(منظور از تحقیقات نئولیبرالیستی ـ دست راستی آن “تحقیقاتی” ایست که حقایق را در جهت پیش بردن پیشفرض های معینی تعبیر و تفسیر کنند. زمینه انتشارات برخی از سایت های ایرانی نظیر نظرات آقای علی آلفونه متکی به اینگونه “تحقیقات” موسساتی است که وابسته به منابع ماوراء دست راستی و راسیستی آمریکای شمالی نظیر “اینستیتوی اینترپرایز آمریکا” هستند.)

به روی کار آمدن ترامپ در آمریکای شمالی نشان داد که “پیشرفته ترین” فرهنگ ها قابل دستکاری و جعل است. زمینه فرهنگی این جعل و جهت دادن به بینش اقشار تحصیلکرده وسیله موسسات ماوراء دست راستی و اطاق های فکری باصطلاح آکادمیک ایجاد شده وسیله سرمایه داران کلان آمریکایی آماده شده بود که خصوصا از دوران بوش صغیر در تنظیم سیاست آمریکا نقش اساسی به عهده داشتند. یکی از مهمترین این موسسات باصطلاح آکادمیک “اینستیتوی اینترپرایز آمریکا” است که وسیله جمعی از نژادپرستان ماوراء دست راستی آمریکایی تاسیس و اداره می شود. مشهورترین و مهمترین بانیان و اعضاء این مجمع ماوراء دست راستی آقایان دیک چینی (مسئول اصلی نابودی عراق ) معاون بوش صغیر و همسرش، سیاست بازانی چون ریچارد پرل و پال وُلفوویچ و ضد مسلمان نامی خانم آیان هرزی علی هستند. البته لیست نژاد پرستان ماوراء دست راستی عضو این موسسه طولانی است.

مناقب آقایان نامبرده نیاز به تکرار ندارد که جهت تامین منافع شرکت های کلان آمریکا نظیر “هالی برتن” و “شِورون” (۱) با دروغ گویی تاریخی به دنیا و جعل “بمب اتمی عراق” موجد جنگ عراق و نابودی نه تنها کشور و ملت عراق شدند، بلکه مسئول مرگ و بیماری هزاران سرباز آمریکایی بشمار می روند.

منظور از شمردن این حقایق اینست که جعل حقایق و دست کاری افکار عمومی از مشخصات عمده بانیان و حامیان موسسه اینترپرایز آمریکا محسوب می شوند. و همین دستکاری افکار عمومی و جعل حقایق باصطلاح معقول قابل پذیرش وسیله اقشار تحصیلکرده بود که بانی “حقایق آلترناتیو” بعنوان پایه فرهنگی آمریکای عصر ترامپ و پیشروی بیشرمانه دست راستی های اروپا و جهان از طریق جعل حقایق آلترناتیو میان مردم شد. یعنی بدون موسسه اینترپرایز آمریکا و فساد سیاسی مطلق حزب جمهوریخواه روی کار آمدن ترامپ ممکن نمی شد.

از مناقب خانم هرزی علی که با راسیست های هلندی نظیر تئو وان گوخ (طالب خلوص نژادی مردم هلند و مخالف “جامعه چند فرهنگی” هلند و ضد مسلمانی که علنا به مردم مسلمان توهین می کرد (۲)) همکاری مستمر داشت، اینست که حتی همسر بریتانیایی او نیل فرگوسن نیز یک راسیست انگلیسی مدافع استعمار بشمار می رود. راسیستی که در لباس آکادمیک نظیر همکاران موسسه اینترپرایز آمریکا به جعل “حقایق” و توجیه باصطلاح آکادمیک استعمار و سرمایه داری مستقیما ناشی از استعمار در وسایل ارتباط جمعی مشغول است. در حالیکه محققین معتبر انگلیسی نظیر پانکاج میشرای هندی تبار کار او را توجیه استعمار و راسیسم انگلیس شمرده اند (۳).

به سخن دیگر موسسه اینترپرایز جذب کننده عاملین و باصطلاح متفکرین دست راستی و نژادپرستی است که سابقه دست راستی و نژادپرستی آنان محرز است.

با این مقدمه روشن است که بینش فکری آقای علی آلفونه وابسته به موسسه معلوم الحال اینترپرایز آمریکا که در وسایل ارتباط جمعی ایرانی حظور دارد، چگونه می تواند باشد. چون نه تنها محقق واقعی متکی بر بینش منطقی قادر به همکاری با چنین موسسات ماوراء دست راستی نمی تواند باشد، بلکه چنین موسسات معلوم الحالی نیز همکاری متفکرین مستقل اهل منطق را نمی پذیرند بلکه همکاران خودرا تنها از میان “متفکرین” موافق سیاست خویش انتخاب می کنند.

نمونه توافق فکری آقای آلفونه با موسسه مذکور را می توان در نظرات باصطلاح تحقیقی ایشان نسبت به داعش و اسلام سیاسی دید که در بعضی از انتشارات ایرانی نیز منعکس شده است.

تحقیقات سیمور هرش در “نیویورکر” ثابت کرده اند که دولت آمریکای شمالی داعش را بعنوان تشکیلات افراطی سنّی در مقابل افراطیون شیعی لبنان تثبیت و تحکیم کرده است (۴). همچنانکه هنوز ممکن است که ویدیوی ملاقات سناتورهای جمهوریخواه با سران داعش در اوایل قرن معاصر در منابع اینترنتی قابل یافت باشد. علاوه بر آن “ماجرای کنسولگری آمریکا در بنغازی لیبی” ثابت می کند که آمریکایی ها سلاح های ضبط شده در لیبی (بعد از قزافی) را به گروه های نزدیک به القاعده و داعش می دادند تا در سوریه برعلیه دولت سوریه بجنگد.

این اقدامات بیخردانه سیاسی در راستای سوء استفاده سابق آمریکای شمالی و ناتو از اسلام در افغانستان و ایران بود که جهت مانع شدن از جریانات سوسیالیستی در این کشورها  و کشیدن کمربند سبز به دور شوروی وسیله محققین آمریکایی نظیر استیفن کینزر نیز بیان شده اند. سوء استفاده ای که یک مورد آن به پیروزی طالبان و القاعده در افغانستان انجامید و مشابه مورد حمایت اولیه آمریکا از هیتلر که منجر به جنگ نازی ها برعلیه آمریکا شد، این بار نیز منجر به جنگ طالبان و القاعده با آمریکا شد.

اما آقای آلفونه این باصطلاح محقق اطاق فکری ماوراء دست راستی آمریکا در تحقیقات جهت دارش نه تنها به نقش کمربند سبز آمریکای شمالی در اسلامی شدن رژیم ایران و طالبانی شدن افغانستان اشاره نمی کند بلکه تسلیح و تحکیم مالی و سیاسی داعش وسیله ولینعمت آمریکایی خویش را نیز منکر می شود و گناه همه این کوته بینی های متکی بر منافع موقت آمریکا را به گردن اسلام می اندازد. درحالیکه قبل از سوء استفاده سیاسی آمریکای شمالی از اسلام، و دادن چراغ سبز به جریانات اسلامی برعلیه شوروی اسلام سیاسی هیچ قدرتی نداشت.

به نظر برخی صاحبنظران نظیر سیمور هیرش که مسائل خاور میانه را دقیق تر از دیگران مطالعه کرده اند: “در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ چرخش معینی در سیاست آمریکا در منطقه انجام یافت”. آمریکا در این سالها گروه های تروریستی سنّی را به کمک عربستان و فرانسه در منطقه برعلیه ایران و شیعیان لبنان ایجاد و تحکیم کرد (۴). و آنچه که در دهه اخیر در سوریه روی داد، کاربرد استراتژی آن سالهای آمریکا در منطقه برای سوء استفاده از افراطیون سنّی بر علیه رادیکالیسم شیعه در لبنان و ایران بود. آمریکا در آن سال ها در کشورهای عربستان، اردن و ترکیه آشکارأ به “تعلیم و تجهیز” انواع سازمان های ترور (چه اسلامی و چه غیر اسلامی) مشغول بود. همان زمان شفق ترزی خبرنگار و نویسنده «روزنامه آیدینلیک» ترکیه در مصاحبه ای با سناتور آمریکایی ریچارد بلک نوشت: “آمریکا در آن سالها هرماه ۲۵۰ جهادی را در ترکیه تعلیم می داد و به جبهه سوریه اعزام می کرد”.

این واقعیتی بود که بعضی از سناتورهای آمریکایی، از جمله همان سناتور ریچارد بلک اعتراف کرده اند. آنچه که در این مورد تازگی داشت، قانونی شدن آن در آمریکا بود. چنان که در همان زمان ابتدا مجلس نمایندگان و سپس سنای آمریکا لایحۀ: “تعلیم و تسلیح مخالفین سوریه” را که تمامأ گروه های تکفیری ـ جهادیِ دست پروده سازمان های اطلاعاتی غرب بودند، تصویب کردند.

اما آقای آلفونه مایل به توضیح این زمینه های واقعی و نقش اساسی دولت ولینعمت خویش در تخریب منطقه و سیاسی کردن اسلام نیست، بلکه با مغلطه حقایق معلوم در مورد سپاه پاسداران سعی در دستکاری در افکار عمومی به نفع سیاست آمریکا دارد. درحالیکه آمریکا بخاطر منافع اقتصادی خود با هر کسی کنار میاید. لذا اگر منافعش ایجاب کند، با سپاه پاسداران هم کنارخواهد آمد. چنانکه با دیکتاتوری عربستان سعودی که از نظر مذهبی و مالی موجد اصلی و مستقیم طالبان، القاعده و داعش بوده است، روابط بسیار نزدیک دارد.

به سخن دیگر مسئله این نیست که مثلا در خاورمیانه چه کسی در کدام کشور روی کار بیاید، بلکه مسئله اصلی اینست که تا وقتی سیاست آمریکا و ناتو دخالت در خاورمیانه مثلا جهت تامین منافع اقتصادی خویش باشد، مردم این کشورها روز راحت نخواهند داشت، بلکه همچنانکه تجارب اخیر در افغانستان، عراق، سوریه و لیبی نشان داده اند، در برهه ای از زمان خصوصا آمریکا با ایجاد تشنجات سیاسی و اقتصادی سعی به تغییر وضع سیاسی در این یا آن کشور به نفع خود و به ضرر مردم این کشورها خواهد داشت. یعنی مسئله اصلی اوضاع موقت این کشورها نیست بلکه تغییر سیاست دخالت آمریکا در اوضاع کشورهای دیگر است. اگر که این دخالت آمریکا در قرن بیستم علاوه بر دخالت مستقیم اقتصادی ـ سیاسی و با کودتا در ایران، گواتمالا، اندونزی، شیلی، … تا افغانستان و لیبی انجام می شد. در قرن بیست و یکم با دخالت مستقیم نظامی آمریکا در عراق، سوریه و لیبی و سوء استفداه سیاسی از مذهب در خاورمیانه ادامه یافته است. 

همچنین روشن است که سوء استفاده سیاسی دولت ها از مذهب منحصر به مورد اسلام نیست و تاریخی قدیم دارد. نمونه سوء استفاده دولت بریتانیا از مذهب در تحکیم استعمار انگلیس بر هند و نیز بر ایرلند که در جنگ میان کاتولیک ها  و پروتستانها منعکس شد، مثال مسیحی و تکیه دیکتاتوری نظامی برمه (میانمار) در سرکوبی ساکنین مسلمان برمه (روهینجا) با رهبران بودایی، نمونه بودایی آنست. و یا نمونه سوء استفاده سیاسی دولت هند از دین هندویی برعلیه مسلمانان. پس برخلاف آنچه که اطاقهای فکری ماوراء دست راستی خصوصا در آمریکا جلوه می دهند همچنانکه دخالت مشخص “انجیل گرایان” ماوراء دست راستی در انتخاب ترامپ در خود آمریکای شمالی نشان داد، سوء استفاده سیاسی از همه ادیان و مذاهب ممکن است و مسئله صرفا به اسلام منحصر نیست.

به این ترتیب نقش اینگونه تحقیقات جهت دار اطاقهای فکری نظیر موسسه اینترپرایز آمریکا در دستکاری سیاسی بینش اقشار تحصیلکرده اینست که از یکسو با تخلیط حقایق افکار عمومی را از علل واقعی اوضاع سیاسی و نقش منفی آمریکای شمالی در سوء استفاده از اسلام منحرف کنند و از سوی دیگر با تحویل این نقش آمریکا به ذهنیات مذهبی، رجوع و پیگیری علل واقعی مربوطه را چنان مشکل کنند که در نهایت منجر به پذیرش نقش عمومی منفی مسلمانان در افکار عمومی شود.

 

حواشی و توضیحات

(۱) “هالی برتن” شرکت کلانی است که قبلا دیک چینی ریاستش را بعهده داشت. رئیس سابق شرکت کلان “شِورون” عامل نفت خانم رایس بود که در دوره بوش صغیر مشاور امنیتی او شد. این شرکت ها مستقیما از جنگ و نابودی عراق و تقسیم منابع نفتی آن بهره مند شدند.

(۲)

Die Frau hinter… Theo van Gogh. In: Der Tagesspiegel vom 22. November 2004.

Van Gogh galt schon lange in den Niederlanden als enfant terrible. So kritisierte er die multikulturelle Gesellschaft, die einen Angriff gegen die „Normen und Werte der westlichen Gesellschaft“…. Moslems bezeichnete er häufiger als geitenneukers (deutsch: Ziegenficker).

ـ پدیده ای که در میان اقلیت ها قابل ملاحظه است، اینست که بعضا نظیر خانم هرزی از اقلیت بودن و عدم خلوص (اروپایی) خود متنفراند و سعی می کنند با چسباندن خود به نژادپرستان و خلوص گرایان سفید پوست، خود را “ترقی” داده و دستکم بطور ذهنی “سفید پوست” بشوند.

 

  • نشریه گاردین.

 

„Niall Ferguson threatens to sue over accusation of racism,

Historian claims writer Pankaj Mishra accused him of racism and must apologise or face court action”.

  •  

 

New Yorker (2007) by Seymour M. Hersh, “The Redirection”.
Is the Administration’s new policy benefitting our enemies in the war on terrorism?
“To undermine Iran, which is predominantly Shiite, the Bush Administration has decided, in effect, to reconfigure its priorities in the Middle East. In Lebanon, the Administration has cooperated with Saudi Arabia’s government, which is Sunni, in clandestine operations that are intended to weaken Hezbollah, the Shiite organization that is backed by Iran. The U.S. has also taken part in clandestine operations aimed at Iran and its ally Syria. A by-product of these activities has been the bolstering of Sunni extremist groups that espouse a militant vision of Islam and are hostile to America and sympathetic to Al Qaeda.” …

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)