در طی سالهای گذشته در ایران شاهد تغییرات و بیزاری هر چه بیشتر جوانان نسبت به حکومت، مذهب، سیاست، اقتصاد، روابط اجتماعی، حقوق بشرو… بوده ایم. خصوصا با رشد وابداعات نوین دردنیای ارتباطات که دیگرحد و مرزی برای آن قابل تصور نمیباشد وبا توجه به همه محدودیت ها و فیلترکردن سایت ها وکاهش سرعت و یا قطع نمودن و بومی کردن اینترنت، باز میبینیم که نگرش مردم و در رأس آن جوانان تشنه آگاهی در خصوص موضوعاتی که همواره  تابو بوده اند تغییرات زیادی نموده است و همه تبلیغات سردمداران حکومت اسلامی بعد از گذشت ۳۴ سال نه تنها مفید وموثرواقع نگشته بلکه به خاطر غیر انسانی و عقب مانده بودن این افکار، نگاه این نسل آنچنان دستخوش تغییرات عمده ای شده است و چنان مظاهر دینی را برایشان بی اعتبار شده که آنها به اشکال مختلف تلاش می کنند خود را از ریشه های سنتی و مذهبی که حکومت به شکلهای مختلف و با چوب سرکوب تحمیل می کند؛ جدا کنند.

تلاشهای هر روزه جوانان درابتدا با شکل خاصی ازسرکوب مواجه میشود. کمیته های مختلف امر به معروف و نهی از منکر در خیابانها، پارکها، رستورانها و کافی شاپها به شکار دختران وپسران مشغول هستند. دختران و زنان  “بدحجاب” درخیابانها مورد تعرض نیروهای پلیس قرار می گیرند که دراین بین مردم همواره به زد و خورد با پلیس پرداخته اند. این طرح اما با گذشت سالها نه تنها نتیجه مثبتی برای حکومت نداشته بلکه به اهرم قدرتمندی برای بیگانگی بیشتر جوانان با دین تبدیل شد. این بحث هم هرچند با اکراه وشدت همچنان از سوی حکومت پیش میرود اما خودشان هم به بی نتیجه بودنش واقف شده اند.

اینها، آیت الله های میلیاردری هستند که دررأس آن اقلیت سرمایه دارجامعه، خون مردم را درشیشه کرده اند برای اینکه از منافع خودشان دفاع کنند. یک حکومت چپاولگر و جنایتکار میزند و میکشد تا از آن چپاول و غارت پاسداری کند.
سی وچهارسال تجربه حکومت اسلامی به همه ما مردم نشان داده است که هر حکومت، حزب یا نیروی سیاسی، به هر درجه ای که به مذهب آلوده شود، تنها نتیجه اش توحش است. ما اینرا تجربه کرده ایم, مااین را هرروز دیده ایم ولمس کردیم, ما هرروز با این زندگی کرده ایم, اسلام است که به اینها اجازه داده است به زنان زندانی تجاوز کنند با این روایت و توجیه مذهبی که اگر کسی را به صورت باکره اعدام کنیم، به بهشت خواهد رفت و بنابراین باید به اینها تجاوز کرد تا به بهشت نروند!

اسلام است که به اینها اجازه داده سنگسار کنند، دست و پا قطع کنند، مردم را درخیابان به گلوله ببندند و مخالفانشان را بگیرند و بعنوان محارب با خدا و کسانیکه در برابر خدا و ولی فقیه ایستاده اند، اعدام کنند. اینها تحت نام همین مقدسات، خون ها ریخته اند. این یک حکومت مذهبی است که دستش به خون صدها هزار انسان در این سی و چند سال آلوده است. جمهوری اسلامی، حکومت ۱۰۰ هزار اعدام است.

بدین ترتیب جمهوری اسلامی، مذهب را به عنوان یک امردولتی سیاسی واجتماعی و حتی بعنوان یک مرام، تماما درنزد اکثریت عظیم مردم ایران و مخصوصا جوانان، رسوا و بی اعتبار کرده است. بخصوص بعد از وقایع سال ۸۸ تجربه مردم باعث شد تا مذهب بعنوان یک سیستم عقیدتی زیر نقد شدیدی قرار بگیرد، بنحوی که آخوندهای ریز و درشت امروز نگران این قضیه اند.

طرح اولیه این نگرانی به چند سال پیش بر می گردد که برخی نمایندگان مجلس اعلام کردند، که اعتراضات کارگری و مخالفت کارگران با جمهوری اسلامی دارد به مخالفت با کل مذهب تبدیل میشود . امروز هم همانطور که در گزارشات می خوانیم، حوادث سال ۱۳۸۸و استفاده حداکثری از دین و باورهای مذهبی برای مقابله با معترضان‪ و سرکوب آزادیخواهان ودگر اندیشان، تکرار وعده های دروغین سردمداران حکومت، بحران و فساد اقتصادی ومالی، بانکداری اسلامی، سقوط آزاد ارزش پول ملی، اختلاسهای میلیاردی، ناهنجاریهای اجتماعی، کاهش درآمدها وافزایش هزینه های زندگی و… در کل لاف بودن هر آنچه که از زبان دینداران گفته شده ولی در جامعه دقیقا برعکس نمود پیدا کرده موجب گشت تا بی‌دینی وعدم اعتماد به مذهب و بانیان آن به صورت یک سونامی درمیان جوانان افزایش یابد، بنحوی که تعداد زیادی از افراد عدم باور خود به دین و یا حتی خدا را به شکلی علنی در شبکه‌های اجتماعی ابراز می‌کنند.

به همین دلیل اکنون از بین آخوندها و مذهبیون هم کسانی خواستار جدایی مذهب از حکومت هستند. میخواهند به نحوی مذهب را از زیر تیغ حمله مردم به در ببرند. میخواهند مذهبشان را از نابودی نجات دهند. جوک هایی که برعلیه قدیسان و امامان و محمد و غیره در جامعه رواج دارد، هیچوقت اینقدر وسیع و گسترده نبوده است. هرکس یک روز در تهران و شهرستانها سوار تاکسی شود و سرصحبت را باز کند، فوراً متوجه میشود که مردم درچه سطح وسیعی دارند مذهب را به سخره می گیرند.

جوانان تاسوعا عاشورا را به حسین پارتی تبدیل کردند. ازمیان نسلهای قبل ازما چه کسی تصور میکرد که روز تاسوعا، عاشورا که یکی ازروزهای شدیداً مذهبی دراین جامعه بوده، جوانها در یک میدان شهر تهران جمع شوند و جشن بگیرند و بخندند؟ امروز حسین پارتی برای مردم عادی شده است.امروز تعداد کسانی که درایران نماز میخوانند بسیار کمتر از دوره های قبل است. اگر درجامعه ایران آماربگیرند، تعداد نمازخوان ها بسیار بسیارکمتر از گذشته و آن چیزی است که حکومت میگوید.
تعداد کسانی که بی خدا شده اند بیشترازهردوره ای ازتاریخ گذشته ایران است. این یک واقعیت است که خوشبختانه رسانه های حکومتی هم دارند از فرط هراس به آن اعتراف می کنند.
به این ترتیب دراین مبارزه طبقاتی عظیمی که در ایران پیش میرود، ضدیت با مذهب به یکی ازنیرومندترین ارکان انقلاب مردم وجوانان تبدیل شده است. انقلابی که با مذهب نه فقط به عنوان یک عقیده، بلکه به عنوان یک نیروی سیاسی تسویه حساب خواهد کرد و آن را از جامعه خواهد زدود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com