پرونده خشونت سیاسی هچنان باز است و هر چند مدت قربانی تازه‌ای می‌گیرد. مراد اقبالی نیمه شب چهارشنبه ۲۳ تیر ماه توسط افرادی ناشناس به ضرب هفت گلوله جان خود را از دست می‌دهد. منطقه کردستان عراق جایی است که بارها نیروهای مخالف نظام جمهوری‌اسلامی، ترور شده‌اند.

پروژه ترور منتقدان و دگراندیشان پس از استقرار جمهوری‌اسلامی آغاز و همچنان ادامه پیدا کرده است. نام‌های بسیاری همچون داریوش فروهر٬ پروانه اسکندری٬ محمد پوینده٬ محمد مختاری و دهها چهره دگراندیش دیگر در این لیست سیاه ترور قرار گرفته‌اند اما ترور دگراندیشان صرفا مرتبط با داخل کشور نبوده و دهها چهره مخالف نظام در کشورهای اروپایی، ترکیه و کردستان عراق صورت گرفته است.

اولین ترورهای جمهوری‌اسلامی مربوط به بهاییان است که پس از ربایش آنان ترور شدند و پس از آن ترور مخالفین نظام به بهانه‌های مختلف و به شیوه‌های مختلف صورت گرفت. در میانه ترور مخالفین جمهوری اسلامی گروهی از مخالفین جمهوری اسلامی عضو سازمان مجاهدین خلق نیز اقدام به ترور مقامات جمهوری‌اسلامی کردند که این امر منجر به شدت گرفتن «پروژه ترور» از سوی جمهوری اسلامی شد.

حکومت اقدام به ترور بخشی از روحانیون اهل‌سنت و شیعه مخالف تفکرات خود کرد و بخشی دیگر از روحانیون منتقد خود را با حصر و برخورد قهرآمیز روبرو کرد. جمهوری اسلامی در شدت برخورد با دگراندیشان به میزانی پیش رفت که تعدادی از کشیشان مسیحی را نیز ربود و آنان را ترور کرد. کشتار دهه ۶۰ و خفقان سیاسی منجر به مهاجرت اجباری بسیاری از شهروندان دگراندیش از ایران شد با این وجود دستگاه ترور مجدد به سراغ آنان رفت.

دومین دوره ترورهای جمهوری اسلامی همزمان با دوران اصلاحات است. با وجود ادعای افزایش توسعه سیاسی و اقتصادی همچنان خطر ترور در جامعه ایرانی احساس می شود. منتقدان به نبود فضای باز سیاسی و همچنین توقیف رسانه‌ها معترض بوده و فضای امنیتی را برخلاف حقوق شهروندی و مدنی می‌دانند. هر چند مقامات جمهوری اسلامی مدعی توسعه سیاسی و فضای بازِ سیاسی بودند اما برخورد با فعالان اهل رسانه٬ بازداشت منتقدان سیاسی٬ نبود تریبون‌ها جهت انتقاد از حکومت و دولت خاتمی و همچنین عدم استقلال دولت و وابستگی آن به نهادهای امنیتی موج دوم ترورها را آغاز کرد.

موج ترور در دوران محمدخاتمی که بیشتر با نام قتل های زنجیره ای شناخته می‌شود موجب مرگ منتقدان و روشنفکران جامعه ایران شد. این ترورها توسط نهادهای امنیتی انجام شد و دست آخر نیز آن پرونده به سرانجامی نرسید.

دولت خاتمی و حامیان وی ترورهای صورت گرفته را مقابله با توسعه سیاسی دوران خود توصیف کردند و معتقد بودند حامیان آنان، ترور شده اند اما بررسی های صورت گرفته نشان می‌دهد عمده افرادی که ترور شده اند هیچ قرابت فکری و عملی با جمهوری اسلامی و دولت خاتمی نداشتند و آنان با وضعیت و سیستم موجود، اختلاف نظر شدیدی داشتند. همچنان در این دوران چهره‌های سیاسی و عقیدتی که از سوی جمهوری اسلامی حضورشان قابل تحمل نبود توسط دستگاه‌های امنیتی ترور و یا اعدام می شدند.

موج سوم ترورها مربوط به دوران پس از انتخابات بحث برانگیز ۱۳۸۸ است که حکومت به صورت مستقیم و غیرمستقیم اقدام به ترور و کشتار شهروندان معترض کرده است. ترور و کشتار شهروندان معترض در خیابان از سوی نیروهای امنیتی و لباس‌شخصی که یادآور خشونت مستقیم نیروهای امنیتی در اعتراضات پیشین است موجب آن گردید تا تنش و درگیری در جامعه از سوی حکومت افزایش پیدا کند.

ربایش منتقدان و همچنین قرار دادن آنان در شرایط سخت از جمله زندان کهریزک یکی دیگر از مسیرهای کشتار شهروندان پس از انتخابات ۸۸ بود. شهروندان معترض در خیابان توسط ماشین‌های امنیتی زیرگرفته شده و بخشی دیگر نیز از پشت بام ساختمان بسیج با شلیک مستقیم جانشان را از دست می‌دهند.در این دوران تعدادی از زندانیان مورد آزار و اذیت جسمی و روحی شدیدی قرار می‌گیرند.

موج چهارم ترورها مرتبط با وقایع پس از دی ماه ۱۳۹۶ است. اگر کشتار را بخشی از ترور متصور شویم بسیاری از شهروندان عادی جامعه توسط دستگاه امنیتی و انتظامی ترور و جانشان را از دست دادند. همچنان تعداد دقیق کشتار شهروندان در سرتاسر کشور مشخص نشده است اما آنچه مشهود است حکومت با تهدید خانواده کشته‌شدگان مانع انتشار اخبار دقیق از کشتار مردم معترض در ۹۰ شهر شده است.

همچنان پس از گذشت بیش از شش ماه اخباری پیرامون وقایع اخیر منتشر می‌شود واز سویی دیگر همچنان جامعه نگرانِ شدت برخورد امنیتی ها همچون رویکرد ترور است.

چه کسانی ترور می کنند و چه زمانی مناسب است؟

حکومت بازوان بسیاری جهت کشتار در اختیار دارد. امنیتی‌ها تا نیروهای بسیجی علاقه مند به سرکوب مردم که در خدمت رژیم هستند هر کدام به عنوان بازوان عملی ایفای نقش می‌کنند. حکومت با باور اینکه دارای قدرت مطلقه است و هیچ نیرویی نباید مقابل او ایستادگی کند در زمان مقابله با عملکردش دچار بحران مشروعیت می شود ودر این موقعیت اقدام به عملیات حذف فیزیکی می‌کند.

تاکنون تعداد زیادی از متهمان سیاسی در زندان جانشان را از دست داده‌اند و بخش عظمی از کشتار نیز بیرون از زندان صورت گرفته است.

حکومت در زمان بحران جهت ایجاد ترس و عقب نشینی اعتراضات اقدام به قتل‌های دولتی همچون اعدام و یا ترور مستقیم دست می زند. حکومت از این طریق با دو هدف حذف فردی و ترس جمعی عمدتا در هر بحران ماشین ترور خود را روشن می‌کند.

چه کسانی جهت ترور مناسب هستند؟

جمهوری اسلامی طی چهل سال اخیر عمدتا به سراغ لیدرها و الیت جامعه می رود و با کشتار آنان بخشی از جامعه را به سکوت منتهی می کند. حکومت عمده ترورهای خود را متوجه افرادی کرده است که از حکومت و دستگاه ترور هیچ هراسی نداشته و در مرزهای جغرافیایی و یا کشورهای دیگر اقدام به افشاگری می کند. بخشی از ترورهای جمهوری اسلامی مرتبط با موضوع دین و روشنگران دینی بوده است. حکومت جمهوری اسلامی به دلیل و مبنای ایدئولوژیک خود اقدام به حذف دگراندیشان مذهبی می کند و این رفتار عمدتا به دلیل عملکرد دگماتیسم مقامات جمهوری اسلامی بوده است.

حکومت جمهوری اسلامی همواره با اهداف و انگیزه‌های مختلف اقدام به ترور و خشونت‌فیزیکی می‌کند و همواره پاسخگوی رفتار و رویکرد خشونت‌آمیز خود نبوده است. مقامات جمهوری اسلامی به دلیل نشان دادن عدم دخالت در ترورها، عمدتا افرادی را به عنوان قربانی انتخاب می‌کنند و در بعضی از موارد همچون «عامل ترور» چهره‌های مخالف در فرانسه، نه تنها از عامل بودن و اقدام خود، دوری و فراری نیست بلکه پس از آزادی عاملِ ترورِ مخالفینِ جمهوری اسلامی در فرانسه، با استقبال رسمی و باشکوه از ترور کننده و یا ترور کنندگان پیش می‌رود.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com