این نخستین باری بود که برنامه آکادمی موسیقی گوگوش را در شبکه تلویزیونی من و تو مشاهده می کردم. نمونه های این گونه برنامه ها را هم پیش از این در برنامه های عامه پسند سوئدی و دیگر کشورهای غربی دیده بودم. هرچند رفتار هیئت ژوری آکادمی موسیقی گوگوش در مقایسه با نمونه های سوئدی آن که گاه با تحقیر تند هنرجویان همراه بوده است، بسیار محترمانه تر بود. این که این مداراجویی تا چه حد به کیفیت این برنامه لطمه زده است و یا نه، امری است که بهتر است کارشناسان موسیقی در باره آن اظهار نظر کنند. من در اینجا به برنامه های تلوزیونی شبکه من وتو، کم و کیف آن، پشتیبانان مالی آن، اهداف و نواقص احتمالی آن نمی پردازم. هر کسی می تواند با مستندات خود و بدور از گمانه زنی و اتکا به تئوری توطئه و یا اتهام زنی نظرات خود را در این زمینه ها بازگو کند. تنها مایلم از منظر جامعه شناسی رواداری ملاحظه ای کوتاه به پابان بک رقابت داشته باشم.
این گونه از برنامه های موسیقی سرگرم کننده و پر بیننده تلویزیونی در دهه های اخیر به شدت رواج یافته اند. هرچند آنها جزو سلیقه موسیقی و مورد علاقه من نیستند، اما نسبت به تماشای آن هرگز بی اشتیاق هم نبوده ام. هم از منظر جامعه شناسی رفتارشناسی مردم در نحوه انتخاب و معیارهایشان؛ هم از منظر علاقه مندی به یک برنامه تفریحی سالم (اگر که با تحقیر جوانان داوطلب برای شرکت در این برنامه ها همراه نباشد)؛ و هم از منظر درنگی دوباره در بررسی صحت وسقم ادعای نظریه های پسامدرنیسی که بنابر آن در دوران کنونی، سلیقه مردم در انتخاب هنر، خواننده و یا صدا حرف آخر را میزند. هر چند که ممکن است این انتخاب با معیارهای سنجش نخبگان موسیقی در تضاد باشد. نظریه ای پسامدرنیستی که بر آن است سلیقه مردم، بالاخره “دیکتاتوری” نخبگان را به چالش می کشد.
هر چند من کلا به موسیقی انبوه تمایلی ندارم، اما در مقام مقایسه بین این گونه از تولید “فرهنگ انبوه” با اشکال کلاسیک آن، به صراحت بر آنم برنامه هایی که در آن رای مردم حجت است، از امتیازات بیشتری برخوردار است. هم از این رو که در این نوع از تولید فرهنگ انبوه، به جای آن که با لابی گری “صنعت موسیقی”، محصولی به جامعه تحمیل شود، این خود مردم هستند که دست کم در لحظه آخر با اجرای نوعی از دمکراسی مستقیم، رای خود را دراین انتخاب به کرسی می نشانند. این که آیا رای مردم بر پایه کارشناسی موسیقی استوار است یا نه، امری است که پاسخ آن پیشاپیش روشن است (بگذریم از این که من مطمئن نیستم که رای مردم در سیاست نیز همواره بر پایه بهترین انتخاب ها از منظر مصالح سیاسی و یا کارشناسی استوار باشد). اما این پدیده به گمان من از منظر رواج فرهنگ دمکراسی به معنای گسترش مشارکت در انتخاب اموری که با آنها مرتبط است تنها جنبه ای مثبت دارد.
اما جنبه مهمتر برنامه این بار آکادمی قدرت نفوذ آن در افکار عمومی ایرانیان و رفتار آن در گسترش فرهنگ رواداری درمیان ایرانیان است. برخی با براه انداختن کمپینی زشت و خشونت وار در فیس بوک مبنی بر تجاوز جمعی علیه پسر جوانی که گوشواره بر گوش داشت، نشان دادند که برایشان حریم و سلیقه شخصی متفاوت با آن چه خود می پسندد، تحمل شدنی نیست. گرچه آکادمی در این باره واکنش نشان نمی دهد. اما هرچه مسابقه جلوتر می رود بعد تفریحی، هنری و سلیقه ای آن جای خود را به پلاریزه شدن افکار عمومی بر سر حجاب و زیر سئوال بردن شایستگی برنده مسابقه از این منظر داد. برخی از مخا لفان، او را به مجاهدین نسبت دادند تا نظر مردم را به آنان منفی کنند و یا مدعی شدند دعوت از او نوعی ساخت و پاخت با حکومت اسلامی و ارزش های آن است. طرفداران حکومت اما در سایت تابناک او را مبلغ اسلام امریکایی خواندند و کل این برنامه را امری هدایت شده و زیر سر انگلیسی ها خواندند. گروهی بر این باورند آکادمی رای خود را به گونه ای دست کاری شده جایگزین رای مردم کرده است و از پیش کوشیده است زنی محجبه را برنده اعلام کند. این ادعا تا زمانی که مستندی برای آن طرح نشود، چندان قانع کننده نیست. نمیدانم چند نفر از مخالفان و موافقان بر پایه صدای او، به ایشان نظر موافق و یا مخالف داده اند. اما از منظر رواداری، همان قدر که رای دادن به او به دلیل حجابش نوعی تبعیض است، رد او به دلیل محجبه بودن نیز کاملا خطا است. جو این هیاهو و مناقشات به تدریج فرو خواهد نشست. اما ما همان گونه که باید در برابر اعتراض به لخت شدن گلشیفته فراهانی، محکم بایستیم و از حق برهنگی و عدم پوشش فردی دفاع کنیم، باید از حق یک فرد در انتخاب پوشش برای خود دفاع کنیم.
برای من روشن است چرا حکومت از این که یک زن محجبه مسلمان به عنوان برنده چنین مسابقه ای شده است، خشمگین است. چه، این رویداد می تواند آب در خوابگه موچه گان ریخته و منبع الهامی شود که بنا بر آن حتی زنان محجبه و ومسلمان نیز الگویی دیگر رابرای آینده خود انتخاب کنند که با ارزش های حکومت اسلامی در تضاد قرار دارد. من از تبلیغات دینی در چنین برنامه هایی به هر بهانه ای که باشد خوشم نمی آید. اما به گمان من هواداران سکولار و لائیک نیز اشتباه مهلکی مرتکب می شوند اگر او را به دلیل محجبه بودن فاقد شایستگی برنده شدن بدانند. کمنت های بس کینه توزانه نسبت به هیئت ژوری ویا شخص برنده و یا پیش از این نسبت به امیر حسین و ماجرای گوشواره اش نشان میدهد ما راه درازی تا رسیدن به فرهنگ رواداری داریم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
سلام اکادمی خانم گوگوش عالی بود
هموطنان خوش صدایی داریم که امیدوارم هر جا هستند خوش و سربلند باشند
راستی یادم رفت سال نو همه ایرانیان عزیز مبارک
یکشنبه, ۴ام فروردین, ۱۳۹۲
با سلام.ممنون ازنگاهجامعه شناسانه ایی که در مورد آکادمی موسیقی گوگوش نوشته بودید. از اینکه بالاخره روشنفکران ما در مورد مسائلی که مورد پسند توده مردم باشد را مد نظر قرار دهند و در مورد ان شجاعانه صحبت کنند را تبریک میگویم الالخصوص از سایت رادیو زمانه که به راحتی در مورد تفریحات عموم صحبت میکند ومورد بحث قرار میدهد .
چون قبلا همیشه روشنفکران ما ترس از این داشتند که بگویند مثلا از فلان اهنگ گو گوش و یا رامش خوششان می اید….گرچه اقای درویش پور هم با ترس ولرز از دیدن این برنامه صحبت میکنند بارها اشاره میکنند به اینکه مثلا این برنامه را با دید نقد نگاه میکند و اصلا این نوع موزیک سلیقه ایشان نیست و این گونه حرفها که متاسفانه باز این از انجا ناشی میشود که ایشان از ترس اینکه کسی در محفلی به طعنه بگوید اقای درویش پور شماهم؟!!!!! بگذریم من با کمال تاسف با تماشای این برنامه که با دیدن ان واقعا به وجد می آ مدم و با این بچه ها شاد میشدم و غمگین تا انجا که بارها اشک در چشمانم حلقه میزد …. متاثرو متاسف شدم از جامعه ایی که با دروغ و تزویر
رشد میکند …..جامعه ایی که هنوز معیار برای خوب بودن “سنگین بودن و با وقار بودن مهم است”….جامعه ایی که ظاهرِبیرونیِ آدمها حرف اول را میزند….جامعهایی که
استعداد آدمها وتوانایی ها حرف اخر را میزند ……از همه اینها که بگذریم تمام مقاومتهای منفی که در مقابل این برنامه و در مقابل بچه هایی که در این اکادمی شرکت کرده بودند ارتش سایپری رژیم بود که از وجود این کانالها واین گونه برنامه ها هراس دارد و متاسفانه مردم ما که ۳۵ سال در دام اینها افتاده اند به راحتی همچنان در این دام هستند .من مثلا در خیلی از این صفحات مثل کمپین…….رفتم وخیلی گشتم معمولا باز کننده این صفحات مشخص نیست وشاید دوهزار نفر از کسانی که کمنت داده اند بی هویت هستند ولی خوب متاسفانه برخی از جوانها و ادمهایی که از فرهنگ پایینی برخوردار هستند و هم بدون توجه به اینکه چه کسی پشت این صفحه هست برای تفریح وسرگرمی کامنت میگذارند وغیر…..این شیوهایی است که رژیم همیشه به کار برده مثلا بعد از جنبش سبز از افرادی استفاده میکرد برای اینکه مثلا پرچم سه رنگ با طرح شیرو خورشید .” چون هنوز مورد بحث اپوزیسیون هست “را در تظاهرات وغیره بیاورد و تظاهرات به جای اینکه علیه رژیم باشد علیه پرچم میشد و یا اینکه مثلا به جای اینکه مردم بحث کنند بر سر اینکه چرا در انتخابات تقلب شده و یا چرا اصلا به روی این چوانها تیر اندازی شده بحث را میبردند روی اینکه موسوی خودش نخست وزیر این رژیم بوده وغیر…وحتما خیلی نمونه های این رفتارها را همه به یاد دارند.اینها دامهایی است که رژیم برای ما همیشه راه انداخته
خلاصه کلام که اقای درویش پور جامعه ما راه درازی در پیش دارد برای رسیدن به تعامل و رسیدن به فرهنگ بالا و شناختن این دامها
یکشنبه, ۴ام فروردین, ۱۳۹۲
عزیز جان یادداشت شما بیشتر یک بیانیه یا نیمه مانیفست از نظر شخصیتان به این برنامه بود و هیچ ربطی به نگاهی جامعه شناختی یا مردم شناسی و یا حتی رفتار شناسی مردمان ایران نداشت بکار بردن دو تا یا سه تا کلمه خاص متن را تبدیل به نگاهی جامعه شناختی نمی کند بنظر شما بجای آنکه بخواهید مسئله ای خاص را از رای عامه مردم با حلاجی های خود بدست آورید یک مقدار بازبینی در خودتان رجوع کنید که اولا به خودتان خدایی نکرده دروغ نگویید بعد هم به مردم.
یکشنبه, ۴ام فروردین, ۱۳۹۲
من هم در مورد برنده شدن خواننده محجبه و برخی واکنش های تند شنیده بودم. دراین میان واکنش های بخشی از سکولار های جامعه آنجا که به خواننده محجبه بخاطر حجاب به وی توهین کرده بودند برایم شگفتی آوربود. صرف وجود یک خواننده محجبه نشانی از سکولار شدن جامعه است، که در ان پوشش یا عقیده مذهبی صرفن یک مساله شخصی است و تعیین کننده کردار اجتماعی فرد نمیشود. سکولاریسم تنها یک لغت در نوشته شده روی کاغذ و در ادبیات سیاسی نیست، یک فرهنگ است که ما اگرجامعه سکولار میخواهیم میبایست در گسترش فرهنگ سکولار هم تلاش کنیم. حتا شاید بخشهایی از ان خوشایند شخص ما نباشد.
به نظرم این گونه واکنش ها از قبیل همان ها که نسبت به برهنه شدن گلشیفته ، و یا محجبه بودن خواننده ایرانی میشود ، حاکی از ان است که هنوز بخشی از جامعه ما در قالب های مذهبی می اندیشد ، که در ان قالب ها یک هنرمند نه میتواند برهنه شود، و نه میتواند حجاب در سر داشته باشد. در این ارتباط خواندن این مطلب هم خالی از لطف نیست:
http://www.khodnevis.org/persian/رسانههای-خودمانی/جامعه/۲۱۶۹۰-از-برهنگی-گلشیفته-تا-حجاب-ارمیا-داستان-تکراری-مردم-غیر-سکولاری.html
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
این نگاه شخص شما بود جناب، نه نگاه جامعه شناختی. کمی به بسامد ضمیرهای اول شخض در نوشتهتان نگاه کنید. این ضمایر در مقالهنویسی آنهم از نوع جامعهشناختیاش جایگاهی ندارند.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
با سلام و درود فراوان
ضمن تبریک سال نو و محترم شمردن نظر بعضی از دوستان باید عرض کنم که بنده نیز با نوشته شما موافق بوده و آن را کاملا به عنوان یک نگاه جامعه شناسی قبول دارم.
این که مطلب فوق از لحاظ جامعه شناسی به موضوع نگاه کرده یا خیر مورد بحث نیست.
هدف و بیان دیدگاه نویسنده مهم است.
بعد این همه وقت همچنان بعضی از دوستان درگیر این موضوع اند که لیلی زن بود یا مرد…!
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
این مردم هنوزیاد نگرفتند که در زندگی یکدیگر دخالت نکنند تصادف دو ماشین در خیابان دلیلی برای جمع شدن دهها نفر وایجاد راهبندان نیست، انتخاب پوشش گلشیفته و طرززندگیش برای کسانی که خودشان در خفا هزار کار میکنند نباید اونقدر مهم باشه ، اگر جایی خانم و آقایی با هم خلوت کردند نباید مثل بز بهشون زل زد و … همینها باعث میشه که این ملت عقل و شعورشون رشد نکنه و ظاهر پرست باشند
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
تحلیل پدیده های اجتماعی تک وجهی نیست. ساده انگارانه خواهد بود اگر فکر کنیم صرفا این برنامه ای در حد شوهای تلویزیونی بوده است؟ برنامه ساز بسیار باهوش بوده است و استاد در جذب مخاطب و گرنه تنها نامی که بر آن نتوان نهاد «آکادمی موسیقی» است. می گویند: «نگاه شما موردی است و پرونده ای و برایتان جالب است که میزان انحراف ایشان از معیارهای مورد ادعایشان و ایمان و نفاق ایشان را کشف کنید، در حالی که این مساله ای است شخصی» می گویم از فرم و محتوا و تناسب یا بی تناسبی آن در این مورد که بگذریم، ایشان، خواسته یا ناخواسته، به «تیپ» تبدیل شده و از فردیت خود خارج شده است. هواداران و مخالفانی یافته است و به عنوان یک نگرش و شیوه ی زندگی معنا یافته است که رای هم می آورد. نقش رسانه ها را کم اهمیت نبینیم که گاه « رویای امریکایی» به مخاطب حقنه می کنند، گاه « رویای ارمیایی» و گاه «طالبانی»! در این میان وای بر او که بخواهد «شهروند جهان» باشد
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
دنیا پر شده از روشنفکر دینی! عجیبه! ظاهرا روشنفکری قرن نوزدهم خیلی جلوتر از روشنفکری دوره زمانه ما بوده! بسیاری از اونها از جمله مارکس مسائل این تیپی رو روبنا می دونستند، اقتصادیات رو اصل و اساس تحولات، از جمله تحولات فرهنگی جامعه تحلیل می کردند، به نظرم بدفهمی از دستاوردهای برخی از فیلسوفان زبانشناس در همان قرن و قرن بیستم، مسئله رو به شدت به انحراف کشونده…! در مناسبات سیاسی فرهنگی امروز ایران و هر کجای دنیا، آنچه که کمترین نقش رو داره «دین» و متون دینی هست. اگر خاورمیانه در قرن بیست ویکم درگیر حکومت هایی با تیپ «دینی» هست، از رجعت دینی این جوامع ناشی نمی شه، بلکه از مناسباتی ناشی می شه که بر سر انرژی، از جمله انرژی نفت و گاز ناشی شده، این تیپ مسائلی که آقای درویش پور و دوستان دیگر مورد توجه قرار می دهند بیشتر ناشی از افکارسازی رسانه ای هست.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
اکثر کارشناسان زبان شناس معتقد هستند. انسان با سیصد نقطه از بدن قادر به صحبت کردن میباشد.وتمامی داوران متخصص در امور موسیقی بدین امر واقف میباشند.از این منظرودراین مورد خاص وانتحاب بانوی محجبه در اکادمی نابرابری ومهندسی شدن انتخابات راگویا بود.شرکت نکردن ایشان در گروه ورزش ودیگر مراحل در کار گروهی خود نشان گر این بی عدالتی است .زیرا جامعه شناسان مقوله هنر را با مسائل ادیولوژیک تعریف نمیکنند.بلکه هنر را با ساختار انسانی وانسانیت میسنجند.در ضمن انسان با هنر مشکلی ندارد اما انسان هنرمند با نا برابری وبی عدالتی سر نا سازگاری دارد.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
آقای درویش پور؛ سخنی دارم با شما که کم و بیش با کارهایتان آشنا هستم. چه چیزی باعث شده شما اینهمه عقب نشینی کنید و اینهمه لیبرال شوید؟ نوشته اید از تبلیغ حجاب در یک برنامه تلویزیونی خوشم نمی آید. آیا این همه ی نظر شماست؟ من انتظار داشتم شما با این سابقه مبارزاتی و مطالعاتی و تحقیقاتی، تبلیغ حجاب و دین در یک برنامه تلویزیونی را زیرسوال ببرید نه اینکه فقط به بیان احساساتتان بپردازید و بگویید خوشم نمی آید. مساله خوش آمدن یا نیامدن شما نیست آقای درویش پور عزیز. مساله این است که متاسفانه شما هم از زاویه دید خودتان و احساسات و نظرات شخصی تان اینطور قضاوت کرده اید و این یک نگاه جامعه شناسانه نیست. کدامیک از جامعه شناسان بزرگی که خود شما مطمئنا بهتر از من آنها را می شناسید اینهمه ساده و فقط در چند پاراگراف تحمیل حجاب و دین به جماعتی را بررسی و توجیه کرده اند که شما این کار را می کنید؟
برایتان آرزوی موفقیت می کنم اما بسیار متعجب شدم. امیدوارم روزی نرسد که شما و دوستانی که برای ما در عرصه علمی الگو محسوب می شوید اینهمه از ارزش هایتان و ارزش هایمان عقب نشینی کنید.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
الان خیلی دلم میخواست که اقای درویش پور پاسخ درستی به خانم سعیده .م میدادند، که خانم این برنامه را با علاقه نگاه میکردم وهیچ گناهی هم ندارم که چون روشنفکر وجامعه شناس هستم این برنامه را نبینم…..
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
مهرداد جان؛ یادداشتت را دوباره خواندم. در کلیت مساله با آنچه که مطرح کرده ای موافقم. گمان می کنم دست کم برای اینکه بتوانیم دمکراسی را مشق کنیم درباره آنچه که نوشته ای اتفاق نظر داریم بیشترمان. درباره دیکتاتوری نخبگان به خصوص خیلی خوب و به جا اشاره کرده بودی. اما اگر کمی جزئی تر بخواهم یادداشتت را ببینم، به ذهنم رسید به چند نکته اشاره کنم
نخست اینکه نوشته ای: من در اینجا به برنامه های تلوزیونی شبکه من وتو، کم و کیف آن، پشتیبانان مالی آن، اهداف و نواقص احتمالی آن نمی پردازم. هر کسی می تواند با مستندات خود و بدور از گمانه زنی و اتکا به تئوری توطئه و یا اتهام زنی نظرات خود را در این زمینه ها بازگو کند….
مهرداد جان؛ اینکه درباره جهت گیری رسانه ها حرف بزنیم گمانه زنی و تئوری توطئه نیست به نظرم. بلکه همانطور که خودت بهتر از من می دانی یک امر مسلم و بدیهی است که هر رسانه ای بر اساس اهداف و سیاست های افرادی که منابع مالی آن را تهیه می کنند جهت گیری های مختلف دارد. و اینکه این مساله مورد بحث قرار می گیرد نه گمانه زنی است و نه اتهام زنی. باید این ویژگی رسانه را پذیرفت. شبکه “من و تو” هم بر اساس اهداف و سیاست های برنامه ریزان و مدیران خود رفتار کرده و می کند؛ حال این جهت گیری و شیوه رفتار چه بر سوگیری در حمایت از یک بانوی محجبه آزاد و متمدن ! استوار باشد و چه در راستای عکس آن. به هر حال هدف نهایی چیزی نیست جز جذب مخاطب و پربیننده کردن برنامه ها. طبیعی هم هست به خصوص که این شبکه از تبلیغات هم درآمدی ندارد و منابع مالی آن از این طریق تامین نمی شود. من همانقدر که از شنیدن برخی استدلال ها مبنی بر حمایت سازمان مجاهدین از برنامه آکادمی گوگوش و ارتباطش با برنده شدن یک بانوی محجبه خنده ام می گیرد به همان اندازه هم نسبت به موضع و نظرات شما در این یادداشت حساس می شوم چرا که انتظار نمی رود برای دفاع از آنچه که دمکراسی می نامیم و می شناسیم، بررسی ماهیت یک
رسانه را با اتهام زنی یکی کنیم
جای دیگری از یاددداشتت نوشته ای:
نمیدانم چند نفر از مخالفان و موافقان بر پایه صدای او، به ایشان نظر موافق و یا مخالف داده اند. اما از منظر رواداری، همان قدر که رای دادن به او به دلیل حجابش نوعی تبعیض است، رد او به دلیل محجبه بودن نیز کاملا خطا است. جو این هیاهو و مناقشات به تدریج فرو خواهد نشست. اما ما همان گونه که باید در برابر اعتراض به لخت شدن گلشیفته فراهانی، محکم بایستیم و از حق برهنگی و عدم پوشش فردی دفاع کنیم، باید از حق یک فرد در انتخاب پوشش برای خود دفاع کنیم…
نمی دانیم چند نفر از مخالفان و موافقان بر پایه صدای او نظر داده اند و می دهند؛ اما می توانیم از کامنت هایی که در صفحه رسمی آکادمی گوگوش، از صفحه رسمی هومن خلعتبری و صفحه رسمی ارمیا در فیس بوک نوشته شده اند دست کم نظر تعدادی را به عنوان جامعه نمونه بررسی کنیم. کم نبودند نظراتی که او را شایسته برنده شدن می دانستند چون او یک بانوی باوقار بود. حتی در مواردی او را الگوی زن ایرانی خطاب می کردند. وقار و پاکی در یک بستر سنتی و کلاسیک با انتخاب ارمیا به هم گره خورده بود. همچنین کم نبودند افرادی که خشمشان را از محجبه بودن او به شکل های مختلف بیان می کردند در عین حال کم نبودند نظراتی که به عدم شایستگی او اشاره کردند به این دلیل که ریتم نمی داند، در گام بلند نمی تواند بخواند و توانایی خواندن جز در گام پایین و آهنگ های خطی ندارد. این افراد اتفاقا مستندات هم داشتند، مستندات آنها چندین قسمت از برنامه آکادمی بود که در سه برنامه از آنها خواننده محجبه نتوانست از پس آواز بربیاید، مستندات آنها – بر اساس آنچه که از کامنت ها برداشت کردم – رفتار نابرابر داورها با این هنرجو بود، چرا که برای او آهنگ هایی انتخاب نمی کردند که مجبور شود در گام بالا بخواند در حالیکه درباره بقیه هنرجویان وضعیت به گونه ای دیگر بود. یکی دیگر از مستندات این گروه از معترضان این بود که داوران این برنامه آشکارا در چندین برنامه و حتی در صفحه فیس بوک نسبت به توهین هایی که به ارمیا بابت محجبه بودنش می شد اعتراض کردند در حالیکه انتظار می رفت در یک برنامه هنری فقط درباره صدای هنرجویان و موارد مرتبط با موسیقی بحث شود نه اینکه از مردم گلایه کنند که چرا به عقاید دیگران احترام نمی گذارید. این شیوه رفتار وقتی به صورت اگزجره تری مورد توجه قرار گرفت که داوران درباره هنرجوی دیگری که به خاطر داشتن گوشواره مورد توهین قرار گرفته بود موضع خنثی گرفتند و حتی مجموعه رفتارها و برنامه ریزی ها به شیوه ای پیش رفت که او مجبور شد گوشواره اش را دربیاورد، سبیل بگذارد و با خواندن آهنگ “یه مرد بود یه مرد” به توهین کنندگان بگوید که او یک مرد است و یک همجنسگرا نیست. اما هنرجوی محجبه نه تنها مجبور به ترک صحنه نشد بلکه حجابش از روز اولی که در این برنامه شرکت کرده بود کامل تر شد، اعتماد به نفسش بالا رفت و توانست با رای مردم برنده این برنامه شود. حتی داوران، آخرین بار درباره صدای او نظر ندادند بلکه بر پاک بودن او تاکید کردند و اینکه او با شرکت در آکادمی به “این فرم” نشان داده که زنان دیگر هم با این فرم می توانند در این برنامه ها شرکت کنند.
مهرداد جان؛ جای دیگری از یادداشتت نوشته ای که از تبلیغات دینی در چنین برنامه هایی به هر بهانه ای که باشد خوشم نمی آید…
به نظر من و بر اساس آنچه از کامنت ها برداشت کرده ام بخشی از خشم و مخالفت و اعتراض با برنده شدن این بانوی محجبه، درست به این دلیل شکل گرفت که این طراحان و مجریان این برنامه علاوه بر موسیقی، تبلیغات دینی را هم در آن گنجاندند ( بر اساس مستنداتی که در بالا نوشتم).
و اما مساله گلشیفته؛ به نظرم خیلی متفاوت است با این مساله که امروز درباره اش بحث می کنیم. گلشیفته یک هنرمند بود و فقط یک کار حرفه ای را رقم زد. او هرگز نگفت که برای هدف خاصی عریان شده، او حضورش را به عنوان یک هنرمند حرفه ای اثبات شده می دید و در اصل جریان طبیعی حرفه اش را پی گرفته بود. اما مساله برنده آکادمی موسیقی گوگوش چیز دیگری است. این بانوی محجبه بارها و بارها به شیوه ی کم و بیش مظلوم گرایانه از حجابش حرف زد و گفت خوشحال است که در آکادمی به عقاید او احترام گذاشته اند و اجازه داده اند در این برنامه حضور داشته باشد. پس از برنده شدن هم از محجبه بودنش و توهین هایی که به خاطر آن شنیده حرف زد و از آفت نابردباری و … . به فاصله یک روز بعد، در صفحه رسمی فیس بوکش که آکادمی برای او و هنرجویان دیگر ساخته بود مخالفانش را به سه مقاله از آقای سروش ارجاع داد درباره حجاب و زن در اسلام. ببینیم تبلیغ و حمایت از حجاب تا چه حد در روند این برنامه قوی بوده که حتی پس از آن برنده برنامه به جای دفاع از صدای خود – اگر جای دفاع داشته باشد – به دفاع از حجاب و رفتار دوگانه اش می پردازد. او با گلشیفته تفاوت بسیار دارد بنابراین رفتارها در مقابل این دو نمی توانند از یک جنس باشند. برنده آکادمی گوگوش بارها روی صحنه و در معرض دید مخاطبان، هراسید و لرزید از اینکه شرکت کنندگان مرد او را در آغوش بکشند اما پشت صحنه با خواننده مرد میهمان این برنامه دست داد و این حرکت او باعث شد دست اندرکاران برنامه را قطع کنند. نظاهر که می تواند یکی از ویژگی های مذهب هم باشد در رفتار این هنرجو کاملا مشهود بود و به نظرم چندان جالب نیست که به بهانه دمکراسی خواهی، خشم تعداد زیادی از مردم را در برابر تظاهر و دورنگی نادیده بگیریم و به آنها بگوییم باید از این هنرجوی محجبه دفاع کنید!
مهرداد عزیز؛ خوشحال تر می شدم اگر در یادداشتت این کانتکس را بیشتر مورد دقت قرار می دادی؛ معترضان به برنده شدن این بانوی محجبه فقط سکولارها نیستند. جوانانی هستند که باید درست به اندازه یک بانوی محجبه دیده شوند و کمتر و نه بیشتر.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
خانم تارای گرامی؛ متاسفانه آنچه شما نوشتید پاسخی نبود که انتظار دارم از آقای درویش پور بشنوم. شما کامنت من را درست متوجه نشده اید. تعجب من از تماشای این برنامه نیست. از مساله دیگری است که خود آقای درویش پور به آن واقف هستند. موفق و دقیق تر باشید خانم عزیز.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
بحث اتشین!!
نقطه نظرات جالب است. راستش من اصلا در جریان این اکادمی نبودم و صدای هیج خواننده ای را هم نشنیدم و قیافه و حجاب و بی حجابی اش را هم ندیدم.
اما بحث مهرداد درویش پور و زهرا باقری شاد کنجکاوی ام را جلب کرد.
ادامه بدهید اما تو را به جدتان کوتاه بنویسید!!!!!!!!
اگر هم سید نیستید من برایتان پارتی بازی می کنم تا سیدی چیزی در گوشتان زمزمه کند بسه دیگه خیلی طولانی شد.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
خانم زهرا باقری شاد!
بسیار از متن کامل و تحیلیل سنجیده شما سپاسگزارم.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
خیلی خنده داره. یه نکته در این نامه نگاری ها هست که خنده داره اما نمی تونم بگم
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
به نظر من خیلی ها این روزها قضیه را اشتباه می فهمند و تفسیر میکنند. مشکل مخالفان با این خانم از جمله خود من حجاب داشتن یا نداشتن ایشون نیست. مشکل سر قضاوتی است که بیشتر بر اساس نوع رفتار و پوشش به ایشون انجام شده تا بر اساس قدرت حنجره و هنر خوانندگی. اتفاقا این وسط اونایی باید شاکی باشند که علی رغم برتری در این رقابتها بخاطر نداشتن حجاب- خارج دنیا اومدن- و…..حقشون با وجود این خانم با ژشتهایی که قشر سنتی یا متعصب را به خوبی تحت تاثیر قرارمیده ضایع شد. باید یاد بگیریم که منطقی و به دور از تعصب در مورد افراد قضاوت کنیم.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
بسیار لذت بردم از مطلبی که خانم زهرا باقری شاد در پای این نوشته گذاشتند. به نظرم جا دارد نگارنده به نکات مطرح شده در این پیغام توجه کنند.
و اما آنچه را که می خواستم بگویم خانم نسیم به روشنی نوشتند. موضوع اصلی اینجا اعتراض و شکایت نسبت به برتری حجاب است به برتری صدا و موسیقی. همانطور که در پیغام خانم زهرا هم اشاره شده چرا باید از محجبه بودن یک فرد در یک برنامه ویژه موسیقی دفاع کرد؟ می شود از صدای ایشان دفاع کرد و نه حجاب یا هر عقیده ای که دارند.
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
موافقم همینطوره که می فرمایید اتفاقا در تمام طول این برنامه ها با شبکه های اجتماعی در ارطباط بودم من هم همین بازخورد رو گرفتم با دوستان عزیزم که بحث کردیم به همین نتیجه رسیدیم که کار ما به سامان نخواهد شد و تا دمکراسی فرسنگها فرسنگ فاصله داریم فعلا بهترین چیزی که بدرد ما می خوره دیکتاتور خوبه
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
من واقعا با خواندن این مطالب فقط تاسف میخورم از اینکه ما در کجای این دنیا قرار داریم ؟فاصله ما با دمکراسی چقدر می باشد ؟!!!!تنها چیزی که در این نوشته ها نمیشود دید احترام به آزادی پو شش وآزادی عقیده وآزادی های دیگری که در اعلامیه جهانی حقوق بشر امده است .
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
ارمیا صدایی صاف و زلال داشت و زیبا میخوند و به درستی هم رای آورد باید به رای مردم احترام گذاشت
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
این انسان محترم سعی کردند که از دید یک جامعه شناس و با زبان ساده و بدون جبهه گیری دینی یا ولایت فقیحی نظر شو بیان کنه.
حالا خرافاتی ها و جیره خواران ولایت میان و اشکالات از ما بهترنونی میگیرند.
اگه من موافق این باشم این امری عادیست که امیر حسین هر چی که هست یک انسانه و یک هنجره داره که حتی خمینی و خامنه ای هم ارزوش دارند.
حالا گوشواره داره! خوب که چی؟
این جمهوری اسلامی بعضی ایرانیها را از هیتلر هم هیتلر تر کرده.
اقا تو اصلا با خدا یا الله ت همسایه و همبازی امام حسین و رفیق جونجونیه حضرت علی و بقیه انبیات.
یک سری برو تو زندانهای ایران و ببین چه بلایی سر زندانیان سیاسی و عقیدتی دارند میارن!
بعد بیا اینجا از رفتار انسانهای ایرانی صلح طلب اشکال بگیر.
خجالت هم خوب چیزیه! نیروی نظامی امنیتیش با مجرم معمولی مثل حیوان رفتار میکنه.
با مخالف سیاسی عقیدتی مثل دشمن.
با دزدان مثل دوست.
با دشمنان منافع ایران مثل همکار.
۳۴ سال هم همش ناکارامدیهاتون را میندازید گردن دشمن خیالیتون.
گوه زدید به مملکت. حداقل شجاعتشو داشته باشید و حرف یک ادم درست حسابی را حسابی گوش کنید نه با گوش ولایت!!!!
دوشنبه, ۵ام فروردین, ۱۳۹۲
حجاب برای اونهایی که باهاش درگیر بودن و هستن یک علامت است مثل علامت نازی ها نه یک انتخاب جناب آقای سکولار جامعه شناس
سه شنبه, ۶ام فروردین, ۱۳۹۲
بیشتر نظرات بالا گفتند ما هنوز تا دموکراسی راه زیادی داریم. دوستان دموکراسی نگفتن نظر نیست، بلکه تحمیل فیزیکی نظر به دیگران است.اتفاقا با این برنامه ها و نظرات به نظر میرسه ما حالا آماده دموکراسی هستیم.
سه شنبه, ۶ام فروردین, ۱۳۹۲
من با آزادی حجاب موافق هستم و از ابتدای شروع این سری هم از حق آرمیا در انتخاب حجابش دفاع کردم. اما موضوعی که به نظر من قابل پذیرش نیست و حتی خنده دار هست اینه که این خانم حجابش رو به دین نسبت داد در حالی که بر اساس همان دین خوانندگی زن مجاز نیست. هر کس آزاد هست که نظر خودش رو داشته باشه ولی اجازه نداره که دین رو وسیله ای برای جلب نظر قرار بده.
سه شنبه, ۶ام فروردین, ۱۳۹۲
این آقا دکترای جامعه شناسی داره و استاد دانشگاه در استکهلم است. اگر کسی میخواد این آقا رو نقد کنه حد اقل باید دانشی در این مورد داشته باشه، نه اینکه فقط بکوبه بدون استدلالی و فقط بخاطر اینکه نظر کارشناسانه ایشان با شما متفاوت است !!!
سه شنبه, ۶ام فروردین, ۱۳۹۲
جالبه. بعد از این همه بحث و تفسیرهای روشن دوباره برمیگردن سر خونه ی اول و میگن شما چکار به پوشش این خانم دارین. ای بابا! مثل اینکه کسی با حجاب بره دزدی.بهش بگن چرا دزدی میکنی بگه شما با حجاب من چکار دارین؟
اینقدر این جمله شما با حجابش چکار دارید
سه شنبه, ۶ام فروردین, ۱۳۹۲
ببخشید پرید!! خلاصه اینقدر این جمله رو الکی و طوطی وار تکرار نکنید . کمی هم منطق و انصاف بد چیزی نیست.
سه شنبه, ۶ام فروردین, ۱۳۹۲
بیش از ۳۰ سال انقلاب اسلامی باعث شد تا خانم گوگوش از مفاسد اجتماعی دور بمانند اما بالاخره وساوس جن و انس از رادیو آمریکا گرفته تا بی بی سی ایشان را وسوسه کردند و توانستند ایشان را دوباره به ورطه ی فساد آنهم فسادی که دیگران را نیز با خود به این غرقاب بکشاند بیاندازند . خدا کند هرچه زودتر به خود بیایند
چهارشنبه, ۷ام فروردین, ۱۳۹۲