شاید اون سر کار نباشه، من این نوار را می برم و پاک می کنم و می آرم و بعد همراه رحمان (کارگر استودیو) سوار جیپ استیشن من شد و رفت و دیگر هم برنگشت و مرد . من هیچ کلمه ای از این حرفهایی که به تو زدم دروغ نبود. چون خیلی ساده است، من دروغ نمی گم، چون هر کسی دروغ بگه ممکنه بعدش فراموش کنه و پس و پیش بگه. و در ضمن من با کسی خرده پورده ندارم، از کسی هم نمی ترسم همین زن (پوران فرخزاد) گفته بود که قبر فروغ را به دستور فرح ساختند. اما برن توی پرونده های صفی علیشاه نگاه کنند که یه سرلشگر عاقبلی(؟!) بود که جزو گروه دراویش صفی علیشاه بود و مهدی سمیعی به من گفت که من به او می گویم که ترتیب قبر فروغ را بدهد و اون گفت که اگر ۲۵ هزار تومن بدن من اجازه می دم این جا دفن کنند و من هم ۲۵ هزار تومن پول فرستادم و اون اجازه کتبی ۳ تا قبر را داد. حالا بیان بگن دربار
پولش را داد
چرا تشییع جنازه فروغ نرفتید؟
واضحه که نمی رم. برای چی باید برم. من تنها تشییع جنازه ای که مجبور بودم برم وقتی بود که پدرم مرد و من مجبور بودم برای تشییع جنازه اش برم. برم چه کار کنم. تشییع جنازه چی هست؟ این حرف ها احمقانه است. هنوز بعد از ۴۵ سال هی به من زنگ می زنند و می خوان در این مورد با من گفتگو کنند. جاهد من توی اون دنیایی که تو فکر می کنی، نه بودم و نه زندگی کردم و نه می خواستم زندگی بکنم.
من این ها را میدانم اما هنوز برای من و خیلی ها این موضوع مبهم است
مبهم چیه؟
به هر حال همه می گن چرا گلستان نرفت؟ خب چرا نرفتین؟
خب برم چه کار کنم. یه کسی مرده می خوان خاکش کنند، من برم چی کار کنم.
به هر حال «یه کس» نبود، فروغ بود دیگه!
هر کی می خواد باشه. تمومه قضیه. برم مردم نگاهم بکنند. آنها که رفتند برای چی رفتند. مرتیکه تا دو روز پیش توی مجله فردوسی برای فروغ فحش نوشته بود و گفته بود فروغ شاعر نیست. اما وقتی مرد رفت بلند شد رفت تشییع جنازه اش.
این مصاحبه مردی هست که فروغ فرخزاد خودش را بخاطر دستگاه نکبت او یا به خاطر فیلم او یا بخاطر استودیوی او یا بهتر بگم بخاطر خود او به کشتن داد تازه بعد از ۴۵ سال هنوز حاضر نیست یا بهتر بگم هنوز غرورش بهش اجازه نمیدهد که پشت سر بزرگترین شاعر معاصر ایران که همه ملت او را دوست دارند و به او و به شعرهایش عشق می ورزند درست حرف بزند ، آخه مرد حسابی همه ایرانی ها میدانند که فروغ فرخزاد یکی از بزرگترین شاعران شعر نو هست اگه قبول نداری کافیه سری به اینترنت بزنی تا بفهمی چندین هزار مطلب در رابطه با فروغ فرخزاد نوشته شده چندین هزار وبلاگ در باره فروغ فرخزاد درست شده حالا برو ببین کسی در باره تو وبلاگ درست کرده! کسی در مورد تو مطلب نوشته خب معلومه که فروغ فرخزاد یک کهکشان بود و تو حتی یک زمین بسکتبال هم نیستی چرا حسودیت میشود آخه تو از چه چیزت مینازی از داستانهایت می نازی که بخدا قسم من یه روز یکی از کتابهایت را از اینترنت دانلود کردم حتی نتوانستم صفحه اول داستانت را بخوانم از بس چرت بود یا بهتر بگم اصلا بلد نبودی قصه بنویسی از فیلم خشت و آینه ات می نازی! که من این فیلم را دیدم و تعجب کردم چرا یه عده میگن این فیلم شاهکار هست آخه قصه یه بچه گم شده چه چیز جالبی دارد که شاهکار بوده یا اصلا کسی از خودش سوال کرده چرا اسم این فیلم خشت و آینه هست آخه این اسم چه ربطی به این فیلم داره! ما که نفهمیدیم … بذارید یه خاطره بگم قبل از عید امسال بی بی سی یک فیلم مستند در باره فرخ غفاری درست کرده بود که ابراهیم گلستان در آن فیلم در باره فرخ غفاری حرف زده بود و من برای اولین بار بود که مصاحبه ابراهیم گلستان را میدیدم باور کنید وقتی حرف زدن ابراهیم گلستان را دیدم با تعجب گفتم : اه چرا این آدم اینقدر شبیه دهاتی ها حرف میزنه ! یعنی این بابا جزو روشنفکرهای ما بوده! یعنی این بابا هم صحبت فروغ فرخزاد بوده! البته میدانستم فروغ فرخزاد آنقدر بزرگ بوده که اصلا نگاه به سر و وضع و مناسبت آدمها نمیکرده و حتی کاری به سواد و معلومات آدمها نداشته و بیشتر بخاطر دلش با آدمها صحبت میکرده … این داستان ادامه دارد و من ول کن هم نیستم
بهداد
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
این عکس مربوط به یک نمایشگاه عکس توی تهرانه. جعلی نیست، بازسازی شده است.
جمعه, ۲۳ام فروردین, ۱۳۹۲
من متاسفم که شما که اصلا شخصا نه گلستان و نه فروغ را می شناسید به اتکای یک مصاحبه چنین تهمت هایی به او می زنید، اتفاقا خیلی قابل درک است که گلستان به مراسم تشییع فروغ نرود. چون مرگ فروغ ضربه روحی بزرگی برای او بود. لازم است به حرف هایی که کاوه گلستان درمورد زندگی پدرش بعد از مرگ فروغ می زند مراجعه کنید. او حتی آنقدر ناراحت شد که برای همیشه از مملکت رفت. درپس چهره این پیرمرد پرخاش جو مردی دلشکسته وجود دارد و یکی از علائم شوک هایی که از مرگ عزیزان به آدم ها دست می دهد عصبانیت بیش از حد است. گلستان به خاطر فروغ زن و بچه اش را کنار گذاشت. و زندگی فروغ درکنارگلستان زندگی بسیارپرباری بود. اگر خوب به حرف های گلستان و مصاحبه های او توجه کنید می بینید که این مرد به شدت عاشق فروغ بوده و هنوز هم هست. مرگ فروغ بزرگترین تراژدی زندگی گلستان است. او وقتی پسرش کاوه هم مرد( درحادثه انفجار مین درمرز عراق) بازهم همین برخورد را داشت یعنی خیلی کلافه بود و عصبانی و حاضر به حرف زدن دراین مورد نبود. مراجعه کنید به مصاحبه او با مسعود بهنود.
عزاداری فقط این نیست که آدم ها گریه کنند. عزاداری فرم های متفاوتی دارد، و نکته مهم اینکه شما چگونه به خودتان اجازه می دهید راجع به آدم هایی که شخصا آنها را نمی شناسید اینطور با قاطعیت نظر بدهید آنهم راجع به خصوصی ترین بخش زندگی آنها.
فروغ
جمعه, ۲۳ام فروردین, ۱۳۹۲
نمونه کامل یک مطلب جهان سومی و لومپنی؛ طبق چنین قاعده ای کسی که هیچکاره است و در جریان هیچ چیز نیست با احساسات رقیقه دهانش را باز می کند. خواندن چنین مطالبی از هواداران فوتبالیست ها یا خواننده های پاپ چیز عجیبی نیست اما باز شدن پای چنین هواداری هایی به ساحت ادبیات خطرناک است و هشداردهنده.
جمعه, ۲۳ام فروردین, ۱۳۹۲
مطلبی سرشار از خطاهای فاحش دستوری، فاقد منطق و بسیار سطحی است. انتخاب چنین مطالب مبتذلی کاملاً بر سطح کیفی مطالبتون تاثیر منفی می ذاره.
جمعه, ۲۳ام فروردین, ۱۳۹۲
سطحی. و حتی نمی دانید این عکس جعلی نیست بازسازی است. اصلن چه لزومی دارد این دو نفر را روبه روی هم قرار بدهید؟
جمعه, ۲۳ام فروردین, ۱۳۹۲
واقعا متاسفم . قبل از هر چیز و گفتن بعضی مطالب بهتر است ابتدا کمی تحقیق کنید. به قول ابراهیم گلستان برای دانستن هر چیز کمی شعور لازم است، کمی فکر و تعمق.
عکسی که جعلی معرفی شده کاری از خانم آزاده اخلاقی میباشد. اسم نمایشگاهشان به روایت یک شاهد عینی بود. که موضوع عکسها صحنه سازی از تراژدی های تاریخی بود. که مرگ فروغ هم جزوی از آنها میباشد.
در مورد روابط گلستان و فروغ هم من فکر میکنم این تعلیق هیچگاه برطرف نشود . درگیرش نشویم خیلی بهتر است. و انقدر نظرات شخصی بی منبع ارائه ندهیم و توهین نکنیم به مرد بزرگی چون گلستان.
جمعه, ۲۳ام فروردین, ۱۳۹۲
شما هنوز نمی دونی که این عکس یه بازسازی هنریه اونوقت میای در مورد فروغ و کاوه گلستان حرف می زنی…واقعا متاسفم..
جمعه, ۲۳ام فروردین, ۱۳۹۲
گلستان کجا گفته است که فروغ فرخزاد شاعر بزرگی نبوده است. بعد فروغ برای دستگاه نکبت یا فیلم و استودیوی گلستان خودش را به کشتن نداده است. خیلی ساده تصادف کرده است مثل هزاران نفری که هنوز تصادف میکنند و میمیرند. یه مشت حرف بیخود و خرافی که میگوید، فلانی باعث مرگ فلان کس شد، اگر نیمرفتند کرج عروسی بگیرند، آنها در جاده نمیرفتند که تصادف کنند و بمیرند. آنها به خاطر آن ازدواج کوفتی مردند. حرفی از این بیپایهتر نمیتوان زد.
جمعه, ۲۳ام فروردین, ۱۳۹۲
من اصلا قبول ندارم .گلستان عاشقه فروغ بود .وفروغ هم همینطور.گلستان بعد از مرگ فروغ ی مرده متحرک بوده.و از ایران میره به خاطره این اتفاق.بعد هم کی حاضر میشه برای خاکسپاری عشقش بره قبرستان.و اینکه رشد وشکوفایی فروغ بیشتر در زمان آشنایی اش با گلستان می افته.روح فروغ و فریدون فر خزادشاد.
سه شنبه, ۶ام خرداد, ۱۳۹۳
نیاز به نوشتن نیست، اصراری نیست، نترس لال از دنیا نمیری، اصلا گلستان میشناسی؟ از شعرهای فروغ چیزی خوندی…گلستان در دوره شکفتن فروغ منبع الهامش بود، طوری نوشتی انگار موضوع ترور یک انسان توسط طالبان باز میکنی…ولی بابت عکسها ممنون از نظرات دوستان فهمیدم باسازی شده است ولی به هر حال حسی عجیبی داشت.
پنجشنبه, ۱۵ام خرداد, ۱۳۹۳
چقدر احمق و سطحی نگری تو بچه!
کاش می فهمیدی!
یکشنبه, ۲۹ام شهریور, ۱۳۹۴
واقعا که این اینتر نت چه امکانی رو دردسترس همگان قرار داده
هرکسی با هر سطح از درکی میتونه چیز بنویسه و اظهار نظر کنه؛این امر خودش خیلی ارزشمند وقابل تقدیره ولی خب معایبی هم داره.
مثل همین نوشته که اصلا معلوم نیست چطوری به سایت رادیو زمانه راه پیدا کرده
نسبت فروغ و گلستان کجا ،حس هردوشون به هم کجا ؛حتی نویسنده عقلش کار نمیکرده که لااقل در متن خودش از خودش بپرسدچراسه تا قبر خریده گلستان ؟
واقعا که هرکی هرچی به عقل قاصرش می آید می نویسد .
از این رادیو زمانه جای تعجب هست برا همچه متنی
یکشنبه, ۲۲ام آذر, ۱۳۹۴
خوب بود. فقط لطفا از یکی که دستور زبانش خوبه فرق بین “است” و “هست” رو بپرس و جابجا ننویس. آدم چشم درد می گیره.
یکشنبه, ۹ام آبان, ۱۳۹۵
تاروزی که فضای نقادانه و حب وبخل های بچه گانه را ازهم تمیز ندهیم ،متاسفانه
بی احترامی های سخفیانه ،به رشد قارچ گونه ی خود ادامه خواهندداد.نویسنده ی محترم ،که مدعی مهرفراوان به فروغ عزیز هستید ،فقط اگر یکی ازنامه های فروغ را خوانده بودید ، به خود نهیب می زدید تا ساده لوحانه محبوب ترین مرد زندگی اش را دستخوش حرفهای کوچه بازاری نکنید ، حال وروز شاهی _فروغ را بعدازفوت فروغ ، کاوه ی نازنین آنقدر صادقانه تشریح کرد که کمترکسی ،متاثرنشد.ازدست دادن عزیزان نزدیک ،آنقدر غیرقابل درک است که عصبانیت وفرارازمرورخاطراتش ،اولین پیامد این ماجراست،آنوقت ببینید درابعاد مرگ فروغ ،گلستان چگونه بابد درآتش این جنون بیاساید!لطفا !فقط برای اولین گام احترام متقابل را تمرین کنیم قبل ازقضاوت و محاکه …بااینحال هنوز متعجبم چگونه انقدر بی انصافانه به گلستان تاختید!؟
پنجشنبه, ۲۹ام تیر, ۱۳۹۶