ولایت فقیه مانع تابو شکنی حوزه و پویایی اجتهاد شده است!
درحکومتی که تنهاشش نفرمنصوب ولی فقیه این حق رادارندبگویندچه قانونی منطبق بااسلام است وچه چیزنیست،راه حل هاوپویایی اجتهاددرانطباق دین با زمان آیامحلی از اعراب دارد؟وآیاحوزه می تواندتابوشکنی کند؟وجرات بیان آنراهم داشته باشد؟همه راه هابه ولایت فقیه ومصلحت وی ختم می شود!مراجع ومجتهدین کارمندان حکومت شده اند.
مطلب زیر قسمتی از کتاب همه ی حرف خدا (در سه جلد).نوشته ی: محمد شوری.انتشارات شرکت قلم است که متاسفانه باتبانی مانع توزیع آن شدند.
«تطورزمانومصلحتزمانهدفمشترکتمامیآیات ناسخ ومنسوخاست.البتهآنچه دراحکام فقهِی وحکومتی بهعنوان مصلحتاندیشیونیزدفعافسدبهفاسدآمدهبه همینمنظور متصور است.کهبایددیدمصلحتاندیشیو مصادیقازچه منظری صادرمیشود؟واززبانوچهقانون گذاری وچگونهو بهچهدلیلمجوزگرفتهاست!؟آیا مصلحتعامهاستیامصلحتخاصه!!؟
اینجا کامل بخوانید:
@shoorijezehmohammad
همزبانیبازمان
(۱۰)
سورهبقره
آیه۱۰۶
«ماننسخمنآیهاوننسهاناتبخیرمنهااومثلهاالمتعلمانالله علیکلشیءقدیر»
«ماهیچپدیدهایراازبیننمیبریم(منسوخ)مگرآنکه احسن وبهترآنراجایگزین (ناسخ) کنیم».
یکیازمسائلخیلیمهمکهدرقرآندرجاهای مختلف بداناشارهشده،دومقوله ویادو گزینه ناسخ ومنسوخ است.(پاورقی ۱).
دریکیازبهترینتفاسیرقرآنکهدراینموردسؤالشده بود،خواندمچراخداوند درقرآن موضوعمنسوخشدهرا نیزنقل کرده،باتوجهبهاینکهازآنپدیدهمنسوخشده گزینه جدیدیجایگزین شدهو مسیرقبلیبستهوبهپایان همیشگی خود رسیده است؛ واینکهنسخهقرآننسخهای استبرایهمهزمانها!؟ودرجقانوننسخشدهچندان مفهوماجراییندارد!
پاسخآنعالمبزرگواردراینتفسیرایناست:«…ازطرفی گاهمیشودچیزیفقط ازیک نظرآیهاست وگاهازجهات عدیدهای؛لذانسخآنهمممکناستازیکنظریااز نظرهای متعددیباشد، مثلابعضیازآیاتقرآنکهازنظر حُکم شرعیوتکلیفی نسخ شدهاند، اما از نظراعجازو فصاحت وبلاغت بهجایخودباقیهستند».(المیزانج۱،ص۳۴۲).
منمیخواهمدرایناثر،درموردآیاتمنسوخشده،توجه خوانندگانخودرابهیک برداشت نوویک نگاهنو،نگاهی کهخودقرآنبهآندرجاهایمختلفپرتواشراافکندهوبه ماشیوه راهبردی خودرانشاندادهاست،جلب کنم.
اماقبلازهرچیزبایددربارهخودپدیدههایناسخومنسوخ یادشدهدرقرآنچندمُدلویا چند آیه منسوخشدهو جایگزین آنرامثالبزنیم،تافهمودرکآنچهمقصود است،آسان شود.
یکجا قرآندرآیه۴۳سورهنساءدرموردشُربخَمر، (نوشابهایکهباز یادهروی درآشامیدن آن،انسانراازخود بیخودکردهوبهانجامهرعملیناخواستهوبدوندرک عقلی وامی دارد) میفرماید:
یاایهاالذینامنوالاتقربواالصلوهوانتمسکری…
یعنیدرهنگاممستیوآنبیخودشدن،بهنمازنایستید!
یعنیاین کهتاآنزمان کهناسخآنآیهآمد،شُربخَمربر مسلمانانبلااشکالبود.وفقط در هنگام قرائتنماز آشامیدن آنممنوعشدهبود.امامدتیبعد(گذشتزمان) بطور مطلقشُربخَمر حرامگردید.
یامثلادرموردزناکارانابتدایکفردزناکاررادریکخانه حبسمیکردندتامرگش فرا میرسید؛یعنی آیه۱۴ازسوره نساءآمدکهمیگفت:
فامسکوهنفیالبیوتحتییتوفیهن الموتاویجعلاللهلهنسیبلا.
آنهارادرخانهنگهداریدتا مرگآنهافرارسد،یاخداراهیبرایآنانقراردهد.کهبعد به وسیله آیه جلد، یعنی تازیانهزدن نسخگردید؛یعنیاین آیه:
الزانیهوالزانیفاجلدواکلواحدمنهمامائهجلده… (سوره نورآیه۲):
بایدشماهریکاززنانومردانزناکاررا بهصدتازیانهمجاراتوتنبیهکنید…
بااینبیان،تصورنویسندهازدرجآیاتناسخومنسوخ(که در آنزمانشناسیوموقعیت زمانی اهمیت دارد) این است که خدادرقرآنباتمثیلهایناسخومنسوخوباتوجهبه تمامی و همگونی آیاتدیگر از قرآن، میخواهدیکمتد راهبردیو یکشاهکلیدرابه ماهدیهکند؛مسیریکهازدل آنابواب ودرهای بسیاریوازهردری،درِدیگریبازودر درونخود بیمحدودوبیکرانآگاهیوعلم،ثروتو منفعت، معنویتوزندگی،تدبیر وشیوه رابهمامیدهد.
۱-خداونددرقرآنسوگندبهزمانمیخورد:والعصر… (پاورقی ۲)
یعنیعنصرزمانآنقدراهمیتدارد کهخداوند بهآنقسم یاد میکند.زمانو شناخت زمان یککلیدواژهبنیادی برایمامیباشد.وازطرفیبه قلمسوگندکردهو میفرماید:
«نون والقلمومایسطرون» (پاورقی ۳)همهمیدانندکهتراوشاتقلمکه ازمغز یک انسانمیتراود،چهاثرهاوچهخلقتهاییدر چهانماآفریدهوقدمبه زندگیما گذاشته است.
۲-درجایدیگریازقرآنهم آمدهاست:لکلامهرسول (آیه۴۷ازسورهیونس)یعنی مابرای هرامتییک پیامبر داریم.درستاستکهپیامبراسلام،حضرتمحمد(ص) خاتموپایان پیامبران توحیدی است. یعنی اینکهدیگربه آنشکلپیامبرینخواهدآمد. اماهر انسانیمیتواندنبی امتخود باشد. وحی هم مراتبودرجاتیداردکههرانسان باتلاشوتزکیهوتعلیمو خودباوری میتواند بهدرجاتیاز آن برسد.
خداوندباذکرنمونههاییازناسخومنسوخ،یکمتدویک راهبرددراختیارماقرارداده وراه بازسازی احکامدرپروسه زمانرانشانمیدهد.
الاندرفقهاحکامیهستکهدرتعابیرازآنبهعنواناحکام ثانویهگفتهمیشود. مثلادر هنگام اضطرار، خوردنگوشت مُردارحلالاست.یاآدممریضمیتواندروزهخواریکند!
ذکرنمونههای تاریخی ازناسخومنسوخدر قرآنونیزدیگر همگونیهای قرآن،مثلاینآیهکهفرماید:
«فبشرعبادالذینیستمعونالقولویتبعوناحسنه:
بندگان خداهمهدیدههاوشنیدههارامیبینندو میخوانندوبهترینآنراانتخابمیکنند!
یعنیمیخواهدایناجازهرابهما بدهدکهباهمراهیوهمزبانی بازماناحکام ثابتی راکهدر آنناهمگونیبازمانرادارد،بهحکمویکجایگزینو احسن تازهایتبدیلکنیم و شیوه ومتددیگریرابرایخود راهکارقراردهیم.
بطورمثالمسألهربادرنظامبانکیوپولیدرحاکمیت اسلامی رامیتواننامبرد. درقرنتکنولوژیو هزارهسوم، پول وسرمایهمالیدراقتصادحرفاصلیرامیزند. این امر یعنی پدیده با پولکارکردن واز پول، پولدرآوردندر اقتصادامروزی کارکردفراواندارد.
درکشوریمثلکشورسوئیس،ازاندوختههایمالی ثروتمندانودُوَلجهان، مردمآن کشور ارتزاقمیکنند. چونآنانبادادنبهترینبهرهبانکیبهحسابپساندازها، توانستهاند بهرتقوفتقاقتصادوطنیخودپرداختهوآنرا سروسامانبدهند. وازیک شکوفایی اقتصادمطلوبهم برخوردار شوند.
یامثلایکانساناختراعیمیکند-کههماناختراع،خود محصول مشترکبشریتدر طول تاریخاست-بعدیکفرد باداشتنسرمایهمیآیدوتکنولوژیوصنعتوماشینویرا میخرد و بااستخدام نیرویانسانیکمتریو خرجو هزینههایکمترنسبت بهگذشته، پولوثروتبیشتریهم کسبمیکند. پدیدهایکهبهآنارزشافزودهمیگویند.
فرقسرمایهداریباغیر سرمایهداری درهمیننکتهنهفته است.پسواسطه اینجاهم پولو سرمایهمالی است. ثروتیکهبرای خودارزش پیداکردهو افزودهترمیشود.
یاپدیدهجهانیشغلصرافیگری؛کهیکفرددریکمغازه یاحجره،یایکاتاق۳در۴متریشیکدر یکآسمانخراش نشستهوفقطپول خریدوفروش میکند وازاینطریق ارتزاقمالیمیکند.
الاندراقتصادجهانیبخاطرتحولاتصنعتی-سیاسی وغیرهارزهایوطنیهرکشوری بالا وپائینمیرودوآن ارزیکه،یاآنپولآنکشوریکهدرایناقتصادجهانی قیمتشبالاتر باشد حرفاولرامیزندوهمیندرتحولاتصنفِ صرافیگری یکشغلمهم محسوبشده ومیشود. وجمهوریاسلامیایران- چهبخواهدوچهنخواهد-با آندرگیر است وبرایآن بایدراهحلداشتهباشد.
صورتظاهرسوددهیبانکهاوکارصرافهاوامثالآن یکصورتربویاست،اماازآنجا که هیچفردمجتهدیو مفتیاینمیتواندبهصراحتحکمثابتربارامنسوخکند، آمدهاند برایاینراه بسته، بهاصطلاحیکگریزگاههایی درستکردهوبا توجیهو برگرفتنبرخیاحکامفقهی،به نوعیهمانشیوههایربویرابهاجراءگذاردهاند!
من میخواهم این نکته را به خوانندگان القاء کنم که با توجه به آن متدی که خداوند درقرآنارائهداده، ناسخومنسوخ میتواندیکراهحلبرایزمانفعلیباشد.
وقتیدراینجهانزندگیمیکنیم،بایدازاینیکبامودو هواخودراخلاصکنیم.ازیک طرفدرمنابرو مجالساز پدیدهورواجامرزشت رباخواریدرکشور حرفمیزنیم وازطرفی نتوانیم-باتوجهبهمعادلاتاقتصادجهانی-خود راازعوارضومتأثّراتآنخارج سازیم. تنها فرق مابا دیگرانبایداینباشدکهبتوانیمعدا لتراحاکمسازیم.
بقولاستادمطهری،آنچهکهمنجربهعدالتبرایمردم شود،هماندیناست؛ نهآنچهکه ما ازدینتصورداریم!
الانما-یعنیمفتیانومجتهدانما-برایاستنباطاحکام چهارمتدراتعریفکردهاند:
اینچهارمتد عبارتنداز:
الف-قرآن.ب-سنت.ج-عقل.د-اجماع.
متأسفانهقرآن-کهمانیفستواصولپایهایمامیباشد،-خیلی محترمانهکنارگذاشتهشدهوبیشتر دوروبرسنت واحادیثو روایات میچرخیم.همچنینعقلرادرطولاینسهمتدقراردادهایم.درحالی که آنچه ما ازاینسهمتدیکه ماازآن نتیجهحصولمیکنیم،وبه یقینمیرسیم،بخاطرتفکروتعقل ویکاستنباطعقلیاست!
نتیجهاینکهبا راههایرسیدنبهشیوههایعدالتگُزین وعدالتخواه،آنپدیدهربا خواریکه درزمان پیامبربود ویکمذموماخلاقیدرهمهقروناست،منسوخمیشود وبهجای آنیکپدیدهدیگر،دراقتصادیاتبشریوارد زندگی مامیشود. کهماهیتا با آن چیزیکهماازمقولهربا خوارید رذهنداریمبطورفاحش فرقدارد.تنهاچیزیکه دراین تغییر بایدکاملامحسوسباشدعدالتاست؛کههر شهروند تحتالحمایه این حکومتباید باتمام وجودش درسیطرهزندگیشخصیو اجتماعیخودحسکند واحساس امنیت داشته باشد؛ تاآنروح تفکرسرمایهداری-که تنها هدفش گُندهتر شدناست-درتاروپود اقتصاد ریشهنکند!
اینیکمثال بود؛میتوانازتئوریناسخومنسوخدرقرآن درحلمهمترینمعضلات بهره گرفت.
بعضیازآیاتقرآنیکهدرآنبهموضوعناسخومنسوخ اشارهشده،اینهاهستند:
و اذا بدلنا آیه مکان آیه والله اعلم بما ینزل قالوا انما انت مفتر بلاکثرهم لایعملون (نحل،آیه۱۰۱).
«هنگامی که ما آیهای را از راه مصلحت نسخ کرده و به جای آن آیاتی دیگر آوردیم؛ در صورتی که خدا بهتر میداندتا چهچیزنازلکند.میگویندتوبرخداافترابستهای.چنین نیستبلکهاکثرآنهانمیفهمند».
واعفواواصفحواحتییأتیاللهبامره(بقره،آیه۱۰۹)
«عفووگذشتکنیدتاخداوندفرمانخودرابیاورد».
ماخلقتالجنوالانسالالیعبدون(زاریات،آیه۵۶)
«ماجنوانسراخلقنکردیممگربرایاینکهمراپرستشکنند»؛منسوخشدهآیه«ولایزالونمختلفینالامنرحم ربکولذلکخلقهم(هود،آیه۱۱۸)
«اگرخدامیخواستهمهمللومذاهبخلقرایکامت میگردانید.لیکندائمهمهاقوام ومللدنیا باهم دراختلاف خواهندبود».
وانمنکمالاواردهاکانعلیربکحتمامقضیا(مریم،آیه۷۱)
«و هیچ یک از شما باقی نمیماند جز آن که به دوزخ وارد شود» منسوخ شده آیه «ان الذینسبقتلهممناالحسنی اولئک عنها مبعدون لایسمعون حسیسها و هم فیما اشتهت انفسهمخالدونلایحزنهمالفزعالاکبر (انبیا،آیه ۱۰۱تا۱۰۳)
«البتهمؤمنانکهتوفیقعملبهوعدههاینیکویماراداشتهباشندازدوزخبدورخواهندبود.آنهاهرگزجهنمرانخواهند دیدو…(استخراجازتفسیرالمیزان).
تطورزمان و مصلحتزمانهدفمشترکتمامیآیات ناسخ ومنسوخاست.البتهآنچه در احکام فقهِی وحکومتی بهعنوان مصلحتاندیشیونیزدفعافسدبهفاسدآمدهبه همین منظور متصور است.کهبایددیدمصلحتاندیشیو مصادیقازچه منظری صادر میشود؟ واززبانوچهقانون گذاری وچگونهو بهچهدلیلمجوزگرفتهاست!؟آیا مصلحت عامهاستیامصلحتخاصه!!؟
پاورقی ها:
۱-علامهطباطباییدرتفسیرالمیزانودربیانوشرحآیه فوقچنین توضیحمیدهند:
نسخدرلغتبهمعنیاز بینبردنوازالهاست…درهرحالمنظورازنسخآیهاین نیست که وجود آنآیهاز بین بردهشود،بلکهمنظوراین استکهآنراازاثربیاندازد…منظور از نسخ آیهازبینبردن اثرآناستبا حفظ اصلآن…بعضیازآیاتقرآنازنظر حُکمشرعی و تکلیفینسخشدهانداماازنظراعجازو فصاحتو بلاغت به جایخودباقی هستند… اشکالیکهدر موردنسختصورمیشودیاایرادیراکهیهودبهموضوع نسخداشتنددردو قسمتخلاصهمیشود:
اولازجهتاینکهاگرآیهایازجانبخداباشدلابدحافظمصلحتیازمصالحواقعیخواهدبودوچنانچهچنینآیهاینسخوزائلگرددآن مصلحتواقعیازدستخواهدرفتو چیزی نمیتواند مصلحتاز بینرفته را جبرانکند.اینراهم میدانیمکهعلم خدا مانند علمبندگانش نیستکههرروز تغییرو تبدیلی پیداکند.یکروزفلانموضوعراواجد مصالح تشخیصدادهوحکمیبرایآنقرارمیدهند،روز دیگر مصلحترادر خلاف آن دیدهوحکماولراابطال میکنندوحکم دیگری جانشینآن مینمایندو خلاصههر روز حکمتازهورنگتازهایرویکارمیآورندوبرای افرادیکهبهتمام جهات مصالح ومفاسد احاطه ندارندچنینپیشآمدیقهریاست.ولیآنکَسکهعلماوبهتمام جهاتاحاطهدارد نباید اینطور باشد.اینایراددرصورتیصحیحاست کهماتعمیم قدرتخداوند را قبول نکنیم.زیرا اگراورابرهر چیزیقادردانیم،چهمانعیداردبهجایآیه یاحُکممنسوخآیه و حکمدیگریقراردهدکهبهتریالااقل مثل اولباشد. البتهازقدرتاوچنینچیزیدورنیست.
دوماینکهقدرتخدااگرچهعمومیتدارد،ولیتأثیر قدرتدرموقعیاستکهچیزی موجود نشده،اما همین که فعلیتووجودپیداکرددیگرقابلتغییرنیست.زیرامسلم استکه الشیءلایتغیر عماوقععلیه،یعنیبعداازوجود، آنچهبایدبشود شدهوکار گذشته استوقابلتغییرنیست.و این مطلب نظیرمطلبیاستکهدربحثاختیاربودنافعال انسانگفتهاندوآناینکهافعالانسانتاآنوقتاختیاری هستندکهازویصادرنشدهاند. اما بعدازصادرشدن،از اختیار انسان بیرونمیروندوقابل تبدیلوتحولنیستند. اینایراد هم درصورتیصحیحاستکهمالکیتمطلقهخدارا نسبت بهتمام موجوداتنپذیریم ومعتقد باشیمکهزمامآنها بعدازوجود،ازکفاوبیرون رفتهوامکانتصرفدرآنها ندارد…
ازآنچهگفتیمچندموضوعنتیجهگرفتهمیشود؛اول:نسخ مخصوصاحکام شرعیهنیست ودرامور تکوینینیزجریان دارد.دوم:نسخنیارمندبهدوطرفاست:نسخومنسوخو سوم:ناسخ کمالاتو مصالحمنسوخرادربردارد.چهارم: ناسخدر ظاهربامنسوخ مخالفاست،ولیدراینجهتکه هردودارای مصلحتند شریک میباشند لذا تناقضیدرمیان آنهانیست.پنجم:ناسخومنسوخدرظاهرباهممنافات دارند و چیزی که اینمنافاترابرمیدارد،همانمصلحتوحکمتموجوددرهردواست.زیراهردودر زمان خود دارای مصلحتاند. (جلد۱صفحات۳۴۱تا۳۴۸)
۲-سورهوالعصر،آیه۱.
۳-سوره قلم ، آیه ۱.
۴-هنگامی که نویسنده داشت کتاب را تنظیم صفحه آرایی برای اجازه نشر آماده میساخت با خبر زیر در سایت بازتاب درتاریخ ۷/۲/۱۳۸۴روبرو شد:
«آیتاللهصانعیدراظهارنظرفقهیتازهای حکمبه حلال بودننوعیازرباداد:
«به گزارش خبرنگار بازتاب آیت الله صانعی در استنباط تازهای در باب ربا اعلام کرده است که از نظر وی ربای استنتاجی و تولیدی ایرادی ندارد و دادن و گرفتن آن حرام نیست. ربای استهلاکی است که کسی قرضی گرفته تا نیاز زندگیاش را رفعکند. بنابر این فتوا، اگر کسی برای سرمایهگذاری از کسی پول بگیرد و شرط کند که زیاده بر پولی که گرفته به او پس دهد، رباخواری نکرده است.
مثلا اگر کسی برای یک سرمایهگذاری۲۵۰میلیون تومانی۱۵۰میلیون دارد و یکصد میلیون دیگر قرضکند و بپذیرد که زیاده بر اصل باز پس دهد.
بنابراین گزارش ایشان در جزوه کوچکی از سلسله جزوات فقه و زندگی که برای برخی فضلای حوزه و پژوهشگران ارسال و با عنوان «ربای تولیدی» چاپ شدهمیگویند:
مشهور فقیهان به اطلاق و عموم روایات و آیات استناد کرده آنرا (یعنی ربای تولیدی را هم) تحریم کردهاند ، ولی مدعای ما این است که این قسم حرام نیست: این فتاوا در سایت معظمله آمده است:
«دربعضیازکشورهایاسلامیقرضرابهدونوعتقسیمکردهاند:استهلاکیواستنتاجی،یابهتعبیردیگر،مصرفیو تولیدی.بهاینمعناکه شخصبرایگذراندنزندگیوتهیه نان شبخودویاورشکستگی و بیچارگی قرضنمیکند؛ بلکهبرای اینکه آنرا استنتاج کندوباآن،کسبکندویا خانهبسازدوامثالآنها(کهبرایاستنتاجاست)،یابرای اینکه سرمایه خودرازیادترنماید،قرض میکند. آیا میتوان گفت ادلّهشرعیدرباب ربا، تماماً متوجه قرضهای استهلاکی(مصرفی)استو قرضهای استنتاجی را در برنمىگیرد؟
پاسخ:عدمحرمتقرضربویاستنتاجی(کهنهتنهاباعث جلوگیریازمعروف و تجارت و کسب وکار نمیشود، بلکه وسیلهایبرای رونقبازارواقتصادسالماست)، خالیاز قوّت نیست،هرچند احتیاطدر بهکار بردنحیلدر این قِسم رباوزیاده مطلوب استوادلّهحرمترباشامل اینگونه زیادههای استنتاجی،همانندانواعدیگراززیاده نیست وربالغه وعرفاًوروایهًبهمعنای مطلقزیاده استکه قطعاً آنمعنیمقصودومراداز ادلّهحرمت نیست، بلکه مراد، زیادهخاصّیاستکهآنهمباکمک قرائن و شواهد و علل وحکمتحریمرباکهدرروایاتوآیاتآمدهوبهآناشارهشده،مختصّبههمانربای استهلاکی است که گاهیسبب میشدهکهبدهکاران مجبور شوند برای ادای بدهی خود،نعوذبالله، مادرانوخواهران ودخترانخودرابرای تأمینبدهی به اعمال ناروا وادار نمایندکهحدیث معروفصحیح«درهم ربا اشد ّمن سبعینزنیهکلّهابذات محرم»، ظاهراًبههمین مناسبتتاریخیاست.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.