اسلام که جمهور ندارد که کنم در عدمش زار

از روز بروزش بودش سعی به انکار

 

سودازده ها در پی او یا که اجیران

آهسته گذارد خودی و غیر خودی را به سر کار

 

از بدتر و بد آمده ایم تا به بد و بد

زین جعبه نه کژدم گزدت این دفعه بل مار

 

میزان همه رنج است نه رأی تو در این سیرک

زآن پز دهد هر دلقک این خیمه به اغیار

 

رأی همه کشک است چو با حکم حکومت

هم رتبه شود مجلس و میدان تره بار

 

هم قاتل دکتر به نمایندگی، هم لات مهندس

ره یافته در مجمع جمهوری آخوند ولنگار

 

اصلاح چنین ریش و سری خواب و خیال است

بهتر که زنی گردن اسلام تبهکار

 

م. ش. بیدار خرداد ۱۴۰۰

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)