باز امروز و روز زن در یاد
باز بُغضی که میشود فریاد
باز خشمی که بر کشید از دل
باز گیسو که شد رها در باد
من زنم با نوای سازی دگر
توی میدان به شور آزادی
خسته اما در فرازی دگر
تا به رقص آورم دل از شادی
من زنم پرغرور و آزاد از
جهل و فرهنگِ کهنهٔ دیروز
در نگاهم امید و آینده
زین سبب هست که زندهام امروز
شهرم اکنون شنیده آوای
اعتراض و سرود آگاهی
یاریام کن تو آشنا همدم
پا به پایم بیا به همراهی
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.