ترقّی خواهی در تاریخ معاصر ایران – بخش چهارم – بهزاد کشاورزی
مشیرالدوله، میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی ( تصویر برگرفته از گوگل )
دارالفنون
دارالفنون مدرسه ای بود بر الگوی پلی تکنیک کشورهای اروپائی که در آخرین ماههای صدارت امیر، اولین سنگ زیربنای آن گذاشته شد و در (۸ دی۱۲۳۰/ ۲۹ دسامبر ۱۸۵۱م ) یعنی ۳۷ روز پس ازعزل امیرکبیر از صدارت بطور رسمی با حضور ناصرالدین شاه گشایش یافت [۱]. گفته شده است که پس از قتل گریبایدف [۲]، هیئتی از جانب فتحعلیشاه به سرپرستی شاهزاده خسرو میرزا– که میرزا تقی خان هم عضو آن بود– جهت عرض تسلیت و نیز پوزش، مأمور دربار روسیه شد (آوریل۱۸۲۹) وامیر پس از دیدن مدارس فنی و صنعتی در روسیه، بفکر تأسیس دارالفنون افتاد [۳]. امیر برای ادارۀ امور آموزشی دارالفنون، هفت نفر معلم از اتریش استخدام کرده بود که این گروه بتاریخ (۱۳ آذر۱۲۳۰/۲۴ نوامبر۱۸۵۱) یعنی دو روز بعد ازعزل امیر از صدارت– به ایران رسیدند. [۴] علاوه بر آن از اروپائیان ساکن ایران و همچنین ازاعضاء هیئت مترجمان دولتی و گروهی از کشورهای ایتالیا، هلند و فرانسه و تعدادی از ایرانیان تحصیلکرده نیز جهت تدریس در دارالفنون استفاده می شد.
رشته های تحصیلی عبارت بود از: مهندسی، پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، طب و جراحی، معدن شناسی،علوم طبیعی مشتمل بر (فیزیک و کیمیای فرنگی و دواسازی) و نیز تاریخ و جغرافی، نقشه کشی، طب ایرانی، ریاضی، زبان فارسی، عربی، فرانسه و روسی [۵]. ابتدا قرار بر این بود که تعداد سی نفر دانش آموز چهارده تا شانزده ساله در دارالفنون بپذیرند، لیکن تعداد این عده در همان سال افتتاح به ۱۵۰ نفررسید. [۶] هر دورۀ تحصیلی دارالفنون، هشت سال بود. نخستین دورۀ آن در سال ۱۲۳۷ ه.ق به پایان رسید و تعداد فارغ التحصیلان ۸۵ و یا ۱۲۵ نفر بوده است [۷]. در دارالفنون، علاوه بر واحدهای نامبرده، تعدادی از کارگاه های عملی و فنی نیزدایر بود که اغلب بوسیلۀ معلمان و مربیان اداره می شد. از آنجمله بود کارگاه های: شمع سازی، باروت سازی، کاغذ سازی و نیز یک استودیوی عکاسی، یک داروخانه، و یک آزمایشگاه فیزیک و شیمی [۸]. تأسیس یک دستگاه چاپخانۀ سنگی در داخل دارالفنون [۹] مؤسسه را از احتیاج به چاپخانۀ دولتی بینیاز کرد. ازطرف دیگر به لحاظ اینکه اغلب معلمین اصلی، اروپائی بودند و زبان رایج تدریس نیز به فرانسه بود، بهمین دلیل یادگیری یک زبان اروپائی – بویژه فرانسه – از اهمیت خاصی برخوردار بود و لذا زبان فرانسه یکی از واحدهای مهم تحصیلی شمرده می شد. این امر بخصوص در دورۀ هشت سالۀ اول سال تحصیلی – که معلمان تقریبآ همگی اروپائی بودند – با جدیت بیشتری از سوی مسؤلین دنبال می شد. از ۸۵ نفری که در سال تحصیلی ۱۲۳۷ فارغ التحصیل شدند، تعداد ۳۴ نفر، علاوه بر امتحا نا ت مربوط به رشتۀ اصلی تحصیلی خود، در امتحان زبان فرانسه نیزشرکت کردند [۱۰]. از این تاریخ به بعد ترجمه وتألیف و نشر کتاب بوسیلۀ اولیا وشاگردان دارالفنون، شروع گردید. ازهمان ابتدای کار– به لحاظ احتیاج مدرسه به کتابهای درسی– تألیفات قابل توجهی در رشته های فنون جنگی و نظامی، علوم طبیعی وغیره بوسیلۀ معلمان اروپائی تهیه گردید و شاگردان – بویژه آنانکه در رشته های زبانهای اروپائی و بخصوص فرانسه ورزیده شده بودند – کتاب های فوق را به زبان فارسی برگرداندند [۱۱]. از این تاریخ به بعد، میل و رغبت به نشر فرهنگ و تعمیم دانش و آگاهی از اندیشه های مدرن غربی کم کم افزوده شد و بوسیلۀ ترقیخواهان وتحصیلکرده ها شروع به نشر وتوسعه گردید. با وجود اینکه پس ازفقدان امیرکبیر کسی که بتواند – و یا بخواهد– رشتۀ اموردارالفنون را با کفایت و درایت در دست گیرد وجود نداشت، با اینهمه آن مدرسه یکی از مراکز معتبر ترقیخواهی در ایران بود. تعداد محصلینی که در مدت چهل سال (۱۲۳۱ تا ۱۲۷۱) از این مؤسسه فارغ التحصبیل شدند، ۷۰۰۰ تن برآورد شده است و در سال ۱۲۷۶ تعداد معلمان خارجی مدرسه (کسانی که در اروپا استخدام شده بودند، یا در تهران به خدمت درآمده بودند) ۴۲ نفرو تعداد معلمان ایرانی (مسلمان، ارمنی و یکی دو نفرهم اروپائی ایرانی شده) ۳۹ تن بودند [۱۲]. از گشایش دارالفنون تا انقلاب مشروطیت پنجاه و پنج سال طول کشید و در این مدت، اکثریت قریب به یقین رجال، نویسند گان، پژوهشگران و … از این مدرسه فارغ التحصیل شدند ومیتوان بدون اغراق ادعا کرد که گسترش ترقیخواهی و تجدد از این مدرسه شروع گردید و مستقیمآ به انقلاب مشروطیت انجامید.
از امیر تا سپهسالار
از سقوط امیرکبیر تا صدارت سپهسالار، بیست سال طول کشید. جانشین امیر، میرزا آقاخان نوری بود که پس از امیر هفت سال صدارت ناصرالدین شاه را بعهده داشت. (آبان ۱۲۳۰– مرداد ۱۲۳۷) نوری بتمام معنی یک مرتجع و وابسته بود. سالها پیش، به علت ارتباط نزدیکش با سفارت انگلیس: حاجی میرزا آقاسی، میرزا آقاخان را درطویله محبوس [و دستورمی دهد] در حضورامناء و ارکان دولت پاهایش [را] بجرم جاسوسی فلک می کنند، چوب مفصلی میزنند و به کاشان تبعیدش می نمایند [۱۳].
درمورد طرزتفکرارتجاعیش آدمیت می نویسد: …حتی خواست مدرسۀ نوبنیاد دارالفنون را ببندد و استادانش را به فرنگستان باز گرداند و بگفتۀ خودش: اجازۀ انتشارکتاب سفیر ایران در روسیه را نداد به جهت اینکه فرق اوضاع اروپا با اوضاع ایران درست معلوم نشود [۱۴].
با وجود چنین صدراعظمی، در این مدت هفت سال، پیشرفت و ترقی قابل توجهی در کشور روی نداد که هیچ بلکه رسوائی از دست رفتن هرات و فساد حکومت، اعتباری برای کشور باقی نگذاشت. بالاخره شاه پس از هفت سال، او را از مقام صدارت عزل کرد و با تشکیل شورای دولتی متشکل از شش وزارتخانه، منصب صدارت عظمی را منسوخ نمود. از این زمان، بمدت سه سال (۱۲۴۰- ۱۲۳۷) یک دورۀ جدید ترقیخواهی شروع شد. از جملۀ اصلاحات دورۀ اخیر؛ تشکیل مجلسی به نام «مصلحت خانه» بود (۱۲۳۸-۱۲۴۱/۱۸۶۲- ۱۸۵۹) که اعضای آن از ۲۵ نفر از صاحبان قلم، درباریان، وزرای دولت، خاندان سلطنتی و … تشکیل شده بود که در حقیقت نقش یک مجلس مشورتی را بازی میکرد.
مجمع فراموشخانه یکی دیگر از مجامع روشنگری بود که همزمان با مصلحت خانه تشکیل گردید [۱۵]. آنگاه کشور یک دورۀ بحران «سیاسی و اقتصادی» ده ساله را پشت سر گذاشت (۱۲۴۱-۱۲۵۱) تا به دورۀ روشنگری سپهسالار رسید. علاوه بر دورۀ سیاه اعتمادالدوله، در سیزده سال بعد نیز دستگاه عریض و طویل ارتجاعی و ضد آزادی ناصرالدینشاهی به مقابله با ترقیخواهی رفت. بجزچند رساله و تألیف و ترجمۀ تعدادی کتاب، بقیۀ اصلاحاتی که به اجبار زمان انجام میشد، با مخالفت شاه مواجه شد و نیمه تمام ماند. از انتشارات این دوره، چند رسالۀ ارزشمند در انتقاد سیاسی وترجمۀ رسالۀ نامدار دکارت گفتاردر روش بکار بردن عقل و فلک السعاده است [۱۶]. ازاصلاحاتی که به انجام نرسید: هیئت ۴۲ نفری دانش آموزان جهت تحصیل در رشته های فنون جدید روانۀ فرانسه شد (سه سال بعد بدستور شاه ناتمام به کشور باز گشتند). گروهی از تحصیلکرده ها مأمور مطالعه در مورد توسعۀ صنعت و تجارت، اصلاح دیوانخانه، کشیدن تلگراف به کلیۀ ولایات گردید (که آن نیز بی نتیجه ماند).
حاجی میرزا حسین خان مشیرالدولۀ سپهسالار و ترقیخواهی
دورۀ میرزا حسین خانی اهمیت تاریخی زیاد دارد. نخستین تجربه را در راه تغییر حکومت استبدادی وایجاد دولت منتظم غربی در این دوره داشتیم … مبدأ قانونگذاری جدید همین دوره است. تحول افکار اجتماعی و سیاسی (تحت تأثیر مستقیم جریان های فکری اروپا) درخششی شگفت و پرمایه داشت. … از همه بامعنی تر تحول نگرش اجتماعی و وجهۀ نظر طبقۀ اندیشمندی است نسبت به مفهوم ملت و دولت، شناسائی حقوق افراد، الزام متقابل دولت و منشأ قدرت حکومت، مقدمۀ پیدایش «افکار عمومی» جدید نیز این دوره است. [۱۷]
مشیرالدوله تحصیلکردۀ فرانسه بود و:
در بمبئی مقام کنسولگری داشت، ژنرال کنسول تفلیس بود، وزیر مختار ایران در اسلامبول بود، سفیرکبیر ایران در عثمانی بود، وزیرعد لیه و اوقاف بود، وزیر جنگ بود و بالاخره صدراعظم ناصرالدینشاه بود و بهمین دلیل از اوضاع کشورهای متمدن وعلل پیشرفت آنها آگاهی کافی داشت وعلاوه بر آن وی با میرزا فتحعلی آخوندزاده روابط نزدیک داشت، با حاجی میرزا یوسف مستشارالدوله درارتباط بود و با میرزاملکم خان دوست وهم عقیده بود. بطوریکه در دوران صدارت ، او را بعنوان مشاور خویش انتخاب کرده بود.
مشیرالدوله مخالف مداخلۀ ملایان در امور سیاسی بود. بطوریکه در نامه ای به مستشارالوله نوشت: اعتقاد من دربارۀ حضرات ملا ها بر این است که ایشان را باید در کمال احترام و اکرام نگاه داشت و به آنان امکان داد کارهائی را که مربوط به خودشان است از قبیل نماز جماعت و موعظه تا جائیکه به دولت زیان وارد نسازند خودشان را پیش برند و نباید به قدر ذره ای در امورات حکومتی آنها را مداخله داد و نباید به هیچ روی آنها را واسطۀ فی ما بین دولت مقرر کرد، والا وسیلۀ بی انتظامی ها میشود، چنانچه شده است. [۱۸] و بهمین دلیل ملایان نیز با اومخالف بودند و در سقوط وی از صدارت، سهم بسزائی داشتند. اینک تعدادی از اصلاحات انجام شده در زمان او را فهرست وار بیان میکنیم:
– اصلاحاتی در قلمرو قضائی، اوقاف، اداری، مالی و نظامی انجام داد.
– عدلیۀ نوینی با همیاری میرزا یوسف خان مستشارالدوله بنیاد نهاد.
– نظام آموزشی را بهبود بخشید .
– یک مکتب مجانی بنام «مدرسۀ مشیری» به کوشش صنیع الدوله و به دستور وی تأسیس گردید که واحدهای تاریخ، جغرافی و ریاضیات و زبان های اروپائی در آنجا تدریس می شد. [۱۹]
– در سال۱۲۵۱/۱۸۷۲ دارالترجمه ای تأسیس کرد که زبان های فرانسه، انگلیسی، روسی و ترکی را «مجانی» آموزش می داد که در سال اول تعداد شصت نفر شاگرد ثبت نام کردند. [۲۰]
[۱] – رینگر همان ص۸۹
[۲] – رک س نفیسی تاریخ سیاسی اجتماعی ایران ج ۲ ص۱۹۳ و ص ۱۹۶
[۳] – یحیا آرین پور از صبا تا نیما ج۱ ص ۲۵۳ و نیز عباس اقبال آشتیانی میرزاتقی خان امیر کبیر ص ۱۵۷
[۴] – آدمیت همان ص ۳۶۰
[۵] – همان ص ۳۶۳
[۶] – آدمیت همان بالا. ( آدمیت در ص ۳۶۷ این رقم را ۱۱۴ نفر نوشته است و نیز مخبرالسلطنه این تعداد را ۱۰۰ نفر بیان کرده است، «خاطرات و خطرات، ص ۶۱)
[۷] – رینگر همان گذ شته ص۹۳
[۸] – همان ص۹۱
[۹]- یحی آرین پور همان گذشته ص ۲۵۹
[۱۰] – رینگر همان ص۹۵
[۱۱] – برای آگاهی از اسامی مؤ لفین و مترجمین مراجعه شود به آرین پور همان گذشته
۱۲۲] – ایران و مدرنیته « گفتگو های رامین جهان بیگلو» ص۱۵ و ۱۶
[۱۳] – خان ملک ساسانی سیاستگران دورۀ قاجار ج۱ ص ۱۵
[۱۴] – اندیشۀ ترقی ص۱۶ (پایۀ مطالعاتی این قسمت، منبع مذکورمی باشد)
[۱۵] – در صفحات بعد در مورد فراموشخانه سخن خواهیم گفت.
[۱۶] – همان گذشته ص۱۷
[۱۷] – همان ص ۴۷۳
[۱۸ – منوچهر کمالی طاها حکومت قانون ص ۱۹۸
[۱۹ – رینگر همان گذشته ص ۱۶۶ به نقل از هما ناطق، کارنامۀ فرهنگی فرنگی در ایران (تهران خاوران ۱۳۷۵) ص ۴۴ و نیز آدمیت همان ص ۴۵۶
[۲۰] – همان بالا
ادامه دارد
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.