با سلطهی مردسالاری، زنان رفتهرفته وادار میشدند تا جایگاه ابدی مداراگر را بپذیرند. امروزه برخی فمینیستها به «مداراگری» علاقه نشان میدهند، و اینگونه، تعیین ارزشهای جمعی و اثبات اهداف مشترک را غیرممکن میسازند.
در عصری که انسانیت تاحد «اهمیت مطلق به امور فردی» تنزل پیدا کرده، ما از اینکه بهعنوان مدافعان اخلاق نامیده شویم، روگردان شدهایم. گویا ما عادت کردهایم در واکنش به فحاشیها، توهینها و انحرافها در سطوح مختلف، تنها، به بیان طنزهای تلخ و اظهارنظرهای بیاثر بسنده کنیم. ما نسبت به مسئلهی در خانه ماندن با خشونت و سرخوردگی، بیاعتنا شدهایم.
هیلده هاین – ۱۹۸۲
جنیس ریموند، در کتاب خود، «اشتیاق به دوستان: در مقولهی عاطفهی زن»، به کار هیلده هاین در زمینهی شرح پدیدهای نادر که در بخشهایی از جنبش زنان نفوذ کرده بود، ارجاع میدهد. او این پدیده را «جبر مداراگری» مینامد و استدلال میکند که این پدیده زنان را از تفکر نقادانه، پذیرفتن مسئولیت ابراز مخالفت با دیگران و اشتیاق به عمل، بازمیدارد. بدتر آنکه، ارزشهای سرکوبگرانه را نهتنها رد نمیکند، بلکه به آنها امکان بروز و ظهور میدهد.
اظهارنظر ریموند، بینش جامعی است که امروزه میتواند در فمینیسم به کار گرفته شود. سیطرهی استبدادی مردسالاری، قیدوبندی زیانآور را به زنان تحمیل میکند: داوری ارزشی راجعبه هرکس و هرچیز ممنوع است، اخلاقیات برای کوتهفکران است، و مشارکت انتقادی، تلقی انحصاری گروهها یا افراد خاص محسوب میشود. بسیاری راجعبه «مردسالاری» بهگونهای بحث میکنند که گویی هیچ نیست مگر شیئی عجیبوغریب که هرازگاهی از آسمان سقوط میکند. مفهومی که همیشه سرسری به آن پرداخته میشود و هیچگاه عمق تجزیه و تحلیلی که طلب میکند را دریافت نمیدارد.
«مداراگری» از طریق رسوم، فرهنگها، رفتارها و تمایلات مردانه به شکلی تاریخی و توسط قوانین خدایان مذکر، دولتها و خانوادههای مردمحور به زنان تحمیل شده است. از کشتار جادوگران گرفته، که صدهاهزار زن، به جرم نپذیرفتن قوانین استبدادآمیز کلیسا در ملأعام شکنجه و کشته شدند، تا اجرای قوانین وحشیانهی ضدهمجنسگرایی زنان، برای مجازات آن دسته از زنانی که رابطهی جنسی با همجنسهای خود را به رابطهی جنسی با مردان ترجیح میدادند، همه نشاندهندهی اجتنابناپذیربودن ظلموستم به زنانی است که زیر بار قوانین مردسالارانه نمیروند. امروزه ما شاهد آموزش زودهنگام مداراگری هستیم؛ به دختران جوان آموخته میشود که درمقابل اهانت و تحقیر پسرانی که در زمین بازی با آنها مواجه میشوند، مدارا و بردباری نشان دهند؛ که چشمهایشان را به روی هرزهگوییهای آشکار ببندند، و گوشهایشان را از شنیدن فریادهای زنستیزانهی اطرافشان بازدارند.
ریموند، مداراگری را یک موقعیت انفعالی توصیف میکند که به بیعملی، بیکنشی و بیحسی میانجامد، و آن را حساسیتی سرکوبشده نسبت به ستیزها و بیعدالتیهایی میداند که از جانب مردان به زنان روا داشته میشود. به عبارت دیگر، ترغیب زنان و دختران به «مداراگر بودن» بیقصدوغرض نیست.
بنابراین، خیلی تعجبآور به نظر نمیرسد که زنان ـبهویژه زنان جوانـ تمایلی به تعیین اصول اخلاقی خود ندارند، نسبت به درک این قضیه که کدام ارزشها فمینیستی به حساب میآیند و کدام نه، بیتفاوتاند، و از بحث پیرامون آنچه نیازمند تغییر است، بهفرض در زمانی که زنان توانسته باشند از سلطهی مردسالاری رهایی یابند، سر باز میزنند.
جبر مداراگری، در چیزی که امروزه «فمینیسم اینترسکشنال» نامیده میشود، و در بسیاری از دانشگاههای غربی موردتوجه قرار گرفته است، بیشتر مشهود است. سوءاستفاده از نظریهی اصلی کمبرلی کرنشا (اینترسکشنالیتی)، جایی خودش را نشان میدهد که در تلاش برای غالبکردن گونهای از فمینیسم است که نوعی فردگرایی لیبرالی را انعکاس میدهد، و در پشت نقاب ترقیخواهی و عدالتخواهی اجتماعی، به جزماندیشی مردانه پایبند است. این اتفاقی نیست که چنین ایدئولوژیای بهعنوان فمینیسم نمایانده شود؛ چراکه ازجمله ابزارهایی است که مردان با استفاده از آن میتوانند زنان را استعمار کنند.
روسپیگری که اکنون توسط عمدهی فعالان اجتماعی «کارگری جنسی» نامیده میشود، بهطرزی معاندانه بهعنوان نتیجهی انتخاب آزادانهی زنان درنظر گرفته میشود، علارغم این واقعیت که بسیاری از آنها که به روسپیگری رو آوردهاند، انتخاب دیگری نداشتهاند. صنعت مولتیبیلیوندلاری پورنوگرافی اعمال زنستیزانهی خشونتآمیز را در سطح وسیعی ضبط و پخش میکند، و نیز سوءاستفادهی جنسی از کودکان، هراس از همجنسگرایی و نژادپرستی را برای ترویج درمیان مردان سراسر دنیا عرضه میکند، و همچنان با تبلیغ «مثبتنگری به رابطهی جنسی» به کار خود ادامه میدهد. این نمایشهای توهینآمیز و متجاوزانه توسط عدهای بهعنوان فمینیسم در بازار عرضه میشوند؛ حالآنکه به زنانی که از این صنعت انتقاد میکنند، انگ «مخالفت با رابطهی جنسی» یا «اغواگری» زده میشود.
واضح است که برای پذیرفتهشدن در این دارودستههای جدید فمینیستی، فرد باید علاوهبر اهداف موردنظر گروه، به اصولی پایبند باشد که زنان را ـظاهرنـ انتخابگر میدانند. مفاهیم ترویجی در برخی حلقههای فمینیستی معاصر، همان چیزی که ریموند آن را «آزادی ارزش» و هاین «اهمیت مطلق به امور فردی» توصیف میکند، تعیین ارزشهای جمعی و اثبات اهداف مشترک را بهدلیل میل متظاهرانه به محترمشمردن عقاید و حساسیت به حفظ فردیت هریک از زنان گروه، غیرممکن میسازد.
مسلم است که حفظ احترام دیگر زنان اهمیت دارد، اما بیشک نباید به قیمت بیبهرگی افراد از امکان ابراز مخالفت با دیدگاهی خاص یا موضعی سیاسی تمام شود. علاوهبراین، هرقدر مخالفت با ارزشهایی که آشکارا مردسالارانهاند، نسبتن آسان به نظر میرسد، اعتراض علیه آن دسته از ارزشهای مردسالارانه که پنهان ماندهاند، به همان اندازه دشوار است.
در سال گذشته، ۱۳۰ زن در بریتانیا توسط مردان کشته شدند. بهطور متوسط در هر ۲.۵ روز یک زن کشته شده است. در هندوستان، جایی که عمل دختربچهکشی متداول است، جمعیت دختربچهها در گروه سنی صفر تا ۶ سال، از ۷۹میلیون در سال ۲۰۰۱ به ۷۵میلیون در سال ۲۰۱۱ کاهش یافته است. در ماههای گذشته، نخستین روسپیخانهی عروسکهای جنسی در دانمارک راهاندازی شد. این مکان بهعنوان «جایی برای خوشامد جنتلمنها» و همچنین «جایی که دختران نمیتوانند نه بگویند»، معرفی شده است. آمار نشان میدهد که تنها در انگلیس و وِیلز، در هر سال به ۸۵۰۰۰ زن تجاوز میشود.
بنابراین، زنان باید در این زمینه که در برابر چه چیزهایی مداراگری نشان دهند و برعکس، تجدیدنظر کنند. هرچند به زنان غیربردبار انگ «طردشده»، «ترسو» و «نفرتانگیز» زده میشود، و قرنهاست که مردان بهطور سیستماتیک زنان را موردستم قرار دادهاند، همچنان اکثر زنان با مدارا با آنها برخورد میکنند.
بهعنوان زن، ما باید شروع به پروراندن چیزی کنیم که آندریا دورکین آن را «هوش اخلاقی» مینامد. بهیادآوردن پیامدهای خشونت، استعمار و مرگومیرهایی در سراسر جهان که باعث و بانیاش مردان بودهاند، هیچ دلیلی باقی نمیگذارد که زنان با جزمگرایی مردسالارانه ـبه هر شکل آنـ مدارا کنند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.