صبح دیروز مسئولین نظام، میهمانان شرکتکننده در سیودومین کنفرانس وحدت اسلامی، و سفرای برخی از کشورهای اسلامی با آیتالله خامنهای دیدار کردند. کنفرانس وحدت اسلامی دومین تلاش تبلیغاتی حکومت اسلامی در ایران است که بعد از ناکامی در پیادهسازی پروژه اول یعنی هفته وحدت در دهه ۶۰ از جانب تئوریسینها و استراتژیستهای حکومتی پیشنهاد شد و در سه دهه گذشته هر ساله با صرف مبالغ نجومی از محل بیتالمال برگزار گردیده است.
در بخش اهداف این کنفرانس اینگونه آوردهاند: “ایجاد زمینههای اتحاد و همبستگی جهان اسلام و… بررسی مسائل و مشکلات مسلمانان و ارائهی راه حلهای مناسب و موضعگیری مشترک.”. اما آنچه در عمل شاهد بودیم و هستیم دقیقا نقطه مقابل اهداف ادعایی است. برگزاری این کنفرانس در تمامی دورهها صرفا بعنوان ابزاری تبلیغاتی برای یارگیری سران نظام سیاسی حاکم بر ایران در منطقه و فرامنطقه، خودنمایی آیتالله خامنهای و معرفی خودش بعنوان خلیفه جهان اسلام، تریبونی برای نفرت پراکنی در منطقه و فرامنطقه، و امثالهم مورد استفاده قرار گرفته است. روندی که در آخرین نشست آن به اوج خود رسید.
احتمالا به همین سبب جای سران سیاسی اصلی ترین کشورهای مسلمان منطقه و بعضا همسایه ایران در این کنفرانس خالی بود. کشورهای عربی که هر یک بنوبه خود مدعی رهبری جهان اسلام هستند. ادعایی که بعد از جمع شدن بساط امپراتوری عثمانی که بالغ بر شش قرن به شیوه سنتی خلیفه گری بر بسیاری از کشورها در منطقه و فرامنطقه حکمرانی نمود و در اوایل قرن بیستم جای خود را به دموکراسی داد و انتظار میرفت برای همیشه به آرشیو تاریخ بپیوندد. ادعایی که تا چند دهه بعد از فروپاشی خلیفه گری عثمانی مسکوت باقی ماند و ردی از آن در تاریخ نمی یابیم (یا من نیافتم). اما بعد از بنیانگذاری حکومت اسلامی در ایران به شیوه موجود توسط آیتالله خمینی و دخالت دادن دین در سیاست و برعکس مجددا مطرح گردید و چونان غدهای سرطانی نه منطقه که همه جهان را در التهاب و ناامنی فرو برد. بازخوانی حکایت اسلام سیاسی که بارها در طول ۱۴ قرن گذشته ناتوانیاش در اداره امور کشورها را نشان داده و شکست را تجربه نموده. بازخوانی حکایتی کهنه و نخ نما که بعد از چند دهه آرامش نسبی در میان ملل مسلمان دوباره همه دنیا را دچار آشوب نمود. تا جاییکه در طول ۱۴ قرن هیچگاه اسلام ستیزی تا این اندازه رواج نداشته است و بتبع آنکه مدعیان جدید اسلام سیاسی ریشه در نظام سیاسی ایران دارند با نهایت تاسف کار به آنجا رسیده که ایرانستیزی بعضا مترادف با اسلامستیزی و برعکس مطرح می گردد.
در هر حال، به اعتقاد من، سی و دومین کنفرانس وحدت اسلامی را باید سی و دومین کنفرانس ضد وحدت اسلامی نامید؟! کنفرانسی که پر بود از تحقیر و توهین به دیگر کشورهای اسلامی. کنفرانسی که از ابتدا تا انتها تبلیغ عربستیزی و تحریک همسایگان بود. از ادبیات طعنه آلود و لحن زهرآگین و سرشار از نخوت آقای روحانی در افتتاحیه کنفرانس وقتی صدای خود را بالا می برد و می گوید: “۴۵۰ میلیارد دلار هدیه دادند (عربستان سعودی) و بیش از یکصد میلیارد دلار اسلحه خریداری کردند تا آمریکا امنیت آنها را تضمین کند در مقابل این اقدامات کسانی که آنها را تاراج کردند صراحتاً گفتند شیرگاو شیرده را مینوشیم و میبریم و اگر نباشیم شما دو هفته امنیت نخواهید داشت. حداقل از ارباب خود بخواهید تا احترام ظاهری را حفظ کند و توهینهای مستمر را از ارباب خود نپذیرید… ما با همه توان حاضریم از منافع مردم عربستان در برابر تروریستها و ابرقدرتها دفاع کنیم، همانطوری که به کمک مردم عراق، سوریه، افغانستان و یمن شتافتیم در مقابل اقدامات خود نیز از شما نمیخواهیم که ۴۵۰ میلیارد دلار بپردازید و به شما اهانت هم نمیکنیم…” که با یک تیر دو نشان میزند، هم عربستان و امارات را تحقیر می کند و بر طبل جنگ میان ایران و عربستان می نوازد و هم منتی بر سر ملت عراق، یمن، سوریه و افغانستان می گذارد و آنها را مستحق کمک و جیره خوار حکومت ایران دانسته و تحقیر می کند. تا گفتههای آیتالله خامنهای در نشست فردای روز افتتاحیه در حالیکه برسم خلفای صدر اسلام بر اریکه خلافت تکیه زده و می گوید: ” نصیحت ما به شما این است که به ولایت اسلام برگردید و تحت «ولایت الله» قرار گیرید زیرا «ولایت آمریکا و طاغوت» برای شما فایدهای نخواهد داشت.” گویا با کودکانی کند ذهن و عقب افتاده صحبت می کند که مرتکب گناه شدهاند و مستوجب نصیحت اخلاقی و تنبیهاند.
اما نگاهی گذرا به اوضاع سیاسی منطقه و جایگاه نظام سیاسی ایران در منطقه و روابط مابین دیگر کشورهای اسلامی بعضا عربی و کشورهای همسایه با نظام سیاسی ایران. یعنی نتیجه چهل سال حکومت اسلامی در ایران و سی و دو دوره برگزاری کنفرانس وحدت اسلامی. جنگی تمام عیار با عربستان سعودی یکی از اصلیترین کشورهای عربی و کلید دار کعبه مسلمین. درگیری جدی غالبا در خفا با کشور عربی کویت که بیانات نمایندهاش در شورای امنیت سازمان ملل متحد نشانه عمق اختلافات بود. درگیری مداوم با بحرین و سران سیاسی این کشور. مشکلات عمیق و دیرباز با مصر که به روزهای آغازین تغییر رژیم در ایران باز می گردد و همچون زخمی کهنه هرگز التیام نیافته است. درگیریهای مقطعی با تاجیکستان و اتهام دست داشتن ایران در عملیات تروریستی در این کشور. درگیریهای دائمی گسترده و عمیق با امارات متحده عربی که روابط فیمابین را تقریبا به صفر رسانده است. موضعگیریهای سران جهان عرب بعنوان بخش بزرگی از جهان اسلام هم جای اشاره دارد، از آن جمله موضعگیری سال گذشته احمد ابوالغیظ دبیر کل اتحادیه عرب در قبال سیاستهای جنگ افروزانه سران ایران در سمینار «رسانههای عربی» که در دبی برگزار گردید، وقتی می گوید: (نقل به مضمون) «ایران بیشترین سود را از وضعیت جنگزده منطقه می برد، آنها در ایران از این واقعیت لذت میبرند و برخی از آنها میگویند: بگذارید خودشان را نابود کنند». موضعگیری که همین چند روز قبل در اجلاس «گفتو گوهای مدیترانهای» در ایتالیا با این ادبیات «ایران باید به شدت در رفتار خود تفکر و در ارتباط با کشورهای عرب تجدید نظر کند» عینا و با لحنی تندتر تکرار گردید. و بسیاری موارد و مواضع دیگر.
اما نیم نگاهی به روابط ایران با دیگر کشورهای جامعه بین الملل. فقدان روابط با اسرائیل بعنوان یکی از قدرتمندترین کشورهای منطقه. فقدان روابط سیاسی و غیر سیاسی با کانادا، فقدان روابط سیاسی و غیر سیاسی با آمریکا. درگیری و توهین و تحقیر گسترده و عمیق با انگلستان. از آنطرف در راستای جبران مشکلات ناشی از جنگ با آمریکا، اسرائیل، انگلیس و الباقی پناه بردن به دامان روسیه و چین و ایجاد روابط بسیار گسترده اقتصادی تجاری و اغماض و چشم پوشی در زمینه واریز سودهای کلان صدها میلیارد دلاری به جیب این دو ابرقدرت در قراردادهای فیمابین که عملا ایران را به «گاو شیرده» این دو کشور تبدیل نموده. هر چند آقای پوتین رئیس جمهور سیاس روسیه از بکار بردن این اصطلاح در رسانههای عمومی اجتناب می ورزد اما من با نهایت تاسف نام دیگری برای این وضعیت نمی یابم.
اما یک نکته دیگر هم حایز اهمیت است و آن اینکه در میان کشورهای اسلامی اعم از عربی و غیرعربی هیچیک با هم مشکل سیاسی عمیق ندارند که اگر دارند وابسته به منافع ملیاشان و مقطعی است نه ایدئولوژیک یا قدرتطلبانه لذا زودگذر است و با ترفندهای دیپلماتیک بسادگی قابل حل. و تنها کشور مسلمان که هم ادعای دغدغه وحدت اسلامی دارد و بر اساس این دغدغه ادعایی کنفرانس وحدت برگزار می کند و در عین حال تقریبا با غالب کشورهای مسلمان بعضا همسایه روابط سیاسیاش تیره و تار است ایران اسلامی است.
در یک جمعبندی، از یک منظر می توان گفت که جهان اسلام منهای حکومت اسلامی در ایران دارای وحدت رویه است و تنها عضو این جهان که وحدت شکن است، همین حکومت اسلامی حاکم بر ایران است که ادعا می کند دغدغه وحدت اسلامی را دارد. فراموش نکنید که موضوع فلسطین در حال حل شدن بود و مردم فلسطین می رفتند که صاحب سرزمین جدید شوند و بعد از دههها به آرامشی نسبی دست یابند که با تحریکات سیاسی و صرف هزینههای میلیاردی سران نظام سیاسی ایران معادلات سازمانهای بین المللی بر هم خورد. همینطور در زمینه جنگ خانمانسوز سوریه و تحریکات و مداخلات این حکومت در این کشور. یمن و عراق نیز با وضعی مشابه روبرو هستند.
با این اوصاف صحبت از وحدت اسلامی یک طنز تاریخی است. البته نباید فراموش کرد که همین طنزپردازان مدتهاست جان ومال میلیونها نفر را به بازی گرفته اند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.