مبارزات زنان بعد از چندین دهه وارد فاز تعیین کننده‌تری شده است. وقتی می‌گوییم “چندین دهه” منظورمان فقط این ۴۳ سال سیاه و دهشتناک جمهوری اسلامی نیست. قبل‌تر و قبل‌تر هم جنبش زنان توسط شاه و شاهزاده‌ها سرکوب می‌شد چرا که سقف مطالبات زنان با آنچه که “سلطنت موروثی” تعیین می‌کرد بسیار فاصله داشت.

حکومت جمهوری اسلامی در سایه‌ی قوانین دینی و شرعی و با توسل به سیاست‌های سرمایه‌داری و بهره‌کشانه چنان صفحه‌ی سیاهی را در تاریخ کل بشر گشود که با هیچ ساختار واپس‌گرای دیگری قابل مقایسه نبوده و نخواهد بود. از سنگسار زنان به جرم عشق ورزی، از اسید پاشی بر چهره‌ی زنانی که ظاهرشان با نکبت قوانین‌شان نمی‌خواند، از سر بریدن دخترکان به نام ناموس‌پرستی، از زندان‌هایشان که پر بود از زنان مبارز علیه حجاب و از سرکوب گسترده‌ی زنانی که تلاش‌شان در جهت تامین رفاه، آزادی و برابری بود… از چه نمود و برآمد دیگری می‌توان از این سال‌ها نام برد که سیاه‌تر و وقیح‌تر از موارد فوق نباشد؟

ما زنان در شرایط زیست و تجربه‌ی عینی زندگی‌مان بسیار آموختیم. آموختیم که موانع رهایی‌مان از چه جنس و ملاطی‌اند. آموختیم که آن‌ها را واکاوی کنیم و راه حلی برای عبور از آن‌ها بیابیم.

ما آموختیم که استثمار در خانه و بیرون از آن‌را که در زرق و برق فریبکاری مردسالارانه پیچیده‌اند، افشا کنیم.  آموختیم که اختیار بدنمان و حق انتخاب زندگیمان را به احدی وا نگذاریم. حجاب را بر بیرق آتشین دوختیم، هر گونه تبعیضی را در تریبون مبارزه برای رفاه، آزادی و برابری، افشا کردیم. از همین رو شعار «زن، زندگی، آزادی» به یکی از شعارهای راهبردی خیزش کنونی تبدیل شده است.

ما زنان در این بزنگاه تاریخی (آبان ۱۴۰۱) اعلام می‌کنیم همانطور که “وحدت کلمه” نتوانست مسیر مبارزه‌مان را مسدود کند، هیچ ساختار و هیچ بدیل دیگری تحت لوای”همه با هم” هم نمی‌تواند ما را به نقطه‌ی بهمن ۱۳۵۷ برساند.

کسانی که زمزمه‌ی “فعلا خفه شوید” را سر می‌دهند و در صدد اجرای گوادلوپ دیگری هستند بدانند که جنبش زنان اگر یکی از شعارهای استراتژیک‌اش”نه شاه می‌خوایم نه رهبر/ مرگ بر ستمگر” است، نه صرفا یک شعار بی‌پیشینه و بی‌محتوا که دقیقا از عمق و رادیکالیسم مطالباتش برمی‌خیزد و همه جا آنرا فریاد خواهد زد.

ما زنان هشدار می‌دهیم که هیچ جریان داخلی و خارجی حق تعیین محدویت برای طرح و پیگیری مطالبات فعلی و آینده‌ی ما را تحت هیچ بهانه‌ای ندارد. سردمداران چنین رویکردی پیشاپیش کارنامه‌ی مردودی خود را از ما دریافت کرده‌اند.

“همه با هم” فقط در آزادی حق بیان و برافراشتن پرچم مطالبات ما و همه‌ی جنبش‌های دیگر معنا می‌یابد.

راهپیمایی اعتراضی ایرانیان و روشنفکران کشورهای دیگر در ده‌ها شهر بزرگ جهان و به‌ ویژه “برلین” جنبش “زن، زندگی، آزادی را چندین گام به پیش برد.  بخش‌هایی از جامعه که همیشه صدایشان خفه می‌شد بغضشان ترکید، اقوام سرکوب شده کرد و ترک و بلوچ و.. دگرباشان جنسی ، خانواده‌های اعدامیان دهه ۶۰ و آبان و..  در کنار مردم اشک ریختند و پیام مبارزه تا رهایی سردادند.

زنان واقف به همه این دردها و ستم‌ها در این جنبش محکم‌تر از همیشه گام برمی‌دارند.  جهان صدای پایشان را شنید!

 و در چنین اوجی از  آگاهی و مبارزه است که اعلام می‌کنیم:

 کسانی که قصد ربودن جنبش خونین مردم را دارند و درصدد وصله پینه کردن نهادهای سرکوب با دم و دستگاه‌های بورژوازی هستند، کسانی که از هم اکنون (همچون سال ۵۷) با تهدید و اتهام‌زنی قصد انسداد مسیر مبارزه‌ی مردم برای رفاه، شادی، آزادی و برابری را دارند این هشدار ما را جدی بگیرند. هرگز و هرگز تاریخ تکرار نمی‌شود چون مسیر آگاهی و انتخاب بسیار شفافتر از آن است که گرد و خاک حقیر آنان بتواند خللی در قدم‌هایمان ایجاد کند.

 

جمعی از زنان مبارز داخل کشور

۴ آبان ماه ١۴٠١

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)