تاریخِ یک کشور، آیین‌ها، هنر، فرهنگ، دین، ارزش‌ها، احساس هایِ جمعی، ویژگی هایِ نژادی و حَسّاسیت هایِ مردمِ یک کشور، بزرگترین سرمایه‌ی یک حکومتِ دیکتاتوری برایِ ایجادِ زمینه‌های هرگونه رُشدِ توان و پایداریِ حکومت، برانگیختنِ هیجان هایِ ملّی و از همه مهمتر ساختنِ انگیزه برایِ یک جنگ و به ویژه برایِ ادامه‌ی جنگ است. امّا نظامِ دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی با رهبران و آخوندها و گردانندگانِ دزد و فاسدِ آن، کاملن سازمان یافته و نیافته، فرهنگ و هنر و احساس هایِ ملّی و تاریخِ مردمِ ایران را ویران کرده است. ایران یعنی کشوری که در شرایطِ جغرافیایی، تاریخ زندگی و نیاکانی آمیخته از نژادهایِ گوناگون که همانگونه که می‌دانیم چند هزار سالِ پیش چتّا پیش از ورودِ آریاییان، مردمانی در ایران زندگی می‌کردند و توانایی برنامه ریزی و نیرویِ دگرگونی و درجه‌ی هوشمندیِ امروزِ مردمِ ایران، آمیخته‌ای از همه‌ی آنها است. با زبانی امروزه بیشتر فارسی که ایرانیان آن را از اینهمه شکست در امان داشته‌اند، امّا دارایِ زبان‌ها و نژادهایی گوناگونی که بر پایه‌ی آنچه دانشِ ژنتیک و مردمشناسی، پیشِ رویِ ما نهاده، این گوناگونیِ نژادی و فرهنگی می‌تواند نیرویی عالی برایِ پیشرفت باشد و با اینهمه تبار و فرهنگ و زبانِ آمیخته واین جغرافیا، محیط و تاریخی پُر از تجربه هایِ بسیارگوناگون و با این خاک و نفت و با هرآنچه برایش مانده، تحتِ ستمِ دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی، با رهبران و آخوندها و گردانندگانِ فاسد و خرابِ آن، در حالِ نابودی است. نظامِ دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی در تلویزیون و هر رسانه‌ای که دارد، با جِنایتی سازمان یافته، همه‌ی قوم‌ها و زبان‌ها و نژادهایِ گوناگون و پُرارزشِ ایران را که تبارِ برخی از آنها چندهزار سال است که در ایران سُکنا گـُزیده‌اند، به سُخره می‌گیرد، میانِ گروه هایِ گوناگونِ مردمِ ایران، دشمنی و جدایی می‌اندازد و در هرجا که می‌تواند قوم هایِ ایرانی را در هر جایِ ایران برهم می‌شوراند، چون رهبران و گردانندگان و آخوندهایِ جمهوری اسلامی، از یکپارچگیِ مردمِ ایران در برابرِ حکومت وحشت دارند و هرکاری می‌کنند تا از وحدتِ مردمِ ایران در برابرِ نظام پیشگیری کنند. همچنین با تمامِ
هیاهوهایِ دین مداریِ این نظام، احساس‌ها و باورهایِ دینیِ مردمِ ایران نسبت به سال هایِ پیش، بسیار کمتر شده است و در آخرین جنگِ ایران یعنی جنگِ تقریبن هشت ساله با عِراق، که به راحتی می‌شد بسیار کوتاه تر و با پیروزیِ ایران، تمام شود، این حساسیت‌ها و باورهایِ ملّیِ باقی مانده از گذشته و همچنین برخی برنامه هایِ فرهنگی و اجتماعیِ آخرین نظامِ شاهنشاهیِ ایران، همینطور احساس‌ها و باورهایِ دینیِ هنوز با جمهوری اسلامی خراب نشده‌ی مردمِ ایران، کمک کرد تا رهبران و گردانندگانِ جمهوری اسلامی، جنگ با عراق را چند سال ادامه دهند. امّا اکنون در آغاز سالِ ۱۳۹۸ خورشیدی، از سویی نظامِ جمهوری اسلامی برایِ ارزشمن جا زدنِ خود، با بی ارزش جلوه دادنِ تمامِ تاریخِ باستان و کم و بیش پس از آنِ ایران، احساس‌ها و باورهایِ ملّی و دینیِ مردمِ ایران را بسیار سُست کرده و از سویِ دیگر، به طورِ خاص، فسادها و دزدی هایِ رهبران و مسئولینِ نظام آنچنان آشکار شده که با وجودِ اینهمه هیاهویِ تواناییِ نظامیِ رهبرانِ جمهوری اسلامی، با این شرایطِ ایران و مدیریتِ خرابِ حاکم بر آن، دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی توانِ شرکت در هیچ جنگِ بزرگی را ندارد. قدرت هایِ جهانی مانند آمریکا هم با آگاهی تقریبن کامل از توانِ نظامی و اجتماعی و پولی و فرماندهی دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی، می‌کوشد با تشدیدِ تحریم‌ها و محاصره‌ی نظامیِ نه چندان خاموشِ ایران، کار را به جایی بکشاند که رهبران و گردانندگانِ جمهوری اسلامی همچون عَقربی در محاصره‌ی آتش، آنگاه که با نیرویِ نظامی و پولیِ از اینهم کمتر، به سقوط نزدیک شده‌اند، در یک خودزنیِ تمام عیار، در منطقه‌ی خاورمیانه جنگ به راه بیاندازد و با یکی از کشورهایِ همسایه یا نزدیک به نبرد برخیزند، آمریکا و دیگر قدرت هایِ جهانی را به این بهانه، واردِ کارزار کند و آنها با هزینه‌ی کمتر و به سرمایه‌ی آن کشور یا کشورها، جمهوری اسلامی را که دیگر مانندِ پیش از این، برایِ آنها سودآور نیست، سرنگون کنند. این برنامه‌ی قدرت هایِ سرمایه داریِ جهانی برایِ آینده‌ی ایران است. اِحتمالِ دیگر اینکه در حالی که هیچ نیرویِ اپوزیسیونِ با برنامه‌ای در برابرِ نظام وجود ندارد، نیرویِ هنوز نه چندان آشکارِ مردمِ ایران، این جریان را دگرگون کند یا با احتمالِ صفر، نظامِ خرابِ دیکتاتوری جمهوریِ اسلامی تا نابودیِ کاملِ ایران پیش رَوَد و یا به احتمالی کمی آنسوتر از صفر، معجزه‌ای بزرگ رُخ دهد!

– امیر سارم 


درباره نویسنده:

امیر سارم

من امیرِ سارم هستم، متولّد۱۳۵۷ درهمدان. از شش سالگی در کرج زندگی می‌کنم. دانشگاه نرفته‌ام امّا در فلسفه، هنر و ادبیات و فیزیولوژی، مطالعه کرده‌ام. ترجمه‌ی مقاله مثلن از ویلهلم دیلتای منتشر کرده‌ام و همچنین تقریبن صد و شصت مقاله از من در دایرهالمعارفِ ” دانشنامه‌ی ادبِ فارسی ” درباره‌ی فرهنگ و زبانِ فارسی منتشر شده و افزون بر اینها، ویراستار چند کتابِ شعر وَ یک رُمان بوده‌ام. افزون بر فارسی با زبان هایِ انگلیسی، ترکی و کمی با آلمانی و عربی آشنا هستم. نوشتنِ شعر را از ۱۶ سالگی آغاز کرده‌ام و در ۲۱ سالگی اوّلین کتابِ شعرم به نامِ “ریل” چاپ شده (انتشاراتِ آرویج ۱۳۷۸- تهران) ودومین کتابِ شعرم به نامِ “هنوز نه” را خودم در۱۳۹۰ چاپ کردم که هر دو کتاب در ۱۳۹۴ دوباره منتشر شده و کتاب شعر سومم “اَز” نام دارد که در ۱۳۹۴ نخست به فارسی و سپس با ترجمه‌ی خودم به انگلیسی منتشر شده”Of”:. کتابِ بعدیم به نامِ “یاد داشت ها” که دربرگیرنده‌ی چهار یادداشتِ فلسفی درباره‌ی انسان و زندگی و دنیا است که نخست به فارسی و سپس به نامِ ”The Notes” به انگلیسی منتشر شده است. پس از اینها، مجموعه شعرِ “آوازهایِ این سویِ پرده” از من منتشر شد. پس از آن ” کتابِ کوچکی به نامِ یادداشت‌های دیگر” که دربردارنده‌ی یادداشتهایی فلسفی درباره‌ی اوضاعِ سیاسی – اجتماعی-تاریخیِ ایران و پیرامون آن است از من منتشر شده و سپس نهمین کتاب و پنجمین مجموعه شعرم به نامِ “لُکنَت آزادی” در ۲۰۱۸ و آخرین مجوعه یادداشت‌هایم به نامِ “انسان در ایرانِ این دنیایِ زمین” در ۲۰۱۹ منتشر شده است. شما می‌توانید هر ده کتاب را به رایگان از همه جایِ دنیا از اینترنت دانلود کنید. (Smashwords، California، U. S. A، ۲۰۱۶، ۲۰۱۷، ۲۰۴۸، ۲۰۱۹) و افزون بر اینها چند کارِ بسیار کوچکِ دیگر در زمینه‌ی هنر و فرهنگ و دانش. امّا مهمتر ازهمه، همواره و همه جا و درهمه‌ی زمان، ناچیز ترین موجودِ همه‌ی هستی‌ام که نه از چیزی می‌ترسم و نه آرزویی دارم. همیشه کوچکترینم، همیشه فداییِ زمان.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com