بسیاری از جامعه‌شناسان و کنشگران اجتماعی معتقدند غم و اندوه در جامعه ایران نهادینه شده است. بر اساس آمار وزارت بهداشت ایران ۳۴ درصد از مردم تهران به یکی از انواع اختلالات روانی و برخی نیز به چند نوع اختلال روانی دچار هستند. در حالی که بیشتر کار‌شناسان، کاهش شادی در جامعه ایران را از مهم‌ترین علل بروز این اختلالات می‌دانند در رده‌بندی دانشگاه لیسس‌تر، ایران از بین ۲۲۰ کشور در جایگاه ۲۰۲ قرار گرفته است. مسافرت هرساله صد‌ها هزار ایرانی برای به دست آوردن شادی و هیجان و شرکت در کنسرت‌های موسیقی کشورهای همسایه شاهدی بر نبود شادی و نشاط اجتماعی در این کشور است.

به دلیل نبود شادی و نشاط اجتماعی میزان افسردگی در میان جوانان ایرانی به طور چشمگیری در حال افزایش  است مشکلی که حتی به تایید مسوولان متولی در جمهوری اسلامی رسیده است.

بر اساس آمار وزارت بهداشت ایران ۳۴ درصد از مردم تهران به یکی از انواع اختلالات روانی و برخی نیز به چند نوع اختلال روانی دچار هستند. در حالی که بیشتر کار‌شناسان کاهش شادی در جامعه را از مهم‌ترین علل بروز این اختلالات می‌دانند. در رده‌بندی دانشگاه لیسس‌تر ایران از بین ۲۲۰ کشور، در جایگاه ۲۰۲ قرار گرفته است.

20130410-firoozeh-gozaresh-radiokoocheh-1

مردم تحت هر شرایطی شاد هستند

«امیررضا پورحلم»، نویسنده و محقق می‌گوید: «پدرم می‌گفت مسوولان جمهوری اسلامی با شادی مردم مخالفند اما این ملت بالاخره کار خود را می‌کنند و تحت هر شرایطی شاد هستند. به نظر می‌رسد هر چه حکومت سعی می‌کند شادی را از مردم دریغ کند این مردم بیشتر به شادی بها می‌دهند. به طور کلی این روند مردم را هنرمند‌تر کرده است، حجم جوک‌ها و اس‌ام اس‌هایی که این روز‌ها بین مردم رد و بل می‌شوند بیانگر این نکته است که هیچ کس به اندازه مردم در پی شادی نیست. جوان‌ها در مدارس، استادیوم‌های ورزشی و محافل خانوادگی هیچ فرصتی را برای شادی از دست نمی‌دهند. از قضا مسوولان جمهوری اسلامی نیز متوجه این موضوع شده‌اند، «آیت‌اله خامنه‌ای»، در پیام امسال نوروزی می‌گوید مردم شادی عید را داشته باشند اما به عزای فاطمه هم احترام بگذارند. در تلویزیون شاهد زیرنویس‌هایی هستیم که از تبریک و تفرج می‌گویند. نظام هم متوجه این نکته شده است. آن‌ها هر چه بیشتر منع کنند مردم شاد‌تر می‌شوند.»

«مرجان» ۲۸ ساله دانشجوی جامعه‌شناسی ساکن تهران می‌گوید: «به گفته بسیاری از روان‌شناسان بیمار روانی کسی است که از رقص و موسیقی و شادی بگریزد. بتهوون نیز معتقد است از آن‌که از موسیقی روی‌گردان است بهراسید، چرا که در او استعداد شقاوت هست. به نظرم با بالا رفتن تعداد بیماران روانی در ایران و نبود شادی و نشاط، جامعه ایران به سوی سرایزی سونامی افسردگی، قتل، خودکشی و بسیاری از ناهنجاری‌های دیگر اجتماعی سوق داده شده است. »

به گفته بسیاری از روان‌شناسان بیمار روانی کسی است که از رقص و موسیقی و شادی بگریزد. بتهوون نیز معتقد است از آن‌که از موسیقی روی‌گردان است بهراسید، چرا که در او استعداد شقاوت هست

«علی»، کارمند ۳۴ ساله ساکن شیراز در این زمینه می‌گوید: «وقتی حکومت حتی با آب پاشی جوانان و نوجوانان و برگزاری جشن چهارشنبه سوری به صورت سالم و ایمن نیز مخالفت کرده و این اقدام را در جهت نابودی خود تلقی می‌کند متوجه می‌شویم که چقدر این حکومت احساس ضعف می‌کند. اگرچه در بسیاری از اعیاد در میادین تهران گروه‌های هنری به رقص محلی می‌پردازند اما این نمونه‌ها جواب‌گوی نیازهای روحی جوانان نیست.‌‌ همان طور که می‌دانید استفاده از موسیقی‌های به قول خودشان «مطربی و غیرشرعی» نیز در اتوبوس‌های برون شهری نیز قدغن شده است. به اعتقاد من مسافرت جوانان و خانواده‌ها به کشورهای همسایه برای شرکت در کنسرت‌های موسیقی شاهدی بر نبود شادی و نشاط اجتماعی در ایران است.»

«حسین»، معلم ۳۵ ساله ساکن تهران نیز معتقد است، «سنت‌های دین اسلام اعتنایی به موسیقی، رقص و پای‌کوبی نمی‌کنند. ازسوی دیگر نظام جمهوری اسلامی نیز که خود را حافظ ارزش‌های اسلامی می‌داند به هنرمندان اجازه فعالیت آزادانه نمی‌دهد. افزون براین، در جامعه سنتی بسیاری از پدرهای ما خواندن و نواختن را شغل مناسبی نمی‌دانستند، آن‌ها نوازنده را مطرب می‌دانند، در طول سال‌های بعد از انقلاب چه صداهای خوشی که از سوی زنان در کنج آشپزخانه‌ها ماندند و مجال بروز پیدا نکردند. انتشار ویدیوهایی از آوازهای دختران، کارگران، سربازان، سالمندان و افراد بی‌غم خوش صدا نشان می‌دهد که مردم ما تا چه اندازه به دنبال خوشی و شادی هستند.»

«شایان»، جوان ۲۰ ساله‌ای که به همراه مادر خود از سه سال پیش در بین ده‌ها هزار پناهجوی ایرانی در ترکیه زندگی می‌کند می‌گوید: «مادربزرگم همیشه می‌گفت ایران کشوری است که مردمش گریه را تنها راه نزدیکی به خدا می‌دانند. یادم هست وقتی در ایران بودیم و زیاد می‌خندیدم به من غر می‌زد که پسرجان زیاد نخند “پشت هر خنده‌ای گریه هست” یا این‌که “خنده زیاد گریه می‌آورد” به نظرم این طرز فکر نشان می‌دهد تا چه حد غم و غصه در بین مردم ما نهادینه شده است. »

زیادی خنده قلب را می‌میراند

در سال ۱۳۸۲ سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران، تعداد خودکشی‌ها را در زنان دو هزار وچهارصد و هشتادوچهار تن و در مردان یک‌هزار و چهارصد و هشتادویک تن اعلام کرد.

 آمار وزارت بهداشت نیز از انجام دست کم ۱۳خودکشی در روز با میانگین سنی ۲۹سال گزارش داده است. حتا در آخرین گزارش یعنی در سال ۱۳۸۷ تعداد خودکشی‌ها ۱۴هزار تن اعلام شد یعنی نزدیک به ۱۹۰تن در هر ۱۰۰هزار تن که در مقایسه با سایر کشور‌ها رقمی غیرعادی به‌ نظر می‌آید.

20130410-firoozeh-gozaresh-radiokoocheh-2

 تفاوت کلی‌ که ایران، هند ‌و چین با سایر کشورهای دنیا دارند، این است که در این ۳ کشور، زنان بیش از مردان خودکشی می‌کنند

خودکشی در سال ۸۹ نسبت به سال پیش از آن ۱۷ درصد افزایش داشته است. این آمار در سال ۹۰ نیز نسبت به سال پیش از آن بیش از ۹درصد افزایش نشان می‌دهد.

«محمد»، خبرنگار ۳۲ ساله ساکن تهران در مورد آمار خودکشی در ایران می‌گوید: «نزدیک به چهار سال پیش یکی از نزدیکانم تز دکترای خود را با موضوع “خودکشی” انتخاب کرد. درآن زمان هیچ یک از نهادهای متولی و دست اندرکار این موضوع، آمار خودکشی را در هیج کجای ایران به او ندادند. وی مجبور شد موضوع دیگری را برای پایان نامه دکترای خود انتخاب کند چرا که یکی از کار‌شناسان سازمان پزشکی قانونی به وی گفته بود آمار‌ها بیش از این تعدادی است که در رسانه‌ها منتشر می‌شوند، وقتت را تلف نکن به ما دستور داده‌اند که آمار‌ها را به بیرون درز ندهیم.»

در جامعه شیعی ایران دو ماه محرم و صفر به عنوان ماه‌های عزاداری شناخته شده‌اند. در این دوماه شادی‌های آشکار و برگزاری جشن عقد و عروسی مرسوم نیست و در این مدت، هتل‌ها و تالارهای عروسی نیز از خدمات‌رسانی به مردم منع شده‌اند

در جامعه شیعی ایران دو ماه محرم و صفر به عنوان ماه‌های عزاداری شناخته شده‌اند. در این دوماه شادی‌های آشکار و برگزاری جشن عقد و عروسی مرسوم نیست و در این مدت، هتل‌ها و تالارهای عروسی نیز از خدمات‌رسانی به مردم منع شده‌اند.

«فخری»، کارمند بازنشسته سازمان میراث فرهنگی می‌گوید: «تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تقریبن هرسه ماه یک بارجشنی ملی در ایران برگزار می‌شد از جشن مهرگان گرفته تا شب یلدا، چهارشنبه سوری، نوروز، سیزده بدرو ده‌ها جشن دیگر اما با حضورحکومت جمهوری اسلامی بیشتر این جشن‌ها جای خود را به روزهای عزا و ارتحال داده‌اند. وقتی در روایات می‌خوانیم که امام صادق می‌گوید “زیادی خنده قلب را می‌میراند” و یا “کثرت خنده دین را نابود می‌کند همان‌طور که آب، نمک را می‌خورد و نابود می‌سازد” تعجبی ندارد که مردم ایران نیز تظاهر به جدی بودن، نخندیدن، بذله‌گویی نکردن و شرم و حیا داشتن در جمع غریبه را جزو اصول اخلاقی خود قلمداد کنند. در این جامعه حتا رقصیدن نونهالان و اختلاط آن‌ها در مهد کودک‌ها خلاف و جرم تلقی می‌شود، رقصیدن نیز جرم است و آموزش آن پیگرد قانونی دارد البته موسیقی، سینما و شعر و علوم انسانی نیز تحت تاثیر این طرز تفکر قرار گرفته‌اند.»

مسوولان جمهوری اسلامی در طول این سال‌ها همواره تمامی دستگاه‌ها و حتا خود مردم را برای عزاداری‌ها بسیج کرده‌اند، اما هیچ‌گاه برای شادی جوانان و دور شدن سایه افسردگی از سر آن‌ها هیچ برنامه‌ریزی نداشته‌اند. روندی که زمینه‌های افسردگی را به مردم ایران تحمیل کرده است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com