در یک رابطهی عاشقانه لذت بردن از بودن با معشوق، سهیم شدن در نگرانیها و شادیهایش و احساس متصل بودن به او در سطح روانی، احساسی و جسمی و درنهایت عشق به او نشانههای دلبستگی هستند که نتیجهی آن صمیمیت بین دو طرف است که ویژگیای مثبت برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار است.
اگر دلبستگی نباشد قطعاً رابطهی جدی شکل نمیگیرد اگر هم شکل بگیرد پایدار نخواهد بود.
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که اشخاص اغلب دلبستگی را با وابستگی اشتباه میگیرند. وابستگی در یک رابطهی عاشقانه حالتی است که در آن یکی یا هردو طرف رابطه، برای حس خوب داشتن، اعتمادبهنفس و عزتنفس داشتن نیازمند تأییدی افراطی از طرف مقابل خود هستند و همواره از طرد شدن توسط معشوق و تنها ماندن میترسند و سعی در کنترل دیگری دارند. فرد وابسته احساس میکند که بدون دیگری خواهد مرد و زندگیاش بیمعنا میشود و با توسل به هر روشی از زور گرفته تا التماس تلاش میکند تا طرف دیگر را در رابطه نگه دارد!
از کجا فرق بین دلبستگی و وابستگی ناسالم را بفهمیم؟
· وابستگی احساسی
در یک رابطهی خوب اندازه سالمی از وابستگی متقابل وجود دارد؛ اما در یک رابطهی سمی میزان شدیدی از وابستگی احساسی وجود دارد. وابستگی احساسی در دو حالت رخ میدهد.
رسیدگی افراطی به تمام نیازهای طرف مقابل بدون توجه به نیازهای خود مانند مثال زیر:
وابستگی متقابل: وقتی غمگینم برای تسکین به تو تکیه میکنم و در مقابل وقتی تو غمگینی، من تو را تسکین میدهم.
وابستگی احساسی: تو را بدون محدودیت تسکین میدهم اما در مقابل انتظار تسکین از تو ندارم یا نمیخواهم.
و یا درخواست توجه کامل و رسیدگی به نیازهایمان بدون توجه به نیازهای طرف مقابل مانند مثال زیر:
وابستگی متقابل: از بودن با تو لذت میبرم اما زمانی برای خودم هم میخواهم.
وابستگی احساسی: از تنها بودن لذت نمیبرم پس تماموقت آزاد ما باید با یکدیگر صرف شود.
· نیازها و احساسات شریک تبدیل به دغدغه و اولویت میشود.
در یک رابطهی سالم طرفین نگرانیهای خود را به اشتراک میگذارند و به وجود نگرانی خاصی در شریکشان اهمیت میدهند و سعی میکنند برای رفع آن کمک کنند اما وقتی این تلاش تمام توجه و انرژی شما را بگیرد بهطوریکه اگر همیشه از کار و وظایف خود میزنید تا بتوانید به شریک خود در انجام کارهایی که وظیفهی اوست کمک کنید (مثلا نوشتن یک متن سخنرانی) این سالم نیست. در یک رابطهی سالم شما از شریک خود در مواجه با چالشها و تجربیات زندگیاش حمایت میکنید اما میدانید که زندگی او برای اوست همانطور که زندگی شما برای شماست و سعی نمیکنید بهجای او زندگی کنید.
· در پی تلاش برای زندگی کردن بهجای شریکتان مشکل دیگری ایجاد میشود و آن تلاش برای نجات شریکتان است. شما همواره نگران مشکلات او هستید و همیشه در حال ارائه راهنمایی و نصیحت هستید و حتی بهجای او برایش تصمیم میگیرید! بدون اینکه در نظر بگیرید آیا شریک شما این نصیحت یا راهنمایی و دخالت را میخواهد یا اصلاً لازم دارد؟
#مرکز_مشاوره_رنگین_کمانی را در دیگر شبکههای اجتماعی دنبال کنید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.