اگر از این به بعد جمهوری اسلامی منفور اعدام کند. ضربه های سنگینی می خورد. چرا؟ با همدیگر سری به جنبش انقلابی مهسایی امروز مردم ایران می زنیم و علتهایش را در آنجا جست و جو می کنیم. در جنبش انقلابی مهسایی امروز مردم ایران خدای شورشی در ذهن و روح مردم از افراط و مطلقگرایی مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی افراطی خود کاسته است و دیگر زیر سلطه خدای شورشی مذهبی افراطی آخوندی نیست. این خدای شورشی برای خدای مطلقگرای آخوند جماعت دیگر تره خرد نمی کند . نمونه اش خدای شورشی اپوزیسیونها که فهمیده اند که مذهبی ها، بخصوص آخوندها دیگر حنایشان رنگ ندارد و مدام بدنه رژیم آخوندی ریزش می کند و کم کم بعضی از آنها که با رژیم و یا تمایل به رژیم آخوندی داشتند از آن فاصله گرفته اند. از همه مهم تر خود مردم ایران هستند که هم خودشان را از بدنه رژیم جدا کرده و دارند جدا می کنند و هم خط خود را از خط رژیم آخوندی جدا و مشخص تر کرده اند. هم جبهه مبارزه خودشان را بر علیه آخوند و خدای شورشی آخوندی گسترده تر ، راسخ تر و متحد تر کرده و می کنند. این مردم غیور میهن دوست نسبت به هر حرکت و هر اتفاقی حساس تر و گوش به زنگ تر شده اند و مدام از نظر ذهنی و روحی آماده تر می شوند. به همین نسبت کوشاتر، فعال تر، همگرا تر شده و با هم شروع کرده اند که در هر زمینه ای هسته های مقاومتی بوجود آورند. موضوعات و مشکلات را با هم در هر سطحی بررسی و تجزیه و تحلیل و با هم تقسیم کار می کنند برای حل مشکلات، بخصوص مشکلات سیاسی، اجتماعی و امنیتی. این به چه معنی است؟

۱- این یعنی مردم در این نبردهای چند دهه ای خود با رژیم آخوندی و با خدای رژیم آخوندی جنگیده اند و در هر زمان از تجارب و شناختهای تلخ زمان شاه و بخصوص زمان آخوندی استفاده کرده تا این رژیم را سرنگون کند. ۲- این مردم در اندازه های مختلف با خدای شورشی مذهبی، ناسیونالیستی ، قومگرایی و کمونیستی در ذهن و روح خود جنگیده تا بتوانند این خدای شورشی خودشان را از زیر سلطه خدای شورشی آخوندی بیرون بکشند. ۳- مردم شریف ایران می بایستی با خدای شورشی مذهبی آخوندی در ذهن و روح آخوندها بجنگند تا این خدای مذهبی آخوندی دست از سر خدای شورشی در ذهن و روح مردم بر دارد. ۴- مردم در این جنگهای ۴۴ ساله با خدای شورشی در ذهن و روح خود و با خدای شورشی مذهبی افراطی آخوندی، جانی و مالی تلفات سنگینی داده اند. ۵- امروز جبهه جنگ به نفع مردم عوض شده به چند دلیل. اول مردم توانسته اند با تمام تلفات در جبهه های مختلف اجتماعی و سیاسی با خدای شورشی آخوندی بجنگند و آن را ضعیف و ناتوان کنند. دوم مردم توانسته اند با کمک شناختها و تجارب تلخ زمان شاه و زمان آخوندی تا حدود زیادی خدای جنبشی مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی در ذهن و روح خود را از زیر سلطه خدای شورشی مذهبی افراطی آخوندی بیرون بکشند و آن را آزاد کنند. سوم افراد با مشورت با هم و بکارگیری عقل و احساس خود و با استفاده از تجارب و شناختهای تلخ به ارث رسیده از زمان شاه و حکومت آخوندی از افراط و شورشی بودن خدای شورشی در ذهن و روح خود کاستند. چهارم با کاهش گرایش شورشی خدای شورشی در ذهن و روح مردم، مردم فردی و جمعی مشغله‌ فکری کمتری پیدا کرده و سری به درون ذهن و روح خود زدند و دیدند که خدای جنبشی اسیر خدای شورشی و در صندوقچه ذهن و روحشان در بند است. مردم خدای جنبشی را از صندوقچه ذهن و روح خودشان آزاد و از خدای جنبشی کلی اطلاعات درست فراموش شده بدست آوردند، مثلا تعامل، عقلگرایی، درک متقابل، همگرایی، اتحاد با هم برای دگرگونی، رشدیابندگی، انتقاد پذیری، انعطاف پذیری در حق همنوع، منطق، قانون محوری، حقوق شهروندی، حق انتخاب ارزشها‌، ارزش گذاری بر افرادی که در کنار مردم و برای مردم هستند، ارزش گذاری برای حقوق انسانی مردم و غیره.

خدای شورشی در ذهن و روح مردم در دادگاه عدالت:

مردم از خدای شورشی در ذهن و روح خود پرسیدند که چرا خدای جنبشی را زندانی کردی؟ خدای شورشی گفت که اولا چند قرن و چند دهه است که شما مردم من خدای شورشی را با مذهب و ناسیونالیست ،قومگرایی و کمونیستی افراطی خودتان افراطی کردید . دوم شما با این افراطگرایی های خودتان تبدیل به خمینی های کوچکی شدید و با هم در سال ۵۷ این خمینی افراطی را بزرگ و بر گرده خودتان سوار کردید. سوم با سوار شدن خمینی خدای شورشی مذهبی در ذهن و روح آخوند ها را بر ذهن و روح خودتان غلبه دادید. چهارم با غلبه خدای شورشی آخوندی بر ذهن شما من خدای شورشی مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی در ذهن و روح شما مردم اسیر خدای شورشی مذهبی افراطی آخوندی و زیر سلطه خدای شورشی آخوندی رفتم . پنجم خدای شورشی مذهبی آخوندی مرا در ذهن و روح شما مسخ شده ها مجبور کرد که خدای جنبشی را در صندوقچه ذهن و روح شما زندانی کنم. ششم این شما مردم خمینی های کوچکی بودید که خمینی را بر سر خود سوار کردید و همه این بلا ها را سر خود و سر من خدای شورشی و سر خدای جنبشی آوردید. مردم در ذهن و روح خود به خود شک کردند و نظر خدای جنبشی را پرسیدند. خدای جنبشی گفت حق با خدای شورشی است. شما مردم چندین قرن است که اشتباه کرده و می کنید. خدایشورشی از خدای جنبشی که از او دفاع کرده بود تشکر کرد و به خاطر ظلمی که در حق خدای جنبشی کرده بود از او معذرت خواهی کرد. خدای جنبشی گفت که در حق تو خدای شورشی هم زیاد ظلم شده تو هم اسیر و زیر سلطه خدای شورشی مذهبی افراطی آخوندی بودی. خدای شورشی و خدای جنبشی با هم آشتی کردند و همدیگر را در آغوش گرفتند. مردم این صحنه های زیبا را دیدند و از خدایان شورشی و جنبشی در ذهن و روح خود عذرخواهی کردند که چندین قرن، بخصوص زمان شاه و زمان آخوندیسم به آنها ظلم کرده اند. از این به بعد مردم از خدایان شورشی و جنبشی خود راضی و از آنها یاد گرفتند و این مردم همدیگر را بهتر پیدا کردند و متقابلا مذهبیها، ناسیونالیستها، اقوام و کمونیستها از افراط خودشان کاستند و همدیگر را در آغوش کشیدند و از اینکه در حق خودشان نا آگاهانه ظلم کرده بودند همدیگر را بخشیدند . به ناگاه به یاد مهسا ها و ژیانها شعار «زن زندگی آزادی، مرد میهن آبادی» سر دادند و جنبش آنها در هم تنیده تر و به جنبش انقلابی مهسا تبدیل شد. نگاه های حق طلب و حق به جانب به روی دشمن دوخته شد و انگشت اشاره و اتهام به طرف دشمن قسم خورده خامنه ای و دار و دسته اش رفت. دوباره و دوباره شعارها «مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای، مرگ بر اصل ولایت فقیه» از گلوها جاری شدند. شعار هایی در رابطه با بی نانی، بی آبی، فقر، بیکاری، گرانی، بیخانمانی و غیره هم در راه هستند. این صحنه چه چیزی را باید به ما بیاموزد که اگر رژیم از این به بعد بخواهد مهسا ها، ژیانهای دیگری را از ما بگیرد. ما نباید کوتاه بیاییم. باید حسابی از خجالت رژیم منفور آخوندی در بیاییم. شما رژیمی های منفور قصد دارید چند نفر دیگر را اعدام کند از جمله توماج صالحی خواننده رپ .این تو بمیری دیگر آن تو بمیری نیست به دلایل بالا. برای ما فرقی نمی کند که گوش شنوا دارید و یا ندارید.
موفق و پیروز باشید! پاینده ایران عزیز ما

اکبر دهقانی ناژوانی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)