دراین گفتگو که به مناسبت روز جهانی زنان صورت گرفت، نیمی از برنامه به فمینیزه کردن سیاست اختصاص یافت که رئوس وضرورت آن در ایران را چنین برشمردم:
۱ در نظامی که زن ستیزی ایدئولوژی رسمی و راهنمآی آن است، زنان یکی از اصلی ترین قربانیان و همزمان از اصلی ترین چالشگران آن نظام به شمار میروند. هم از این رو سیاست اپوزیسیونالی – هم به مثابه نوعی از ارزش متفاوت و هم ابزاری برای تغییر- میبایست مسئله زنان را بیش از هر زمان و مکان دیگری به محور فعالیتهای خود بدل سازد. رویکردی که گسترش مشارکت زنان در پیکارهای سیاسی را با الهام بخشی فمینیسم در سیاست در پی خواهد داشت. اما فمینیزه کردن سیاست چگونه و از چه راهی رخ میدهد؟: ۱-گسترش مداخله گری و مشارکت زنان در سیاست از طریق هموار و مطبوع کردن سیاست برای زنان. افزایش نقش زنان در رهبری این گونه فعالیتها با محتوایی فمینیستی، زمینه جذب دیگر زنان را هموار خواهد کرد. مبارزه با هنجارهای “مردانگی” و “هموسوسیالیتی” (همگرایی و هم آوایی مردانه در سطوح رهبری) یکی از مهمترین پیش شرطهای فمینیزه کردن سیاست و خارج کردن آن از پدیدهای عمدتا درانحصار مردان است.
۲- پرداخت بیشتر به مسائل زنان و تبدیل مطالبات زنان به یکی از اولویتهای سیاسی و افزایش رویکرد فمینیستی حتی در بررسی گفتمانهای “عمومی” سیاسی (نظیر بررسی انقلاب ایران از منظر جنسیتی) گامی در راستای فمینیزه کردن محتوای سیاست است. همچنین سیاست ورزی به جای رویکردهای نوستالژیک، انتزاعی، ابزاری و اتوپیک که با تغییر در هم اکنون و همینجا بیگانهاند، باید جای خود را بیشتر به سیاستهای مطالبه محور و تغییر در در سطح روزمره و امروز بدهد. به عبارت دیگر به جای سیاست ورزی یکسره ساختارگرایانه، میبایست رویکرد پساساختارگرایی در نقد ساختار و روزمره و مطالبه محوری به بخش مهمی از سیاست ورزی بدل شود.
۳- در حوزه سازماندهی و سازمان یابی، سیاست فمینیستی به معنای گذر از ساختارهای هیرارشیک و سلسله مراتبی سخت و اقتدار گرایانه، به اشکال جنبشی، سیال، شبکهای، افقی (نظیر کمپین یک میلیون امضا) میباشد. هرچه فعالیت سیاسی شکل شبکهای بیشتری به خود بگیرد، توانایی جذب زنان در آن نیز افزایش مییابد (یکی از دلایل حضور گسترده زنان در جنبش و احزاب سبزها در اروپا – علاوه بر پر رنگی عقلانیت مراقبت گرا در سبزها- در خصلت کمتر هیرارشیک و بیشتر جنبشی و افقی این جریانات باید جستجو کرد).
۴- جایگزینی سیاست مراقبت گرا، خشونت پرهیز، سازنده، هومانیستی، عدالت جو و هنجار انتقادی به جای سیاست ورزی مهلم از مردانگی اقتدارگرا (خشونت گرایی، انتقام جویی، کینه ورزی، ویرانگری) نقش مهمی در فمینیزه کردن و به تبع آن دمکراتیکزه تر کردن سیاست دارد. در پایان این گفتگو توضیح دادم آینده ایران از منظر جنسیتی در گرو جدال بین ایدئولوژیهای مردانگی به شدت نوستالژیک و اقتدارگرای دینی، ناسیونالیستی و قومی با “انقلابی زنانه” در حوزه سیاست، فکر و سبک کار خواهد بود. هرچه قدر سیاست ورزی متعارف با نابینایی جنسیتی و تلاش برای به حاشیه راندن زنان همراه باشد، بازهم نمیتواند از گسترش “انقلابی زنانه” که “ازدواج سفید” تنها جلوهای از چالش نظامی زن ستیز توسط زنان است جلوگیرد!
Pouyesh – 03-03-19 – پویش from reza goharzad on Vimeo.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.