با خواندن تیتر این نوشتار احتمال به قریب یقین تعجب کنید، که آموزشگاههای مختلط جنستی در جمهوری اسلامی است، و برخلاف مدعیان طرفداری سیستم اختلاط جنستی، موجب بروز انواع مشکلات اخلاقی و ضد انسانی میشود؟!
البته که به طور رمسمی و قانونی داشتن آموزشگاههای مختلط غیرقانونی است. اما با اهمال عمدی یا سهوی مسئولان و بازرسان که وظیفهشان در این اجرای این قانون است، متاسفانه شاهد اتفاقات تلخ و گاه در حتی فاجعه در آموزشگاهها هستیم، و به نظر میرسد در آینده خواهیم بود!
این مطلب به احتمال قریب به به یقین به مذاق آن دسته فعالان اپوزیسیون و مخالفان نظام جمهوری اسلامی- که مشی یا ایدئولوژی لیبرال-سکولار-لائیک دارند خوشان نیاید! اما حقیقتی است من نوعی که همکاری سالیان با آموزشگاهها داشتم و به عنوان یک شهروند ایرانی به فراخور زندگی در ایران و یا ارتباط با دوستان و آشنایان، اطلاعات موثقی دارم که برخلاف تبلیغاتی که رسانههای خارجی میکنند و شبانهروز در رسانهها و محصولات نمایشی اعم سریال و فیلم و غیره، وانمود میکنند اختلاط جنسیتی خوب است و موجب جلوگیری بروز عقده جنسی شده و به رشد اجتماعی افراد میانجامد و غیره.
من در واقع چون در فرنگ زندگی نکردم و اطلاعاتم تنها از این رسانهها، کتابها، مقالات، فیلمهای مستند و غیر مستند مانند سریال و سینما و گفتههای فارسیزبانان و فارسیگویان خارج رفته و فرنگنشین است.
اما هر چقدر اطلاعاتم نسبت به ادعاهای خوب بودن سیستم آموزشی مختلط جنستی از جمله اختلاط زن و مرد در آموزشگاهها در فرنگ از طریق مستقیم و غیر ملموس بوده، برعکس تجربیات و اطلاعاتم در ایران صد در صد عینی و ملموس بوده است. شخصا در دل کار آموزشگاهها بودم و در این چهار دهه به عینه تجربه کردم، سیستم آموزشی مختلط جنسیتی – در شرایط امروز ایران- چقدر خطرناک و مضر است به حال سلامت اخلاقی و اجتماعی و حقوقی مردم.
این چیزی است که چهل سال بخش قابل توجهی از غربیان و غربگراها کتمان میکنند و نظام جمهوری اسلامی هم نتواست این را به بخشی از مردم -سکولارمنش- بقولاند مدارس و آموزشگاهای مختلط مضر است به حال سلامت علمی و اجتماعی.
متاسفانه من بخاطر ملاحظات حقوقی و حقیقتاً اینکه مایل نیستم به همکارانم آسیب حقوقی و تعرضی از سوی تندروهای مذهبی بخورد، مشخصات خود و افراد موثر و یا مقصر در این جریان نمیگویم. اما نمونههای منتشر از فجایعی رخ داده میگویم.
تقریبا اکثر این فجایع ناشی اختلاط جنستی در مدارس و آموزشگاههای خصوصی اتفاق میافتد. از آنجا به تدریج جمهوری اسلامی- که آمیزه جنونآمیز و مغلطه تام از مدرنیته و سنت است- پارتیبازی و رفیقبازی میان مسئولان و ناظران وجود دارد و بعضاً افرادی که مسئول و ناظر هستند و خودشان اعتقادی به سیستم عدم اختلاط قانونی فعلی ندارند، و عملا یا بر بنا بر خودرأیی و یا تحت تاثیر القائات فرنگیان و لیبرال-سکولار-لائیکهای غربگرا، به اصطلاح و پندار مبارزه مدنی و مخالفت مدنی کرده و لجبازانه قوانین کشور – که به حال امروز لااقل مفیدند- را نقض میکنند.
اما خود مدیران و صاحبامتیازن منتفع مادی از مدارس و آموزشگاهها، مشخصا مهمترین دلیل که اقدام به نقض قانون میکنند، کسب منافع مادی است. در طی حدود دو دهه همکاری با این آموزشگاهها متوجه شدم، حتی یک مورد، تاکید میکنم حتی یک مورد ندیم که از این مدیران و اصحبامتیازن آموزشگاهها – نه اعتقادی به لیبرال-سکولار-لائیک غربگرایی دارند و حتی اکثرشان افراد به شدت سنتی و مذهبیزده هستند- یعنی شدت تقید یا تظاهر به شئونات اسلامی در اینها به قدری بالا بوده، و به شخصه دیدم که در اوج گرمای تابستان و قریب ۱۵ ساعت به خودشان تشنگی داده و روزه میگیرند!، و به شخصه و به عینه دیدم در حالی که هیچ اجباری نداشتند و کسی جز من نوعی- همکار و دوستشان- شاهد نبوده، مقید بوده اند که نماز اول وقت بخوانند، و به شدت هم طرفدار نظام جمهوری اسلامی هستند!
باز تاکید میکنم برای آنکه اصل مطلب را بدانید چرا اینان اقدام به اختلاط جنسیتی میکنند- دقیقا با هدف کسب منافع مادی است، نه اعتقادی به آزادی روابط جنسیتی دارند و نه حتی اعتقادی به دموکراسی و نظام سکولار و دموکراسی(!)- یعنی به شخصه اینها دیدم که اگر در موقعیتش قرار بیگرند، هر یک یک هیتلر یا صدام هستند!
نمیدانم سوگند به عزیزان را بگویم باور میکنید یانه(؟!) اما حقیقت محض را میگویم، اصلیترین دلیل و به احتمال به یقین تنها دلیل، این اختلاط جنستی و تخلف از قانون جمهوری اسلامی، برای کسب منافع مادی است!
اما چرا؟ چرا بایست مدیران و صاحبامتیزان آموزشگاههای خصوصی – از آموزش رانندگی تا مدراس مقاطع ابتدائی تا متوسطه بزرگسالان و دیگر انواعش مانند کامپیوتر و حسابداری و هنر و فنون مختلف- اینگونه اقدام به نقض یکی از مهمترین قوانین جمهوری اسلامی کنند؟
من مختصر میگویم:
دیلی اصلی، دلیل آزمندی! آزمندی یعنی، حرص و طمع تمام ندشدنی و سیری ناپذیر این افراد است، که در اثر حاکمیت منحط سرمایهسالاری ومالپرستی است، ضد فرهنگ اصالت سود و منفعت مادی بر همه چیز!
در اکثر مورادی که خودم همکار بودم با ایشان و یا بررسی کردم، متوجه شدم که مدیر و شرکاء و صاحبامتیازان آموزشگاهها سالانه گاه بیش تمام سرمایهگذاری شان در یک سال درآمد دارند، اما حاضر نیستند به مربی یا مدرس و یا کارمند در استخدام خود حتی حداقل حقوق مصوب رسمی بپردازند و این مستخدمان خود را در عمل استثمار کرده و شبه بردهواراز آنها بیگاری میکشند، اما اقدام به تخلف از قانون کار میکنند. در سالیان گذشته این منتفعان آموزشگاههای آزاد- که بعضا از وابستگان به مقامات رده پایین یا بلا بوده و صاحب نفوذ هستند، و پاراتی دارند و توانستند امتیاز آموزشگاهی را بیگرند- مولتی میلیاردر شده اند!
پس نتیجه اینکه اولین و مهمترین و اصلیترین دلیل برای این اختلاط جنستی غیر قانونی، کسب منافع مادی بیشتر است، آنها میدانند این اختلاط جنستی، عامل جذاب برای مردودیهای سیستم آموزشی دولتی است، کسانی نه اهل درس و تحصیل بوده و نه تن به تربیت اخلاقی-انسانی و مسئولیتهای اجتماعی و قانونی میدهند، در حقیقت بسیاری از آنها اساسا بیماران روانی خطرناک و سادیستیک هستند، و دارای انحرافت ضد جنستی مثل پدوفیلی هستند و از هرزگی جنسیتی لذت میبرند! این سیستم مختلط یک فرصت ضد انسانی است بریا یان ناکسان که علاوه بر کسب مدرک (بدون شایستگی علمی)، تنوعطلبی جنسی و هرزگی جنستیشان نیز ارضاء شود. اما چگونه و چرا این تراژدی اتفاق دارد میافتد در جمهوری اسلامی پرمدعا اخلاقگرا؟!
به این دلیل واضح و برهمگان روشن که در ایران فعلی، محرومیت از رفع نیاز جنسی و احساس بیعدالتی جنسی در کنار انحاط و نزول رفتاری و اخلاق جنسی-، به قدری در حد ترازیک است که از جوانان مجرد تا مردان متاهل، تشنه آزمند همچین جاهایی هستند!
هرچند در میان بانوان و بویژه دخترهای مجرد هم این عطش و تشنگی به آزادی جنسی زیاد است، اما در میان پسران و حتی مردان متأهل تنوع طلب جنسی، در حد جنونآسا است.
مردان و پسرانی به شدت هرزه و بداخلاق، که کمترین تربیت حداقلی اخلاقی و آداب و معاشرت ندیده اند و در چند جمله سخن عادی، نمیتوانند از کلمات رکیک جنسی استفاده نکنند! یعنی در حرف زدن عادی شان تقریبا همه روزه دهها و گاه صدها بار بدترین و زشتترین کلمات جنسی را بکار میبرند بریا رساندن یک مفهوم معمولی در کمال خونسردی بدگویی و هتاکی میکنند! سطح نازل فرهنگی اینها به قدری پایین است که چون از بس منحط هستند، اگر یک نفر هم پیدا شود بخواهد برخلاف آنها، شئونات اخلاقی را رعایت کند، بر علیه او موضع گرفته وسیعی در حذف او از سیستم آموزشی میکنند؛ به طوریکه، حقیقتا آموزشگاههای خصوصی ایران، محیط امن و سالم از نظر اخلاقی و بهداشت روانی و اجتماعی نیست. این وضعیت به زیان افرادی است که مستخدم این آموزشگاهها هستند و میخواهند شرافتمندانه و آبرومندانه به کار آموزشی بهپردازند! این مستخدمان مزدبیگر، از یک طرف مورد تضییع حقوقی از نظر دستمزد قانونی و بیمه هستند، و از طرفی مورد آزار و اذیت محصلنماهای منحط و بداخلاق هستند. بسیاری از این افراد دوام نمیآورند و آخر سر- با سالها هدر دادن عمر خود- این شغل را رها میکنند!
کاملا سیستم حاسدانه و مافیایی در میان آموزشگاهها است! اینها مافیایی عمل میکنند، اجازه نمیدهند افرادی که بخواهند کاری قانونی و اصولی- همراه با رعایت قانون و بدیهات اخلاقی – انجام دهند مجال فعالیت داشته باشند. چیز عجیب و غریبی در سیستم آموزشی جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است که درست برخلاف ادعاهای خود مسئولان نظام اسلامی و دشمنان ضد اسلامی نظام، در آموزشگاههای خصوصی ایران، تنها چیزی که اصلا رعایت نمیشود همان اسلام و قوانی مصوب اسلامی جمهوری اسلامی است! متاسفانه اخبار عمده ای که از وقع فجایع اخلاقی-جنسنی نشر میشود از همین آموزشگاهها است.
موارد حیرتانگیزی از نقض بدیهیات اخلاقی و کرامت انسانی در این آموزشگاهها به چشم خودم دیدم و یا شنیدم به طور موثق از دوستان و آشنایان همکار و یا برخی قربانیان، که فقط بایست خود تجربه کنید و در دل کرا باشید تا باور کنید! یعنی به قدری اتفقا زشت ضد انسانی در این آموزشگاهها اتفاق میافتد که از خود میپرسی بهراستی انسان واقعا اشرف مخلوقات است؟ بهراستی انسان ممکن است تا این حد پست و رذل باشد! تا این حد ناجوانمرد و بیشرف باشد؟! مگر اینها در میان خانواده و اجتماع بزررگ نشده اند و آیا بویی از تمدن نبرده اند؟!، مثلا، از تهدید به خشونت تا کتک خوردن مدرسان مربیان توسط این محصلنماهای با دادن پول آمده اند مدرک بگیرند، برای چه؟ برای اینکه مدرس گفته آقا لطفا من را مسخره نکند! چرا فحاشی میکنی و حرف رکیک جنسی میان جمع میزنی؟! بارها اتفاق افتاده محصلنما چیزی بلد نبوده و از اتفاقا به پست یک آزمونگر قانونمدار افتاده و او نمره اش نداده بخاطر اینکه یاد نداشته آزمون را، بعد محصلنما رفته غیر مستقیم از آن آزمونگر یا مربیان آموزشگاه انتقام گرفته! در حالی که آنها تمام سعیشان کرده اند که او نمره بگیرد، تمام نمره ارفاقش هم داده، ولی خود این محصلنما انسان اهل تربیت و علمآموزی نیست! تقصیر مدرس حق التدریسی چیست؟!، خود این محصلنما اهل تربیت نیست، حتی اهل اینکه دو جلسه سر کلاس بیاد آموزش به بیند؟! بارها در هنگام اعتراض مدرسان و مربیان بخاطر آزار و اذیت از سوی این محصلنماهای مدرکخواه، صاحبامتیاز و مدیر منتفع طرف آن محصلنما گرفته است و مربی مواخذه کرده و گاه اخراج میکند!
مزاحمت برای نوامیس مردم، دختربازی و پسربچهبازی، از از اتفاقات رایج این آموزشگاهها است. مهمترین دلیلش هم مماشات و تبانی مسئولان و ناظران قانونی با مدیران و صاحبامتیازان این آموزشگاهها است.
این حقایق به ندرت منتشر میشود و اگر کسی این حقایق را بگوید سانسور میشود! چرا؟
بنظرم، چون در جمهوری اسلامی، به دلیل سیاست کتمان کردن حقایق فجایع اخلاقی-جنسی از یک سو، دیگر تضاد منافع تبلیغاتی اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی از سوی دیگر به واسطه اعتقاد به سیستم آموزشی مختلط لیبرال-سکولار-لائیک غربگرا، در یک هماشتراکی منافع سیاسی شگفتانگیز، کتمان این حقایق تلخ صورت میگیرد!
این هم یکی دیگر از تراژدیهای نقض حقوق بشر است، که دراین دنیای جنگلی که حاکیمتهای مذهبی و غیرمذهبی بوجود آورده اند!
هر چند شخصاً نظر قطعی در باره بهتر بودن کدام یک از این دو سیستم آموزشی (اختلاط یا عدم اختلاط) ندارم تا این زمان، اما معتقدم هر سیستمی اعم مختلط یا عدم اختلاط، نیازمند جامعه آماده برای اجرای آن است. در کشورهای مثل ایران است، تا نسلها اصلاً نبایست سیستم اختلاط جنستی در آموزشگاهها باشد- چه در سطح کودکان و چه بزرگسالان- مگر آنکه با یک فرهنگسازی و بسترسازی حقوقی و قانونی چند نسلی، مهیا کردن اکامانات برای رفع نیازهای جنسی در خارج محیط آموزشی.
یعنی، حداقل پیشنیاز این سیستم آموزشی، این است که در کنارش یک زیستار تأمین نیاز ارتباط جنسی قانونی میان دو جنس مخالف باشد. در حالی هر از گاهی میبنیم حاکمیت ابزارهای ارتباطی میان دو جنس محدود و یا ممنوع میکند؛ در نهایت این انباشت نیاز جنسی برآورده نشده و عقدهها وسرخودگیهای ناشی از محرومیت و سرکوب نیاز جنسی به محیط آموزشی میآید و این اتفاقات تلخ و گاه فجیع رخ میدهد.
حتی همان چیزهایی که در فرنگ ادعا میکنند هم اینجا رعایت نمیکنند، یعنی همان دوستی جنسی فرنگیموآبانه ادعایی نیز رعایت نمیشود!، حسادت وحشتانکی است در میانشان!، و تمامیتخواهی جنسی حکمفرماست.
خود همان ناکسان مبتذل جنسی، تلاش میکننددیگران از صحنه خارج میکنند و یا گاه با خشونت و با شینطت از دور خراج میکنند، امثال مثل خود را تمسخر و تحقیر میکنند و آبروی آنها را میبرند! این انحطاط اخلاقی را من میبینم و نمیدانم تاکی این جنگل تحوش ادامه خواهد یافت؟! یک سیستم جنگل جنسی تمام عیار حاکم است. در ایران عمدتا پسران و مردان متأهل دارای جذابیت دلخواه دختران وزنان و که پولداری هم مزید است، میتوانند حتی حرامسرای غیر رسمی داشته باشند، و بسیاری افراد که نه جذابیت دارند و نه پول و امکانت کافی سالیان سال محروم هستند از رفع نیاز جنسیشان، هر گاه هم راز دل بگویند و درد دل کنند، یا با تمسخر و تحقیر سرکوب مضاعف میشوند، و یا گاه مورد تهدید و مرعوب متعصابان مذهبی و یا ناکسان هزره!
و اما، هر از گاهی کی از اینها مرتکب انحراف و تخلفی میشوند در نهایت همه تقصیرها را به گردن آنها انداخته میشود، در این میان حاکمیت و جامعه سنتی-مذهبیزده انگار نه انگار مسئولیتی داشتند و اینک شریک جرم این اتفاقات هستند!
منطقاً شرایط محیط آموزشی، نبایست عامل حواسپرتی از آموزش و امر مهم تربیت انسانی-اجتماعی باشد، بویژه با طولانی شدن سالهای آموزش، خانواده و والدین کمتر فرصت تربیت بچهها را دارند.
در کشوری که روسپیگری و کسبوکار سکس جرم و ممنوع است، و حتی ازدواج موقت (صیغه/متعه) نیز در جامعه چندان مورد پذیرش نیست، و از سوی مخالفان و اپوزیسیون مورد حمله قرار میگیرند! همانهایی که شبانهروز دم از آزادی سبک زندگی میزنند!، و سوءاستفاده میشود از این مورد همچو ابزار جنگ تبلیغاتی دو خصم! در حالی کل قضیه در درجه اول امر خصوصی است و در درجه بعدی حق مردم و ابزار قرار دادن این این مورد در جدال کثیف میان این ضد انسانی است!، و متأسفانه یکی از مهمترین نیازهای جوامع امروزی- که افزایش سن ازدواج از عواقبش است- امکان رفع نیاز جنسی آبرومدانه قانونی فراهم نیست، رها کردن دو جنس در آموزشگاهه امر پرخطر و فاجعهبار خواهد بود.
آن هم در آموزشگاههای خصوصی ایران، که حقیقتا سیستم بردهداری بیرحمانه ای حاکم است، از یک سو حقوق و دستمزد حداقلی قانونی (حتی ساعتی!) مدرسان و مربیان حق التدرسی داده نمیشود و از طرفی هیچ روش موثری برای تشویق و تنبیه در امر اجرای قانون وجود ندارد (اگر برفرض باشد در عمل هم اجرا نمیشود، چون مانع کسب منفعت مالی صاحبامتیازان آموزشگاهها میشود!). به معنای کامل وضعیت جنگلی در آموزشگاهها است! در آنجا دو گروه عمده-صرفاً منتفع میشوند، اول صاحبامتیازان آموزشگاهها که گاه تا چند برابر کل سرمایهگذاری سالیانهشان سود میبرند، و دوم، محصلنماهای بداخلاقی و مبتذلی که با گرفتن مدرک، روانه گرفتن مشاغل و امتیازهای مهم اقتصادی میشوند. شخصا افرادی را دیدم که با همین مدارک، به استخدام ادارات و نهادهای مهم کشوری و لشگری شده اند، بعدها شنیدم فلانی به دختر یا زن و حتی مواردی به پسری تعرض و جنایت کرده، و یا فلان دزدی و اختلاس کرده است!
آری، یکی منشاءهای فساد و ظلم و همین مصائب اقتصادی و قضایی امروزین در جمهوری اسلامی، همین سیستم پُرایراد آموزشی است، که با ورود بخش خصوصی سرمایهداری، اوضاع هر روز بدتر و بدتر میشود!
*****
باز از خود میپرسم، بهراستی راه نجات از این جنگل نقض حقوق بشر و کرامت انسانی در حاکمیتهای مذهبی و غیر مذهبی این جهان امروز ما چیست؟!
*****
چند نمونه از شواهد فجایع:
تجاوز جنسی به دختران در اردوی مختلط قزوین
پلیس: تعطیلی آموزشگاه آرایشگری مختلط در شمال تهران
http://www.asriran.com/fa/news/579958
فاجعه ای در دبیرستان های دخترانه
http://seemorgh.com/news/society/185105-185105
اذیت و آزار جنسی در دبستان های فوتبال ایران
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.