” در شادمانی زنی که منم ”
ویژه ی شعر زنان ۲۰۱۳
به کوشش مانا آقایی و روشنک بیگناه
“دوشنبه ۴ مارس به روز می شود”
در سایت کتاب شعر
با شعرهایی از:
شبنم آذر، شهلا آقاپور، مانا آقایی، سوسن احمد گلی، پگاه احمدی،
فاطمه اختصاری، پرستو ارستو، مریم اسحاقی ، مینا اسدی،
منصوره اشرافی، افسانه افروز، سارا افضلی، انسیه اکبری،
نرگس الیکایی، ناهید باقری گلداشمید، کیانا برومند، آزاده بشارتی،
نسترن بشردوست، روشنک بیگناه، منیره پرورش، رویا پویا ،
رویا تفتی، شکوفه تقی، ملیحه تیره گل، سپیده جدیری ،
مهری جعفری، ژاله چگنی، روجا چمنکار، فرخنده حاجی زاده ،
بنفشه حجازی، اعظم حسینی ، زبیده حسینی، منیره حسینی ،
فاطمه حق وردیان، لیلا حکمت نیا، بهاره خلیقی، سارا خلیلی،
مهتاب خرمشاهی، ساناز داوود زاده فر، آیلین دهقان پور،
نازنین رحیمی، مهرانگیزرساپور، بهاره رضایی، منصوره روستایی،
الهه رهرونیا ، کتایون ریزخراتی، ساناز زارع ثانی ، شقایق زعفری،
ماندانا زندیان ، آزیتا ساسانیان، ناهید سرشگی ، فریبا شادکهن،
لیلا صادقی، فریبا صدیقیم، رویا شاه حسین زاده ، زری شاه حسینی،
معصومه ضیائی، مه ناز طالبی طاری، سمیه طوسی،
ناهید عرجونی، بتول عزیزپور، ویدا فرهودی ، بنفشه فریس آبادی ،
بهاره فریس آبادی ، مهرنوش قربانعلی ، فرزانه قوامی، ، آزیتا قهرمان،
پوران کاوه ، آذر کتابی، روح انگیز کراچی، مهتاب کرانشه،
سعیده کشاورزی، آذرکیانی، عفت کیمیایی، عاطفه گرگین،
لیلی گلزار، لیلی گله داران، رباب محب ، شیدا محمدی،
سارا محمدی اردهالی، آرزو مختاریان، سپهر مساکنی، لیلا مشفق،
بیتا ملکوتی، شهین منصوری ، لیلا مهرپویا، سهیلا میرزایی،
زری مینویی، مینو نصرت، سمیرانیک نوروزی، لیلا نوری نایینی،
فرشته وزیری نسب، مریم هوله، هنگامه هویدا،
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
شعری برای “نیلوفر”
مینا اسدی
…یعنی که تا سرم را بر گردانم
پلک هایت
باز و باز تر می شوند
و چشمهایت
درشت و درشت تر؟
برای کشف کدام راز
همه گوش و چشم می شوی؟
برای دانستن کدام قصه
سر می کشی
به جای جای جهان؟
به نیلوفران آبی برکه های “مونه” می مانی
در قابهای نقاشی
آویخته بر دیوارهای کهنه.
این چنین که تو یی
تیز هوش و تیز گوش
کمی دور تر که بروی
دور تر از برکه ها…قاب ها …و دیوارها
رودی می بینی
که آواز خوانان به دریاها می ریزد
پس آنگاه
تو نیلوفر اقیانوس ها خواهی شد.
حسی غریب در این شعر موج می زند، که آشناست. غریب و آشنا. تقابلی آشکار-استادانه – در شعر تعبیه شده است، بسیار استادانه. این تقابل جاذبه ای چنان راز آلود به ترادف واژه ها می بخشد که شعریت ِاثر پیش از اینکه به اندیشه راه یابد و عینی شود حس زیبایی شناسی خواننده را اشباع می کند و بعد …این حس آرام آرام، نشت و نشست می کند، در اندیشه.
برای دانستن کدام قصه
سرک می کشی
به جای جای جهان
عنصرزیبایی و کوشش در نمایش آن در ذهن مینا چنان طغیانی دارد که او نیلوفرهای آبی تابلوهای مونه را به بیاد خواننده میاورد تا با اشاره به وجوه تشابه نیلوفر خود با آنها، تصویری عینی تر از طبیعت بیجان مونه و طبیعت جانداری که خود می آفریند در ذهن خواننده ترسیم کند.
آرمانگرایی جانانه ای که ممیزه ی بزرگ شعر مینا در همه ی سالهای غربت است، اینجا با زبانی نرم و در پوششی تمثیلی لایه ای دوم برای شعر می آفریند که چیره دستی و آگاهی مینا را به بوطیقای کلام تصویر می کند.
شعر با صراحت قاطعانه ای پیوند خودرا با ساختمان شکوهمند شعر فارسی نشان میدهد و می گوید که شعری است از جنم شعر نیمایی وپرورده ی ذهن شاعری که آبشخور حافظه ی شعری اش ادبیات فارسی است نه نظریه های فهم ناشده ی مغرب زمین. شعربا همه ی کوتاهی فرسنگها با احادیث نفس، تاملات درونی ناپخته و باز ی های زبانی بیهوده فاصله دارد. زبان مشترک ایرانی و آرمان مشترک انسانی خمیرمایه ی شعر است.
اینجا، در این شعر، آرمان، در بالاپوشی از شعر و زیبایی، با نوید رسیدن نیلوفربه اقیانوس و نیلوفرِ اقیانوس شدن به پایان می رسد. اگر مینا در شعرهای دیگر آرمان خود را در گوش خفتگان و کران فریاد می زند، اینجا آنرا با آهنگی دلنشین برای بیداران و شنوایان زمزمه می کند.
آیا مینا با گزینش نام نیلوفر با همه ی زنان میهن سخن می گوید و آزادی محتوم را می سراید؟ پایان داستان گشوده است و ما خودمان مولف می شویم که آنرا هرجور که دوست داریم روایت کنیم.
در این روزگار که کوشش برای پیدا کردن شعری که ارزش خواندن داشته باشد، کم و بیش یاس آور است و شعر، این بزرگترین هنر تاریخی ما در “زبانیت زبان” و “حجم” و ” آسان نویسی” مسخ شده است، شعری از این دست می تواند سرمشق و راهنما باشد برای سرایندگانی که نا آشنایی با هویت شعر و موازین زیبایی شناسی، مفهوم دلالت در زبان و رابطه ی دال و مدلول آنهارا به دامان فرمالیسم وکلیشه کشانده است.
دور تر از برکه ها…قاب ها …و دیوارها
رودی می بینی
که آواز خوانان به دریاها می ریزد
پنجشنبه, ۱۷ام اسفند, ۱۳۹۱