دستگیری زنی کنشگر در پایتخت آمریکا توسط پلیس/ Scottmontreal on Flicker
نویسنده: اروان فریزر
مترجم: نسیم گلکو
وقتی طالبان در سال ۹۴ میلادی قدرت را در افغانستان در دست گرفتند، یکی از اولین قوانینی که به اجرا گذاشتند بیرون کردن دختران از مدارس، منع زنان از کار بیرون از خانه و اجباری کردن حجاب (برقع) در اماکن عمومی بود. این اقدامات نقض فاحش اصول مندرج در بیانیه جهانی حقوق بشر۱ و «کنوانسیون رفع تمام اشکال تبعیض علیه زنان»۲ بود. همچنین حمله به حقوق اولیه زنان به شمار میآمد، چرا که آنان را از استقلال اولیه اقتصادی، جسمی و روانی محروم میکرد و چیزی را که زنان بیش از پنج قرن برای به دست آوردنش جنگیده بودند از میان میبرد.
همان طور که جان استوآرت میل در سال ۱۸۶۹ در مقاله خود با عنوان «انقیاد زنان»۳ میگوید، سوال اصلی این است که آیا باید زنان را مجبور کرد تا «حرفه طبیعی» خود، یعنی خانهداری یا همان رسیدگی به حوزه خصوصی را دنبال کنند یا باید آنان را در هر دو حوزه عمومی و خصوصی با مردان برابر دید. با این که تفکیک بین این دو حوزه بر اساس جنسیت و به نام پدرسالاری در جوامع اولیه امری پذیرفته شده برای تقسیم کار بود، این نظام مدتها پیش کارکرد خود را از دست داد و دستکم از قرن پانزده میلادی توسط زنان و عدهای از مردان به چالش کشیده شد.
مقاله حاضر تکامل آرا و کنشگری جهت تعریف حقوق زنان و به کار بستن ایده برابری زن و مرد در جوامع در طی قرون را ترسیم میکند. اولا، از آنجا که تاریخ زنان به عمد و با هدف سرکوب زنان قرنها نادیده گرفته شده و فقط به تازگی است که به فهم دوباره آن توجه میشود، [این مقاله] تنها به داستان کشورهای شمالی [توسعهیافته] تا قرن بیستم میپردازد. ثانیا، به خاطر این بیتوجهی۴ [به تاریخ زنان] و غفلت از آن هر گونه استدلال مبنی بر این که تلاش برای حقوق زنان محدود به کشورهای غربی و توسعهیافته بوده بیپایه است. مدارک کافی برای به تصویر کشیدن این تلاشها در کشورهای واقع در بخشهای شرقی و جنوبی جهان موجود نیست. مدارک محدودی که هماکنون در دسترس نویسندگان غربی است، نشان میدهد که زنان در دیگر بخشهای جهان نیز از موقعیت خود راضی نبودهاند. سوم این که این استدلال تکراری که فمینیسم (بخوانید تلاش برای حق برابری زنان) را محدود به زنان نخبه میداند چیزی نیست جز نمونهای دیگر از خفیف کردن همیشگی زنان. تاریخ مملو است از رهبران مردی که [به نخبه بودن] متهم نمیشوند، گرچه بخش عمدهای از تاریخ درباره مردان نخبه است.
به علاوه امید میرود که این مقاله و تلاشهای جاری برای حقوق زنان، تاریخنگاران و فعالان حقوق زنان را متقاعد کند تا توجه بیشتری به تاریخ مبارزات حقوق زنان در جهان نشان دهند و این نیمه نادیده گرفته شده از تاریخ را بسط دهند. چنین تحقیقات تاریخی سهمی در ارتقای حقوق زنان خواهد داشت، چرا که از دل همین تاریخ مکتوب یا شفاهی است که الگوها و سنتها پدیدار میشوند.
همان طور که گردا لرنر، مورخ، مینویسد: «این امر که آگاهی از وجود تاریخ زنان از آنان سلب شده است، رشد فکری آنان به عنوان یک گروه را تحت تاثیر منفی خود قرار داده است. زنانی که نمیدانستند دیگرانی هم مانند آنان نقشی در تولید دانش و اندیشه داشتهاند منکوب احساس فرودستی یا از آن طرف جرات خود در متفاوت بودن میشدند… در واقع هر زن متفکری میبایست به جای تشویق شدن توسط پیشینیان خود با «مرد بزرگ» درون ذهنش میجنگید.»
اولین فعالان حقوق زن کسانی بودند که به زنان [دیگر] خواندن یاد دادند و در نتیجه به آنان این امکان را دادند که جهان بیرون از خانه و جامعه پیرامونشان را کشف کنند. شروع ایده حقوق بشر برای زنان را معمولا سال ۱۷۹۲ میلادی در نظر میگیرند، زمانی که مری ولستونکرفت کتاب خود با نام حمایت از حقوق زنان را در واکنش به نظریه «حقوق طبیعی مردان» منتشر کرد. تحقیقات تاریخی اخیر اما، نشاندهنده دوره آبستنیای بسیار طولانیتر برای چنین تلاشی است. [این تحقیقات] شروع آن را به اوایل قرن پانزده میلادی و انتشار کتاب شهر زنان توسط کریستین دو پیزان۵ منتسب میکند، کتابی که، به قول فمینیستهای فرانسوی، آغازگر دوره «بحث درباره زنان» بود، بحثی که تا امروز نیز ادامه یافته است.۶
این بحث طولانی بسیار گسترده و جامع بوده است، چرا که زندگی بشر وجوه و جنبههای متنوع دارد. بخش اعظم این بحثها حول محور سرکوب سنتی زنان میگردد: روندی رایج و معمولا ناخودآگاه که توسط گروهی که قصد دارد بر گروهی دیگر مسلط شود به کار بسته میشود. سرکوب یک فرد یا گروه در طول زمان منجر به ایجاد تفکرات قالبی درباره آنها و به رسمیت نشناختن نقش و دستاوردهای آنان در جامعه میشود. هنگامی که سرکوب عادی میشود، تبعیض منجر به پایهگذاری اصولی میشود که رفتار متفاوت با گروهها و افراد خاصی از گروه را توجیه میکند. وجود تبعیض، افرادی را که دسترسی کمتری به قدرت دارند از تاریخخودشان، اعتماد به نفسشان و در نهایت توانایی حقوقی برای حضور به عنوان شهروند کامل در جامعه یا گروه بزرگتر محروم میکند. باعث شگفتی است که زنان معمولا این رسوم و سنتها را پذیرفته و با حفظ آنان احساس امنیت بیشتری کردهاند. نتیجه این که تبعیض علیه زنان بهواسطه آموزش و پرورش و حضور کودکان در جامعه نهادینه شده است.
شکستن سنت، مبارزه با رسوم و غلبه بر تبعیض مستلزم شجاعت و رهبری است. رهبرانی که در پی تغییر هستند باید رویکردی جدید به جهان را شکل دهند، مشکلات وضع فعلی را توضیح دهند و نظریهای جدید برای [فهم] نظم اجتماعی و سیاسی ارائه کنند. همچنین درطول زمان تودهای منتقد از پشتیبانان خود شکل دهند که رویکرد جدید آنان و توصیف آنان از مشکلات را میپذیرند. برای زنان بر عهده گرفتن رهبری شمشیری دولبه بوده است. برای بیشتر زنان، مخصوصا پیش از فراگیر شدن شیوههای مطمئن و اثرگذار پیشگیری از بارداری، ازدواج، خانه و خانواده ابزاری به شمار میرفتند برای بقای اقتصادی و پذیرش اجتماعی. دختران برای ازدواج، تولید مثل و بزرگ کردن فرزندان آماده میشدند. اما ازدواج و بچهدار شدن در عین ستایش و رمانتیزه کردن، هر دو در طول تاریخ بیارزش و خفیف نیز شمرده شدهاند. همان طور که مناندر دو یا سه قرن پیش از میلاد مسیح گفت: «ازدواج در حقیقت شر است، اما شری لازم و ضروری.»۷
همان طور که طالبان به درستی متوجه شدهاند، پیشنیاز بسط و اعمال حقوق زنان عبارت است از: تحصیل، ابزار و امکان زندگی و تامین معاش فراتر از بچهدار شدن و خانهداری، آزادی از جایی به جایی رفتن، و بهره بردن از حداقلی از احترام به عنوان انسان و فرد، نه به عنوان زندانی جنسیت خود.
آموزش و تحصیل مستلزم قابلیت دریافت، خلق، و اشاعه دانش است. دانش قدرت [و] زیربنای توسعه سیاسی و فکری است. دانش از راه تجربه، آموزش و معاشرت با افراد آگاه به دست میآید. گسترش سواد میان زنان، که تا پیش از آن توان فراتر رفتن از محدوده خانه را نداشتند، این امکان را به آنان داد که درباره جهان بیرون بیاموزند و ایدهها و تجربیات خود را از طریق نوشتن با دیگران به اشتراک بگذارند. آزادی عبور و مرور در اماکن عمومی و رفت و آمد مستقل، گرچه در فضایی محدود، امکان کسب تجربه و به اشتراک گذاشتن تجربیات با دیگران را به وجود میآورد که نتیجه آن گسترش دانش و سواد است. قرنها طول کشید تا زنان آزادی آموزش و امکان کار بیرون از منزل را به دست آوردند. تنها پس از آن بود که زنان توانستند درباره تجربیاتشان داخل و خارج از خانه گفتوگو کنند. آموزش و تحصیل امکانهای جدیدی را در اختیار زنان قرار داد، از جمله این که به زنان فعال از نظر جنسی این قابلیت را داد که بچهدار شدنشان را محدود کنند.
سرآغاز آموزش زنان سواد خواندن و نوشتن بود. در حالی که نرخ سواد افزایش پیدا میکرد، زنان شروع کردند به بیان برداشت و دید خود به جهان. بسیاری از آنان اوایل با نام مستعار کار میکردند تا بتوانند آثار خود را منتشر کنند. انقلاب صنعتی و پیشرفت در علم و تکنولوژی نقشی عمده در رهایی زنان داشت. نه تنها زنان بیشتری خارج از خانه مشغول به کار شدند، بلکه رفت و آمد و سفر ارزانتر و آسانتر شد. یکی از پیشرفتهای غیرمنتظره [در آن دوران] گسترش روشهای مطمئن، تاثیرگذار و قانونی پیشگیری از بارداری بود. این واقعیت که پخش ابزار و اطلاعات درباره کنترل جمعیت تا اوایل قرن بیستم در بیشتر کشورها غیرقانونی بود و اصطلاح «تنظیم خانواده» جایگزین «پیشگیری از بارداری» شده بود، شاهدی است بر مسئلهای که جان استوآرت میل تشخیص داده بود: این که مردان باور کردهاند که باید زنان را کنترل کنند و آنان را وادار به انجام وظیفه طبیعیشان -مراقبت از فرزندان و خانهداریـ کنند.
با پیشرفت بهداشت و پزشکی تعداد بیشتری از زنان پس از سالهای باروریشان زنده میماندند و بچههای بیشتری هم زنده به دنیا میآمدند. ترس مردان از این که زنان نتوانند بچهدار شوند کم شد و قابلیت زنان برای مشارکت در زندگی اقتصادی و سیاسی افزایش یافت.
تا زمان تاسیس سازمان ملل متحد در میانه قرن بیستم، تعداد قابل توجهی از زنان در سرتاسر جهان تحصیل کرده، خارج از خانه مشغول به کار شده و آزادی قانونی و اجتماعی کافی برای مشارکت در زندگی عمومی را حتا در سطحی جهانی به دست آورده بودند. بسیاری از سازمانهای بینالمللی زنان تا پنجاه سال سابقه کار داشتند. در نتیجه لابیگری و فعالیت این سازمانها و با حمایت نمایندگان زنان اصطلاح «حقوق برابر برای زنان و مردان» وارد منشور سازمان ملل شد.۸ هنگامی که اعلامیه جهانیحقوق بشر نوشته میشد، اصطلاح «همه» جایگزین ضمیر مالکیت مردانه در بیشتر، و نه همه، بندها شد.۹ وقتی که کمیسیونحقوق بشر خواستههای زنان را به طور برابر نپذیرفت، نمایندگان زنان و سازمانهای غیردولتی حامی آنان آن قدر از لحاظ سیاسی قدرتمند و هشیار بودند که بتوانند کمیسیون مستقل مقام زن را به راه بیندازند.۱۰ تا سال ۱۹۷۹ میلادی این کمیسیون موفق شد تا با حمایت نمایندگان زنان و سازمانهای غیردولتی و موج جدید فمینیستها پیشنویس و لابیهای لازم برای «کنوانسیون رفع تمام اشکال تبعیض علیه زنان» را تهیه کند.۱۱
این کنوانسیون تمام آرایی را که در طول پنج قرن بحث [پدید آمده بود] به هم مرتبط کرد و تاکیدی مضاعف بر برابری در مسائل خانواده داشت. کنوانسیون حقوق سیاسی و مدنی را مانند حقوق اجتماعی و اقتصادی مورد نظر قرار میداد و در سال ۱۹۸۰ میلادی با به دست آوردن حد نصاب این مجموعه تبدیل به پیمان بینالمللی برای حقوق زنان شد. در کنفرانس بینالمللی حقوق بشردر سال ۱۹۹۳، سازمانهای غیردولتی متمرکز بر حقوق زنان توجهها را به موضوع خشونت علیه زنان جلب کردند که تا پیش از آن مغفول مانده بود. «حقوق زنان حقوق بشر است» تبدیل به شعاری همهگیر شد. با وجود این که بحثهایی که از سال ۱۴۰۵ میلادی شروع شده کماکان ادامه دارند و با وجود این که فرمان طالبان نشان داد که موقعیت زنان در جامعه ممکن است [دوباره] از دست برود، امروزه این فهم وجود دارد که اصطلاح «حقوق بشر برای زنان» اصطلاحی زائد و بیمعنا نیست.
اراده و انگیزه [جمعی] برای تعریف حقوق زنان و از میان بردن تبعیض علیه آنان را میتوان بخشی از تلاش برای دموکراتیزه کردن [جوامع] دانست. اکنون پرسش این است که آیا زنان نیروی سیاسیشان را در سطح ملی، محلی و جهانی برای اجرای پیمان حقوق زنان به میزان کافی به کار خواهند بست؟ این بستگی به این دارد که آیا زنان، درکنار مردان، میتوانند روابط میان حوزه خصوصی و حوزه عمومی مانند رابطه میان کار و خانواده و زندگی اجتماعی را توجیه کنند. پرسش مهم دیگر آن است که آیا زنان در تمام کشورها میتوانند تاریخ خود را بازسازی کرده و آن را در جهت مبارزه برای برابری و عدالت به کار برند؛ یا، مانند گذشته، جنبشهای جدید زنان نیاز دارند هر چند نسل یک بار سازماندهی شوند تا کمبود تاریخ زنان، و کمبود تحصیل و اجتماعی کردن سنتی زنان را توضیح دهند.
تاریخچه اراده و انگیزه [جمعی] برای دستیابی به حقوق زنان نشان میدهد که تنها زمانی که زنان سواد [خواندن و نوشتن] دارند، زمانی که میتوانند عقاید خود را به صورت مکتوب یا حضوری برای مخاطبان بیان کنند، زمانی که میتوانند سازماندهی کرده و در پی برابری باشند، وقتی دختران طوری اجتماعی و آموزش داده شوند که خود را در عین مادر و همسر بودن، به عنوان شهروند نیز ببینند، و هنگامی که مردان مسئولیت بیشتری برای فرزندان و در امور منزل بپذیرند، زنان میتوانند شهروندانی کامل و برابر [با مردان] باشند و از حقوق بشر بهرهمند شوند.
مسئله قبول مسئولیت مشترک در قبال فرزندان و امور منزل و همچنین ارزش بخشیدن به آن در دستیابی زنان به حقوق بشر اهمیت کانونی دارد. احکام طالبان تنها نمونه واضحی از مقابله با این طرز فکر است. [این نوع از] مقابله حتا میان زنان تحصیلکردهای دیده میشود که بار کامل مسئولیت امور اقتصادی و مراقبت از فرزندان و امور منزل را بر عهده دارند. بندهای بسیاری در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان درباره همین مسئله است. بند ۵ به دنبال از میان بردن نقشهای قالبی و کلیشهای برای زنان و مردان است و همچنین خواهان آن است که در روند آموزش خانواده نقشهای مشترکی برای آنان در امر بزرگ کردن فرزندان در نظر گرفته شود.۱۲ بند ۱۰، که درباره تحصیل و آموزش است، همین ایده را تکرار میکند. بند ۱۱ خواهان [اجرایی شدن] مرخصی بارداری و «آن دسته از خدمات اجتماعی [است] که به والدین این امکان را بدهد مسئولیتهای کاری و خانوادگی را ادغام کنند».
همان طور که جان استوآرت میل در سال ۱۸۶۹ گفته است، ازدواج را باید مشارکتی [دوجانبه] دانست، مشارکتی برابر مانند شراکت تجاری. همین طور [به اعتقاد او] خانواده نه «مدرسه استبداد»، که «مدرسه واقعی ارزشهای آزادی» است.۱۳ بند ۱۶ کنوانسیون رفع تمام اشکال تبعیض علیه زنان چارچوب قانونی [ضروری را] برای چنین شکلی از مشارکت ترسیم میکند، گرچه موقعیتهای [فرضی] قانونی با موقعیتهای واقعی و بالفعل متفاوت است، چرا که [در موقعیتهای واقعی] رسوم قدیمی و سنتها [نقش بازی میکنند]. در طول قرنها، پیشرفتی عظیم در تعریف، پیگیری و به کار بستن حقوق بشر برای زنان حاصل شده است. زنان به عنوان شهروند و نیروی کار از عرصه خصوصی خانه و خانواده به حوزه عمومی آمدهاند.
در بسیاری از جنبهها و در بسیاری کشورها، زنان اکنون از حیث قانونی افرادی برابر [با مردان] به حساب میآیند، حتا اگر از نظر اجتماعی و و اقتصادی هنوز این گونه نباشد، گرچه کماکان برای بیشتر زنان در جهان تطبیق دادن وظایف خانوادگی و مسئولیتهای اجتماعی و اقتصادی چالشی [قابل توجه] است. این مسئله مشکلی اساسی برای بیشتر جوامع صنعتی و طبقات محروم تمام جوامع است. چالش قرن بیست و یکم پیدا کردن راهی برای تطابق این مسئولیتهاست، به گونهای که زنان بتوانند ازحقوق بشر بهرهمند و در تمامی شئون تبدیل به شهروندانی کامل شوند. این امر ممکن است مستلزم موجی نو از جنبش زنان در سطح جهان باشد.
هماکنون کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که امروزه به عنوان پیمان حقوق بشر برای زنان به شمار میرود، توسط ۱۶۳ کشور۱۴از سراسر جهان به رسمیت شناخته شده و به ابزاری اساسی برای مبارزه جهانی در راه حقوق زنان تبدیل شده است. گروههای زنان در سرتاسر جهان اصول پذیرفته شده در کنوانسیون رفع تبعیض علیه حقوق زنان را در دفاع از تغییر قوانین و سیاستها در دادگاه و برای برجسته کردن نقض حقوق زنان در برابر کمیتههای بینالمللی به کار میبندند. [هر روز] تعداد بیشتری از سازمانهای زنان گزارشهایی از اجرای این پیمان در کشورها به کنوانسیون ارائه میکنند. و در نتیجه آن کنوانسیون با دولتها درباره تن دادن به بندهای کنوانسیون برخوردی جدیتر میکند. کریستین دو پیزان قطعا از این که مری رابینسون ایرلندی اکنون کمیسر ارشد حقوق بشر در سازمان ملل است خوشحال میشد، اما [از طرف دیگر] نویسندههای زن اوایل قرن نوزده میلادی مانند جین آستین نیز حتما ترس زنان کشورهای حاشیه خلیج فارس را که بینام و نشان یا با نام مستعار اقدام به انتشار مطالبشان میکنند، درک میکردند. ۱۵با این که حقوق زنان اکنون همچون حقوق بشر به حساب میآیند، این به آن معنی نیست که حقوق مذکور در عمل هم اعمال و اجرا میشوند. هنوز برای دستیابی به حقوق بشر کارهای بسیار لازم است.
-
۱.Universal Declaration of Human Rights, adopted 10 Dec. 1948, G .A. Res. 217A (Ill),U.N. GAOR , 3d Sess . (Resolutions , part 1), at 71, U.N. Doc. N810 (1948), reprinted in43 AM. ]. INT’L l. SuPP. 127 (1949) [hereinafter UDHRJ
-
۲.Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination Against Women, adopted 18 Dec. 1979, G .A. Res. 34/180, U.N. GAOR, 34th Sess., Supp. No. 46, U.N. Doc. N34/46 (1980) (entered into force 3 Sept. 1981), reprinted in 19 l.l.M. 33 (1980) [hereinafter CEDAW]
-
۳.JOHN STUART MILL, THE SuBJECTION OF WoMEN (M.I.T. Press 1970) 1869
-
۴.The term ignorance is used here in its or iginal sense, that of something being unknown
-
۵.CHRISTINE DE PIZAN, THE BooK OF THE C1TY OF LADIES (Earl Jeffrey Richards trans., Persea Books 1982)1405
-
۶.OAN KELLY, WoMEN, H1sTORY AND THEORY 65-66 1984
-
۷.OHN BARTLETI, BA RTLm’s fAMILIA R QuOTATIONS fragment
-
۸.U.N. CHARTER pmbl., signed 26 June 1945, 59 Stat. 1031, T.S. No. 993, 3 Bevans 1153; entered into force 24 Oct. 1945
-
۹.generally UDHR, supra note 1
-
۱۰.generally ARVONNE S. FRASER, looKING TO THE FuTURE : EQUAL PARTNERSHIP BETWEEN MEN AND WOMEN IN THE 21ST CENTURY 1983
-
۱۱.CEDAW, supra note 2
-
۱۲.CEDAW, supra note 2, art. 5
-
۱۳.BELL & OmN, supra note 42, at 398
-
۱۴.Committee on Elimination of Discrimination Against Women To Hold TwentyFirst Session at Headquarters, U.N. Press Release WOM/1125 , 4 june 1999, at 4. Sadly, the United States is not one of the ratifying countries. Although Presidents Carter and Clinton both submitted the treaty for ratification to the US Senate, the Senate has yet to act, and US women ‘s organizations have not made ratification a priority item
-
۱۵.WOMEN’s WATCH, Dec. 1998, at 3
Arvonne S. Fraser. “Becoming Human: The Origins and Development of Women’s Human Rights”. Human Rights Quarterly 21, 4 (1999): 853-906.
Arvonne S. Fraser has been coordinator of the Office of Women in Development at the U.S. Agency for International Development (USAID), a U.S. representative to the UN Commission on the Status of Women, and a member of the U.S. delegations to the first two UN World COnferences on Women and the 1993 UN World Conference on Human Rights. Permission to reprint granted by Johns Hopkins University.
Arvonne S. Fraser’s article will trace the evolution of thought and activism over the centuries aimed at defining women’s human rights and implementing the idea that women and men are equal members of society. The author aims to stimulate historians and human rights activist to delve more deeply into the history of women’s human rights throughout the world and further develop this neglected half of history.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
I such as the invaluable data you offer you inside your content articles.I will bookmark your site and test all over again right here routinely.I am fairly absolutely sure I’ll find out quite a bit of new things perfect the following! Beneficial luck for your subsequent!
دوشنبه, ۲۶ام فروردین, ۱۳۹۲