با پخش “مستند طراحی سوخته” از صدا و سیمای جمهوری اسلامی، آنان یکبار دیگر شعور مردم را به هیچ گرفتند. طرحی که به تصور طراحان امنیتیش میبایست اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، عسل محمدی و علی نجاتی را که به چهره های برجسته دفاع ار منافع کارگران و حقوق آنان تبدیل شده اند، از میدان بدر کند. اما اکنون سنگی که رژیم بلند کرده بود روی پای خودش افتاده است. موجی از همبستگی با شکنجه شدگان و ابراز انزجار از حاکمیتی برخاست که زبونانه به توطئه مینشیند. این سلاح بسیار زنگ زده تر از آن است که بتوان از طریق آن مردم را ترساند و یا افکار عمومی را سازمان داد.

پیام “طراحی سوخته” این بود که با توسل به کریه ترین شیوه ها و در جریان یک فریب عمومی بگوید که گویا جنبشی که از دیماه سال گذشته آغاز شده و کارخانه و خیابان را به میدان همآوردی و رویاروئی با این رژیم تبدیل کرده است، همه از خارج هدایت میشود. آنها همان ترجیع بندهائی را به کار گرفتند که رهبرشان خامنه ای در پریشانگوئی بیست و یکم آذرماه خود در ملاقات به جمعی از خانواده کشته شدگان جنگ ایران و عراق و جنگ نیابتی سوریه اعلام کرده بود. او از رؤیای به اصطلاح تابستان داغ آمریکائیان صحبت به میان آورده و مدعی شده بود که تابستان داغی در کار نبوده است بلکه “به کوری چشم دشمنان تابستان امسال یکی از بهترین تابستانها بود”. او خود را به کوری وکری زد و بیشرمانه چنین وانمود کرد که فریاد همه روزه اعتراضات کارگران را نشنیده و تصاویر اعتصابات و اعتراضات توده ای در شهرهای مختلف را ندیده است.

اما واقعیت اینست که “مستند طراحی سوخته” چهارمین سناریو امنیتی جمهوری اسلامی در ماههای گذشته برای مقابله با جنبش کارگری است.

آنان در سناریو اول بعد از اینکه هفته ها از کنار مطالبات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز به تصور اینکه کارگران خسته شده و دست از مطالباتشان خواهند کشید با شانه بالا افکندن به گذشتند و زمانیکه عزم آنان را برای ادامه مبارزه تا تحقق مطالباتشان و بویژه پافشاری آنان بر اداره شورائی کارخانه و کنترل کارگری را دیدند و زمانیکه شعارهائی نظیر “کار، نان، آزادی، اداره شورائی” به گفتمان مسلط بر اعتراضات کارگران، معلمان و دانشجویان تبدیل میشد، چاره را در دستگیری رهبران جسور هفت تپه و فولاد یافتند. تا جنبش اعتراضی و اعتصابی را از داشتن رهبران آگاه و جسور محروم کنند.

سناریو دوم بلافاصله بعد از دستگیری رهبران اعتصاب با تلاش برای جایگزینی تشکلهای زرد و دست ساخته دولتی و به اصطلاح راه اندازی هفت تپه با حضور مقامات دولتی به صحنه آمد. با وجود اینکه مقامات دولتی تمام امکانات را برای این نوع تشکل سازی بکار گرفته و با بوق و کرنا صحبت از راه اندازی هفت تپه و بکار انداختن خط تولید در فولاد نمودند. با وجود آن بیش از هزار تن از کارگران هفت تپه در تجمع خود اعلام کردند که تا آزادی همکارانشان به مبارزه ادامه خواهند داد.

اما سناریو سوم باید در پشت میله های زندان تهیه میشد. دستگیر شدگان باید تحت شکنجه جلادان شکسته شده و کارگران را به پایان اعتصاب فرا خوانده و تن به ذلت پذیرفتن تشکل دست ساز دولتی میدادند. زمانیکه مقاومت دستگیرشدگان این سناریو را با شکست روبرو ساخته و موج گسترده ای از همبستگی با کارگران دستگیر شده و اعتصابات کارگری در داخل و خارج کشور بوجود آمد، زمانیکه کارگران فولاد اهواز آزادی همکاران هفت تپه ای خود راخواستار شدند، زمانیکه کارگران هفت تپه همبستگی خود را با همکاران فولاد اهواز اعلام کردند، زمانیکه دانشجویان فریاد زدند: “فرزند کارگرانیم، در کنارتان میمانیم،” معلوم گشت که این سناریو هم با شکست روبرو شده و رژیم مجبور به آزادی آنان گشت، با این امید که با وجود تهدیدها، دیگر صدائی از آنان برنخواهد خاست. ادعانامه بخشی علیه مقامات رژیم و سپس گفته های سپیده قلیان، عسل محمدی و وکلایشان اعلام یک جنگ آشکار علیه رژیم بود. در این جنگ آنها دیگر تنها نبودند و شبکه های اجتماعی ادعانامه دیگر شکنجه شدگان رژیم را به تصویر کشیدند.

اینجا بود که سناریو چهارم به روی صحنه آمد، همه ارگانهای رژیم به تحرک در آمدند. از کمیسیون امنیت مجلس تا فراکسیون امید، از دولت روحانی تا قوه قضائیه به میدان آمده و همه به ظاهر خواهان روشن شدن ماجرا و در صورت اثبات، مجازات خلافکاران گردیدند. اما تنها دو سه روز لازم بود که همه در یک ارکستر جمعی ادعا کنند که اصلا شکنجه ای در کار نبوده و این بار دادستان رژیم بود که بخشی را تهدید به محاکمه میکرد. و نتیجه اینکه جای شاکی و متهم در یک توافق همگانی ارگانهای رژیم عوض شد. سناریو “طراحی سوخته” و یا همان سناریو چهارم به میدان آمد تا زمینه این محاکمه و تهاجم به اعتراضات و اعتصابات را فراهم کند. باید با بیشرمی تمام با چسباندن تکه هائی از سخنان بخشی و گزارشات منتشر شده در شبکه های اجتماعی و بویژه رادیو های مشخص زمینه را برای القاء تصویر دروغین وابسته بودن این رهبران و فعالین کارگری به اصطلاح بر اندازان و بیگانگان بوجود آید.

اما این بار هم بدون تردید این توطئه با شکست روبرو خواهد شد. جامعه سریعا عکس العمل نشان داد. جمعی از کارگران هفت تپه با انتشار بیانیه ای نوشتند: “ما به این عزیزان شکنجه شده میگوئیم شرمنده شما هستیم که به خاطر ما اذیت و آزار شدید. فرض کنیم تلاش کنند شما را به آن حزب و آن جریان و آمریکا و روسیه، قم، مشهد، تهران، شمال و شرق بچسبانند؟ با خواستۀ پنج هزار کارگر هفت تپه چه میکنند.” آنها به درستی این سناریو نخ نمای رژیم را به تمسخر گرفته و می گویند: “کارگر هفت تپه با کارگر شهر دیگر عکس گرفته این هم شد تهمت و سناریو سازی. به شمال و تهران رفتن جرم است؟” به کارگران هفت تپه می گوئیم در رژیمی که بر آتشفشانی از باروت نشسته است مسلم است که ملاقات سرمایه داران با دولتشان، ملاقات دزدان و اختلاسگران با رؤسای رژیم آزاد است ولی وای به روزی که کارگران با هم ملاقات کنند. و در این میان چه زبونانه عمل میکنند آنهائیکه از بام تا شام گلوهایشان را پاره میکنند و در به اصطلاح عظمت جمهوری اسلامی نعره میزنند. و اما زمانیکه به دنبال پخش “مستند طراحی سوخته” شان سپیده قلیان مینویسد که: “این تصاویری که از من پخش شد گواه دیگری در اثبات حرفهایم مبنی بر شکنجه شدن در مدت بازداشتم بود”، چه زبونانه عمل کرده و او را به بند می کشند.

حافظه تاریخی جامعه در طول این چهل سال بارها و بارها برنامه های رسوائی از این دست را به خاطر دارد. اینکه رژیم مجبور میشود این بار چنین زبونانه به جنگ رهبران و پشتیبانان جنبش کارگری برود، برجسته ترین نشان این امر است که جنبش کارگری ایران در مرکز تحولات جامعه از دی ماه گذشته قرار گرفته و هراس رژیم درست از همین تحول است. آنان در این جنبش گورکنان خود را میبینند. با این وجود نباید گذاشت که رژیم با طراحی جنین سناریوهای مفتضحانه ای زمینه سرکوب اعتراضات واعتصابات کارگری و جنبش های توده ای را فراهم نماید. تشبثات ارتجاعی و توطئه گرایانه رژیم را تنها میتوان با سازمان دادن دفاع گسترده از شکنجه شدگان و افشاء توطئه های رژیم در داخل و خارج کشور در هم شکست.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com