من دراین نوشته قصد ندارم که فرخ نگهدار و همفکرانش را افشاء و بی آبرو کنم زیرا آنها آنقدر ضدیت خود را با مردم وزحمتکشان نشان داده‌اند که در شرایط سیاسی ودر بین طبقات واقشار اجتماعی ایران هیچگونه آبرویی نداشته وبشدت منفور میباشند! قصد من پرداختن به نقش پلید رسانهای مزدور سرمایه داریست که اینان را با چه نیت وقصدی عامدانه مطرح میکنند!

همانگونه که میدانیمطی ۴۲ سال حاکمیترژیمضد بشری وغارتگر جمهوری اسلامی چنان شرایط سختی بر زندگی مردم ایران بخصوص کارگران وزحمتکشان، زنان، دانشجویان تحمیل شده که جنایات حاکمان سابق در مقایسه با آن کمرنگ شده وغارتگران و جنایتکاران رژیم سابق از خود ادعاده حیثیت نموده و خود را ترقیخواه وازعوامل پیشرفت ایران معرفی میکنند! حال ضررورت زمان و نقش کشورهای سرمایه داری بخاطر منافع خوددر احداث راه آهن، پالایشگاه نفت، پیکان وشرکت تالبوت، پتروشیمی و نیروگاهها با چه هزینه و زدوبندهایی به انجام رسیده و منافع آن برای کی بوده در این نوشته قصد پرداختن به آن نیست.

تشکلات کارگری وسازمان واحزاب سیاسی چپ وبرابری طلب ایران تا قبل از کودتای انگلیسی، امریکایی در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲با محوریت دو تشکل حزب کمونیست که به گروه ۵۳نفر وارانی معروف بود و بعد حزب توده فعال بودند. تشکلات سندیکایی توسط حزب توده تشکیل و اداره میشدکه تماما در اختیار سیاست‌های حزب توده بود ندو آن تشکلات سیاست وبرنامه‌های خود را از کانال این حزب پیگیری میکرد‌ند و همانگونه که دیدیم حزب توده نیز این تشکلات راعلیرغم نقش تعین کننده آن‌ها در ملی شدن صنعت نفت ایران! قربانی زد وبند‌های سیاسی ان حزب با دولتمردان ایران وسیاست‌های حزب کمونیست شوروی آنزمان نمود! در دوران سیاه حکومت محمد رضا پهلوی سندیکاهای دست ساز از بالا تشکیل و توسط ساواک کنترل میشد اعتراض وخواسته کارگران سرکوب و انها از هرگونه نقشی در وضعیت سیاسی و اجتماعی خود محروم بودند، در دوران حکومت فاشیستی مافیایی جمهوری اسلامی وضع به مراتب بدتر شد! تشکلاتی مانند شوراهای اسلامی کار و انجمن‌های اسلامی و صنفی توسط خود رژیم باز هم از بالا ساخته و به کارگران تحمیل گردید وظیفه آنان جاسوسی و سرکوب کارگران و اجرای منویات مافیای حاکم بوده وهست!

بعد از تغیر رژیم در سال ۱۳۵۷ از یک جناح سرمایه داری (سرمایه داران صنعتی وابسته) به جناح دیگر ان (جناح تجاری دلالی ضد تولید و وارد کننده)، کارگران وفعالین کارگری که نقش تعین کننده‌ای در این جابجایی داشتند متوجه کلاه گشادی که بر سرشان رفته شدند! آنها که نمیخواستند یک جناح سرمایه داری _مافیایی را بقدرت برسانند خیلی زود به فریب حاکمان جدید پی برده و دوباره اعتراضات و اعتصابات آغاز ولی متاسفانه با توجه به شرایط بهم ریخته آنزمان با وجود تشکلاتی مانند شوراهای صنعت نفت، سندیکای پرژه‌ای آبادان و اصفهان، سندیکای فولاد اهواز، خانه کارگرتهران (اولیه که توسط کارگران چاپ اداره میشد) بعلت عدم شناخت از خود امکان نظم ونظام بخشیدن به اوضاع را نداشته و مهمتر آنکه فاقد هر گونه برنامه مشخصی برای پیشبرد منافع خود بودند

با توجه به تجربه تلخ خیانت حزب توده در گذشته و اینکه عدم خود باوری که باعث شکست آنان شده بود اتکاء فعالین کارگری به روشنفکران از دریچه دیگری رقم خورد اینبار چریک‌های فدایی خلق که با مبارزات قهر آمیز و فداکاری اکثر اعضاء خود توانسته بوداز اعتبارانقلابی و مبارزاتی برخوردار باشد به عبث این توهم را به وجود آورد که انها واقعا میتوانند قایقی نجات برای طبقه کارگر و زحمتکشان از دریای سهمگین سرمایه داری باشند در نتیجه اکثریت قابل توجهی از فعالین کارگری به سمت این تشکل که با نام سازمان چریک‌های فدایی خلق فعالیت خود را شدت بخشیده بود جذب این تشکل شدندباز هم غافل از خود باوری و عدم اگاهی از ایجاد تشکلات مستقل خود!

البته تشکلات دیگری بودند که در کسوت چپ و ضد سرمایه داری فعال بودند ((پیکار، راه کارگر، رزمندگان، متحدین، اتحادیه کمونیست هاو….) حتی سازمانهای مذهبی مانند مجاهدین خلق که تعداد قلیلی از فعالین کارگری جذب آنان شده بودند اما زیاد تاثیرگذار نبودند

سازمان فدایی که با توجه به پیشینه مبارزاتی خود توانسته بود بیشترین اعتبار وقدرت جذب را در میان کارگران وزحمتکشان و روشنفکران جامعه داشته باشد خود فاقد هر گونه برنامه وهماهنگی برای آینده ایران بود به همین دلیل در کوتاهترین زمان ممکن با نفوذ برنامه ریزی شده حزب توده دچار یک انشعاب اساسی شد و در نتیجه فعالین کارگری و دانشجویی را به ورطه این چند دسته گی کشانید. حزب توده که بعد از سال ۱۳۳۲ با نشاندادن ماهیت فرصت طلبانه و خیانتکارانه خود دیگر آبرویی در بین روشنفکران وکارگران ایران نداشت با یار گیری ونفوذ خود افراد بی مایه و فرصت طلبی مانند فرخ نگهدار وهمپالاکی‌هایش را جذب خود نموده بود تا با استفاده از اعتبار چریک‌های فدایی برنامه‌های خائئنانه خود را پیش ببرد! بخش اکثریت این سازمان که طعمه حزب بی آبرو وخائن توده بودند به رهبری افرادی مانند فرخ نگهدار و ملیحه محمدی و جمشید طاهر پور و دیگر خیانتکارانی که همدست و هم آوا وزارت اطلاعات رژیم شده وباحمایت ازخمینی جنایتکار و رژیم فاشیست او مصمم تر از حتی وزارت اطلاعات و برنامه ریزان رژیم در پی حفظ حکومت اسلامی بودند و فتاوی مختلفی برای حفظ رژیم ومقابله با مبارزین و فعالین کارگری صادر نمودند. اینها همه با هماهنگی حزب خائن توده که میدانست هیچگونه اعتباری در جامعه ندارد و از طریق این سازمان میتوانست سیاست‌های مزورانه خود را در تعهد بی چون وچرا به حزب ضد کارگری وکاسبکارانه کمونیست شوروی در آنزمان و جناحهای ضد مردمی حاکم مانند دولت میر حسین موسوی و پیروان خط امامی ان پیش ببرد انجام میشد.

جنایات این خیانکاران تا جایی پیش رفت که عده زیادی از اعضائ و کادرهای مبارز از سازمانها‌ی سیاسی را لو داده و حتی موجب اعدام افراد متوهم و صادق خود شدند و از کشتار بقیه مبارزین و روشنفکران انقلابی حمایت قاطع نمودند در آنزمان آنان برای نابودی ضد انقلاب به زعم خودشان (بخوانید فعالین مبارز وانقلابی آگاه و ضد رژیم) هورا میکشیدند و همداستان با خمینی رفسنجانی روحانی خامنه‌ای لاجوردی و رییسی وبازجوها و عامران ومجریان قتل عام‌های متعدد از این کشتار بی سابقه دفاع نموده، از کاندیداتوری جنایتکار انی مانند خامنه‌ای و خلخالی، خاتمی، میرحسین، روحانی در مقاطع مختلف حمایت نموده وحتی آنان را تشویق به کاندید شدن مینمودند. اکنون نیز مانندهر نمایش انتخاباتی رژیم از پیشقراولان مدافع تنورانتخابات هستند و با وعد‌های دورغتر از خود کاندیدای بی ارزش رژیم وعد‌های تو خالی به مردم میدهند و با توجیهات مسخره و بی پایه قصد تهیج مردم بپای صندوق رای را دارند، مسلما اینها منافعی به مراتب مهمتر از خود عوامل رژیم برای حفظ این رژیم و جنایتکاران حاکم بر آنرا دارند.

اما سرمایه داران ورسانه‌های متعلق به آنها چگونه عمل میکنند؟ سالهاست که رسانه‌های مختلف برنامه بلند مدتی دروارونه نشاندادن فعالین وجریانات واقعی ضد سرمایه داری را پیش میبرند این رسانه‌ها هرجریان وهرکس که خواهان برچیدن نظم ونظام سرمایه داران غارتگر از منابع بشریت است را به شیوه‌های گوناگون ازتطمیع گرفته تا تخریب عامدانه مورد هدف قرار میدهند.

بر کسی پوشیده نیست امروز رسانه‌ها بر جهان حکومت میکنند این احتیاج به آوردن فاکت‌های متعدد از خود آن‌ها ندارد جلسات متعدد ابر سرمایه داران جهان ونقش گوگل و ماکروسافت و اپل در جهان (ما سال‌های ۵۶_۵۷ را بخوبی بیاد داریم که رادیوی بی بی سی چگونه خمینی ناشناخته را به رهبری اعتراضات مردم رسانید! اعتراضات جهان عرب موسوم به بهار عربی، لخ والسا در لهستان و….) اینها جهت فکری مردم را سمت وسو میدهند. مطرح شدن مداوم افراد بدنام و جنایتکاری مانند نگهدار و طاهری پور و خانم ملیحه محمدی با هدف اینست که بگویند اینها نماینده جریانات چپ هستند در حالیکه بخوبی آگاه هستند که اکثر شنوندگان شناخت درستی از پیشینه و مزدوری این افراد برای حکومت بغایت ارتجاعی و ضد بشری ایران ندارند، با هدف اینکه در نبود نمایندگان و سخنگویانی از جریانات ضد سرمایه دار وبرابری طلب این افراد را غیر مستقیم نماینده آنان معرفی کنند! آنها بخوبی میدانند که این افراد نه در جامعه و در جنبش چپ و کارگری ودانشجویی فاقد هر گونه وجهه وجایگاهی هستند به همین دلیل با إصرار فراوان سعی دارند مردم فریبی نموده و اینان را به عنوان نماینده فکری آن بیصدایان جابزنند و با پشتکاری عجیب با تمام امکانات سعی بر نشاندادن زوایای مختلف فکری و عملی این افراد دارند مرتب در تعقیب و بروز رسانی آنان میباشند از رای دادن جلوی سفارت‌های رژیم تا بر پایی مناظره ومصاحبه هایی که اگاهانه میدانند انان با دفاع بیدریغشان از غارتگران حاکم موجب تمسخر خود و خشم عمومی علیه این تفکر میشوند! اینها همه برنامه ریزی شده وآگاهانه است. آنها میدانند که هر کس در مقابل اینها بنشیند غیر مستقیم صاحب حق میشود! در کناراین با بزرگنمایی روابطه از روی استیصال و با اهداف غارتگری وخیانتکا رانه رژیم اسلامی با دولتهای چین و روسیه و ایجاد قراردادهای غارتگرانه و ضد منافع مردم ایران را بهانه‌ای برای بوق تبلیغاتی سرمایه داران مغلوب بوجود اورده که درتبلیغات خود بگویند این رژیم را کمونیست‌ها وچپی‌ها برسر کار آورده وحمایت میکنند نمونه‌های نگهدار و.. را نیزهمیشه در دسترس دارند! از آنطرف افرادی ما نند ترامپ، بایدن ورضا پهلوی و حسین شریعتمداری و …. را بعنوان ناجی ایران بخورد مردم بدهند. اینها برای کارگران وزحمتکشان ایران اشک تمساح میریزند از بیحقوقی کارگران معلمان وپرستاران که امروزه هر کسی از این بیحقوقی حاکم بر سرنوشت این طبقه بزرگ اجتماعی اگاه هست (حتی جنایتکارانی مانند ۷ کاندیدای اخیر با حرارت زیاد از این بیحقوقی‌ها سخن میگویند!!!!) برای خود تبلیغ کرده وخود را در شعار پیام آور عدالت، صلح و آزادی مینامند..!.

کارگران وزحمتکشان ایران بخوبی میدانند تنها شرکت نکردن در این نمایش‌های مضحک انتخاباتی کافی نیست زیرا در دوران شوم و جنایتبار رژیم اسلامی هیچ انتخاباتی کوچکترین تاثیری در بهبود وضع معیشت و آزادی وبرابریبرای آنان نداشته ونخواهد داشت! بلکه تنها راه رهایی نابودی و جمع نمودن بساط این رژیم جنایتکار میباشد! با ایجاد تشکلات مستقل خود وبرنامه ریزی برای آینده سنگری برای مقابله با ترفندهای سرمایه داران که همه چشم به غارت منابع ما دارند بر پا خواهند نمود! سرمایه داران با تمامی مزدوران خود برای رسیدن به اهداف شوم وپلید خود ابتدا میخواهند قدرت سیاسی را به چنگ آورده و با تعمیق عوام برنامه‌های خود را پیش ببرند! در این ایام میبینیم که جنایتکارترین افراد مانند رییسی و خامنه‌ای وروحانی محسن رضایی دم ازحقوق کارگران وزحمتکشان میزنند برای آزادی زنان اشک میریزنند برای برداشتن تبعیض طبقاتی و قومی سینه چاک میدهند! این در حیله گری‌های سیاسی یک امرطبیعی است! شیوه‌ای برای به بند کشیدن وغارتگری! ما وظیفه نداریم که وزنه یک جناح را در مقابل جناح دیگر سرمایه داری قوی کنیم! فریبی که در سال ۱۳۵۷ خوردیم! ما وظیفه داریم منافع خود را شناخته و آنرا پیش ببریم و در مقابل توطئه‌های سرمایه داران که فقط وفقط قصد بهره کشی از ماها را دارند ایستادگی نماییم.

.علی مبارکی

۱۴.۰۶.۲۰۲۱

سوییس

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)