نزدیک به چهار ماه  پس از آغاز خیزش بزرگ مردم ایران، رژیم ستمگر ولایت فقیه با کشتن صدها نفر و اسیر کردن هزاران نفر دیگر و بر پا کردن چوبه‌های دار و  پخش اعترافات تلویزیونی و  همچنین اعمال حکومت نظامی در  مناطقی که قلب تپندهٔ مبارزه بوده‌اند، سعی در خاموش کردن صدای آزادیخواهی مردم دارد.

 یک سده پس از شکست انقلاب مشروطه  و نزدیک به نیم قرن پس از پیروزی انقلابی که در آن توده‌ها خواهان پایان حکمرانی یک فرد و یک خانواده و یک گروه بر فراز سر مردم بودند، مبارزه برای دموکراسی در ایران بار دیگر به مرحله‌ای تعیین‌کننده رسیده است.

ترس از ریشه‌ای‌تر شدن مطالبات دموکراتیک مردم و اتحاد سراسری آنها از همان ابتدا ارتجاع داخلی و خارجی را وحشتزده کرد. حکومت تلاش کرده تا این خیزش را ساختهٔ «دشمن» معرفی کند و  مطالبات آن را به انتخاب نوع پوشش و پایان دادن به گشت ارشاد فرو بکاهد.  ارتجاع خارجی نیز با امکانات وسیع مالی و رسانه‌ای خود از همان آغاز سعی کرده است اخبار رویدادها را از فیلتر «شاهزاده» بگذراند تا مبادا خاطر اربابان در لندن و واشنگتن و ریاض و تل‌آویو مکدر شود. علاوه بر این، زبان «کارشناسان» تلویزیونهای «شاهزاده» لحظه‌ای از تهی کردن محتوی جنبش مترقی ژن، ژیان، ئازادی و پر کردن خلاء موجود با مضامین پدرسالارانه و فاشیستی کوتاهی نکرده است.

بار دیگر شاهد هستیم که چگونه ارتجاع داخل و خارج مکمل یکدیگرند: جمهوری اسلامی با ممنوع کردن هر گونه آزادی بیان و تشکل و امکان مشارکت سیاسی مردم راه را برای فرصت‌طلبان هموار کرده تا با سوار شدن بر موج جنبش به دنبال رهبرسازی باشند. از طرف دیگر، سانسور اینترنت و مسدود کردن راه‌ها و وسائل ارتباطی و اطلاع‌رسانی مردم، مسیر را برای جولان دادن لشکر مزدوران اینترنتی پهلوی‌چی و مجاهد گشوده تا اینان نخست با گفتمان‌سازی در رسانه‌های جمعی و تلویزیون‌ها و سپس تلاش برای حقنه کردن آن گفتمان به مردم جنبش را به کنترل خود در آورند. هدف هر دو ارتجاع مشخص است و آن چیزی نیست جز جلوگیری از رفتن به ریشه‌ها و  جلوگیری از عمیقتر شدن جنبش. بعبارت دیگر، جلوگیری از به صحنه آمدن سیاست واقعی مردم. هدف جمهوری اسلامی حفظ بقاء خود است و هدف اپوزیسیون مرتجعِ خارج از ایران، نشاندن حکومتی از بالا و یا  دستکم گرفتن امتیازات بیشتر از رژیم برای اربابان.  و تصورش سخت نیست که در حالی که مردم در کف خیابان و در زندانها با زندگی خود هزینه می‌دهند، بخشی از جریانات وابسته به این دو ارتجاع بطور پنهانی مشغول مذاکره و زد و بند برای آینده‌ باشند. مگر نه آنکه هر دو شعار خود را «مرد، میهن، آبادی» می‌دانند؟

اکنون که این متن را می‌نویسیم هواداران فالانژ سلطنت و مرکزگرایی و فاشیزم «همایونی»، از ائتلاف «چهره‌های» رسانه‌ای  اپوزیسیون مسرورند. ما این حرکت را مرزبندی مشخص اپوزیسیون ارتجاعی با جنبش توده‌ها می‌دانیم.  در شرایطی که توده‌ها بعلت موانع موجود هنوز نتوانسته‌اند تشکیلات و سازمان‌های توده‌ای خود را بسازند،‌ معنی چنین رهبرسازیِ از بالایی چیزی نیست جز تحقیر توده‌های به میدان آمده و تلاش برای تهی کردن محتوی مترقی جنبش دموکراتیک مردم ایران . به عنوان مثال، در پیام تبریک سال نوی میلادی که اسماعیلیون و علینژاد و پهلوی  و دیگر سلبریتی‌ها بطور ضمنی از طریق آن «ائتلاف» خود را اعلام کرده‌اند، شعار وحدت‌بخش جنبش،  شعار «زن، زندگی، آزادی»، عامدانه حذف شده است. اینها اگر هم نمایندهٔ بخشی از جامعه باشند جریانی را نمایندگی میکنند که هدفش چیزی نیست به جز زنده کردن کالبد گندیدهٔ سلطنت و حفظ و گسترش مرکزگرایی و پدرسالاری و خرافات شونیستی و بیگانه‌هراسی، و هدف این ائتلاف چیزی نیست جز تعیین‌تکلیف از بالا به هزینهٔ جان مردم در پایین.

ما جمعی از دانشجویان ساکن فرانسه، مبارزات جاری در ایران و جنبش ژن، ژیان، ئازادی را نه مبارزه‌ای برای انتخاب نوع پوشش بلکه  در وهله اول مبارزه‌ای میدانیم برای از میان برداشتن ستم سیستماتیک بر زنان، ملیت‌ها و دیگر اقلیتهای تحت ستم در ایران و در منطقه. مبارزه‌ای برای مشارکت گسترده و دموکراتیک همهٔ مردم در تمام عرصه‌های حیات سیاسی و اقتصادی. مبارزه‌ای که در منطقه‌ای آلوده به استبداد و ارتجاع و خفقان هزاران ساله، و  فقر و فلاکت نولیبرالی و دخالت مداوم قدرتهای منطقه‌ای و بین‌المللی، نمیتواند از همان ابتدا مبارزه‌ای منطقه‌ای و بین‌المللی نباشد. مبارزه‌ای میان اردوی ستمدیدگان و اردوی ستمگران.  مبارزه میان اردوی کار و زحمت و اردوی سوداگران سپاه  و بنیادها و دلالان تحریم و اسلحه. اگر رهبران تلویزیونی و اینترنتی و سلبریتی‌های تبلیغاتچی با حمایتهای مادی و معنوی بنیادهای امریکایی «دخالت بشردوستانه» و «دموکراسی»‌خواه و  با هوراکشی لشکر طرفداران توئیتری‌شان میخواهند وزن ائتلافشان را به رخ مردم بکشند، ما از همهٔ نیروها و افراد دموکرات و جمهوری‌خواه و  آزادیخواه و مترقی که حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را حق اساسی تمام ملل میدانند، میخواهیم که جبهه‌ای در برابر ائتلافهای ارتجاعی رنگارنگ تشکیل دهند. جبهه‌ای که حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را اصل بنیادی مبارزه برای دموکراسی می‌داند. گام اولیه مبارزه برای چنین حقی در عمل تنها می‌تواند با اتحاد عملی  حول شعار مجلس موسسان  و تشکیل بلوکی واقعی و قدرتمند علیه ائتلاف فرصت‌طلبان و سوداگرانِ خون مردم باشد.  مجلس موسسانی دموکراتیک و انقلابی که هیچ قدرتی را فراتر از جمهور مردم به رسمیت نمیشناسد. خطاب ما به ملیت‌های تحت ستم، زنان، دانشجویان، کارگران، حامیان محیط زیست، اقلیت‌های مذهبی و جنسیتی و تمام گروه‌های اجتماعی است که تحت ستم نظام حاکم موجود قرار دارند. ما از تمامی نیروهای مترقی می‌خواهیم با اعلام حمایت خود از این فراخوان، با تلاش برای ایجاد فضایی برای گفتگو  و عمل  و جبههٔ مشترک و  با فعالیت در جهت همگانی کردن مبارزه برای ایجاد مجلس موسسان دموکراتیک و انقلابی عرصه را بر ارتجاع داخل و خارج تنگ کنند.

 

یازدهم دی‌ماه ۱۴۰۱، برابر با اول ژانویه ۲۰۲۳

 

لطفا برای اعلام حمایت خود ایمیلی به آدرس زیر ارسال نمایید. امضاها به تدریج منتشر خواهند شد.

farakhan1401@protonmail.com

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)