دوستی تلفن زد با پیشنهاد ساخت فیلم مستندی درباره نوروز در میان ارامنه ایران به عنوان قسمتی از مجموعهای درباره عید سال نو. وقتی به او گفتم که ارامنه نوروز را جشن نمیگیرند تعجب کرد. به او گفتم که هنگام تحویل سال نو در خانه ارمنیهای ایران خبری نیست. گفت: یعنی نه سفره هفت سینی؟ نه سبزی سبز کردنی؟ نه دید و بازدیدی؟ گفتم همین طور است و البته این امر یک دلیل منطقی خیلی محکمی دارد. ارمنیها سال نوِ مسیحی را در اول ژانویه (یازدهم دی) جشن میگیرند و حق بدهید که در یک سال نمیشود دو بار دیگر سال نو داشت. هم منطقی نیست و هم اگر شدنی باشد، به ضرر آدم است. این طوری آدم هر سال به اندازه دو سال پیر میشود.
یکی از دردسرهای چندفرهنگی بودن این است که شما خیلی از مناسبتها را باید دو بار جشن بگیرید. دو روز زن، دو روز مادر، دو چهارشنبه سوری (ارامنه عیدی دارند به نام دِرِندِز، که در آن آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند، عین چهارشنبهسوری). و این موضوع اگر در هر مورد دیگری شدنی باشد، در مورد نو کردن سال ممکن نیست. کاملاً معقول و منطقی است که اگر شما نیمهشب ده دی به یازده دی را به عنوان سال نو جشن میگیرید، دیگر اول فروردین را به این عنوان جشن نگیرید. امّا از سوی دیگر، جشنها فضاهای آیینی شادمانی هستند که خواه ناخواه راه خود را به میان همه خانوادهها باز میکنند. مگر میشود در ایران زندگی کنی و در و پنجره را ببندی و نگذاری (یا اصلاً بخواهی که نگذاری) که نوروز وارد خانهات شود. نه، نمیشود از کنار بهار و نوروز بیاعتنا گذشت.
اول اینکه نوروز مصادف است با شروع بهار. خیلی از ارمنیها روزهای نوروز فرا رسیدن بهار را به هم به تبریک میگویند تا هم در فضای شاد جامعه شریک شوند و هم دچار آن تناقض منطقی که توضیح دادم نشوند.
دیگر اینکه نوروز مدارس و ادارات تعطیل هستند (البته کسی به این یکی تناقض که در سال دو بار تعطیلات سال نو داشته باشی اعتنای چندانی نمیکند) و مسافرت یا استراحت اساسی در خانه خودبهخود جوّ عید و خستهگی از تن به در کردن را وارد زندگی میکند. نوروز را کل مملکت جشن میگیرد و از این نظر جوّ شادی عمومی و رسانهای برای اقلیتها غبطهبرانگیز است. در روز اول سال نو میلادی همه سرکارند و تو باید به خودت فشار بیاوری که کار را تعطیل کنی، در حالی که در روزهای عید بخواهی کارَت را تعطیل نکنی هم نمیشود. تعطیل واقعی آن است که همه تعطیل باشند.
سوم اینکه در زمانه ما جشنها رویدادهای رسانهای هم هستند. مگر میشود وقتی در رادیو و تلویزیون و اینترنت همه جا صحبت نوروز است، بیتفاوت بود نسبت به این فضای جشن و شادمانی؟
مگر میشود وقتی هوای لطیف بهاری و کاهش ترافیک و تمیزی هوا دست به دست هم میدهند و زیباترین روزهای تهران را میسازند، وقتی زن و مرد و کودک خرید عید میکنند و در میدانها و کنار خیابانها ماهی و وسائل هفت سین و سمبل و سمنو میفروشند، وقتی ریتم زندگی ملتهب آخر سال ناگهان جای خود را به آرامش رفتوآمد خانوادههایی میدهد که با لباسهای عید به دیدن قوموخویشها میروند، به روی خودت نیاوری که عید است؟ و چرا نیاوری؟ ما در خانهمان سفره هفت سین کوچولویی میچینیم و سبزی سبز میکنیم و تنگ ماهی قرمز داریم. امّا این کارها در میان ارامنه رسم همگانی نیست.
غرض از همه این حرفها این بود که یک: بدانیم که ارمنیها نوروز را جشن نمیگیرند. دانستن این واقعیت مهم است. امّا مهمتر اینکه این جشن نگرفتن هیچ معنای بدی ندارد. وجود فرهنگهای گوناگون در کنار یکدیگر این چیزها را هم دارد. نباید فشار آورد (از جمله فشار روانی) که همه مثل هم شوند. به گمانم راه درستش این است که از شادی هم شاد شویم، در شادی هم مشارکت کنیم. جشنهای یکدیگر را به هم تبریک بگوییم. امّا بپذیریم که در این کشور فرهنگها و اقوام گوناگونی کنار هم زندگی میکنند و حتی نوروز عید همه آنها نیست. این استدلال که نوروز جشن همه ایرانیهاست، با همه حسن نیتی که در آن هست، یک جور فشار بسیار ظریف است برای همسانسازی در جامعه متنوعی که همسانی مطلق در آن وجود ندارد.
ما الان سالهاست با تعدادی از دوستان قدیمیمان قرار خاموشی داریم: نوروز ما به دیدنشان میرویم و ژانویه آنها به خانه ما میآیند. به این میگویند همزیستی فرهنگی.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
من تعجب میکنم از این مطلب تفرقه برانگیز و زشت! حقیقتا زشت. چند نکته را خدمت برادر اهل مسیحیت خود عرض کنم: اول آن که آقای صفاری عزیز شما که نام خانوادگی به این زیبایی دارید که به نام سردار دلیر ایرانی یعقوب لیث صفاری است چرا نام کوچک خود را این طور فرنگی گذاشتهاید؟ روبرت برای یک ایرانی حتی اگر ارمنی باشد تداعی کننده کدام گوشه از فرهنگ افتخارات ماست؟ البته شاید این نتیجه انتخاب نادرست والدین مکرم شما باشد، و خب این گزندی است که همواره از راه والدین به فرزندان میرسد. شاید نیکوتر میبود که نام شما به نام یکی از شهدای مسیحیت به عنوان مثال پطرس صفاری انتخاب میشد. نکته دوم این که این چه فرمایشی است که نوروز جشن ارامنه ایران نیست؟ من تعجب می:نم. آقا جان اینجا ایران است ها، حواستان هست. احترام تمام اقلیتهای دینی به خصوص زرتشتیان عزیز که از نژاد پاک نیاکان ما هستند و ارامنه محترم که چند صد سالی است اینجا در خدمت آنها هستیم یک حساب ویژه است ولی هرکس که در این سرزمین اهورایی افتخار زندگی کردن را دارد باید آداب و ادب حضور در این خاک مقدس را به جای آورد. نوروز بند ناف ماست به آن کهنترین و ناب ترین احساسات بشری و انسانی که در این سرزمین به ودیعه نهاده شده است. من تعجب میکنم جدا که میفرمایید سال نوی شما متفاوت است. آیا شما وقتی به بانک مراجعه میفرمایید برای نقد کردن چک خود روی آن چه تاریخی مینویسید؟ هجری شمسی دوست عزیزم! بنابراین تصدیق می کنید که شما نیز با این تاریخ کار و زندگی می کنید. شما البته باید به حق عید زیبای تولد حضرت مسیح پیامبر برگزیده خدا را جشن بگیرید. و این حقی است که در قانون نیز برای شما در نظر گرفته شده است، اما سال نوی ما ایرانیان همان نوروز است. خواهش می کنم این میهن عزیز را دچار اختلاف و تفرقه نکنید. ای ارامنه عزیز، ایران زمین جایگاه شماست، ای زرتشتیان عزیز ایران زمین سرای نیاکان شماست. ای ایرانیان، نوروز بند اتصال شماست!
چهارشنبه, ۹ام اسفند, ۱۳۹۱
من از برخی افراد تعجب میکنم وقتی می بینم همه چیز را به اختلاف و تفرقه ربط میدهند انگار این افراد فقط خود را میبینند و دیگر هیچ ولی باید پذیرفت که ایران امروزی تشکیل یافته از قومیت های مختلف است و ایران زمان فردوسی نیست که در بر گیرنده سیستان و زابلستان باشد پس در این مورد تمامیت خواهی عین ظلم است که باعث نادیده گرفتن حقوق دیگران می شود پس از آن نیز نام یک نفر چه ربطی به شما دارد که در آن نیز دخالت می کنید مگر شما نمی دانید این از ادب بدور است که اینگونه نام ایشان را به باد انتقاد می گیرید و آنگاه داد سخن از نژاد پاک می برید انگار که فقط این شمایید که صاحب همه چیز بوده و تنها شما لایق بهترینها هستید آنگونه است که پروردگار میگوید فرود آیید که این مقام شما را نسزد که مخصوص اوست .
چهارشنبه, ۹ام اسفند, ۱۳۹۱
این چه حرفیه آقای احمدی این جا ایرانه با قومیت و مذاهب و ادیان مختلف مگر ما مسلمونا روز میلاد مسیح تو خونمون درخت کاج میزازیم من ارمنه ای میشناسم که حتی عاشورا و تاسوعا به احترام امام حسین خرجی می دهد . مگر شهیدان ارامنه در دفاع از خاک ایران دوشادوش ما نبودند حالا نگرفتن مراسم عید نوروز از سوی برخی از آنان جرم است؟ دیگه باید برای چی اجازه بگیریم شرم کنید آیندگان به قضاوت خواهند نشست.
پنجشنبه, ۱۰ام اسفند, ۱۳۹۱
من ساکن کانادا هستم و عکس ارامنه عزیز من مسلمان هستم و سآکن کشور مسیحی .بچه من با وجود اینکه مسلمان است هم از سال نو مسیحی لذت می برد هم از عید نوروز و طوری تربیتش کرده ام که هم به سایر فرهنگ ها احترام بگذارد و هم اینکه فراموش نکند ایرانی است.
پنجشنبه, ۱۰ام اسفند, ۱۳۹۱
من هفت سین در خانه دوست ارمنی خودم دیده ام و دید و بازدید نوروزی هم باهم داشته ایم!
پنجشنبه, ۱۰ام اسفند, ۱۳۹۱
اگر این ارامنه عزیز نبودند ملت شهید پرور ایران عرق سگی خود را از کجا تهیه میکرد
این را بهش میگن مبادلات فرهنگی مگه با این گرانی ایرانیها عید نوروز را جشن میگیرند که ارامنه بخواهند آن را جشن بگیرند
پنجشنبه, ۱۰ام اسفند, ۱۳۹۱
آقای احمدی
کامنت شما مثل یه جوک بود! از ربط دادن نام خانوادگی آقای سافاریان یا صفاریان به یعقوب لیث تا اسم شهید و … سایر نکات و بحث تفرقه! خودتون از این همه اراجیف خنده تون نمی گیره!
رادیو و تلویزیون کشور ما ایران که در آن اقلیت قومی ارمنی زندگی می کنند هنوز ۲۵ دسامبر را به عنوان میلاد مسیح و جشن کریسمس به ارامنه تبریک می گه در حالی که ارامنه ششم ژانویه را جشن می گیرن. یعنی اینقدر نادیده گرفته می شن.
از ادعاها و توصیه های مسخره و برچسب زدن ها کم کنید .
من ژانویه دیدن تنها دوست ارمنی ام می رم و اونم تو ایام نوروز میاد. خیلی هم با جون جونی هستیم به مسائل فرهنگی و مذهبی هم کاری نداریم. تفاهم کامل همه خانواده اش رو هم دوست دارم.
پنجشنبه, ۱۰ام اسفند, ۱۳۹۱
راستی آقای احمدی چرا اسم شما داریوشه؟
“” البته شاید این نتیجه انتخاب نادرست والدین مکرم شما باشد، و خب این گزندی است که همواره از راه والدین به فرزندان میرسد. شاید نیکوتر میبود که نام شما به نام یکی از شهدای اسلام به عنوان مثال مسلم و یا حسین انتخاب میشد.” ”
به قول دایی جان ناپلئون اون چیزی که حد و اندازه ای نداره خریته! بلا نسبت شما!
پنجشنبه, ۱۰ام اسفند, ۱۳۹۱
ومتاسفم آقای احمدی
همین
پنجشنبه, ۱۰ام اسفند, ۱۳۹۱
سال ۱۳۴۹ بود، دانش آموز دبیرستان رهنمای تهران در سه راه منیریه بودم و چند همکلاسی ارمنی داشتم، رفتار آن ها برای نوروز خیلی شبیه رفتار ما بود، از آن ها سئوال کردم شما که کریسمس دارید چرا برای نوروز مثل ما رفتار می کنید؟ گفتند همان طور که شما در کنار جشن های مذهبی خودتان نوروز را هم جشن می گیرید.
در ضمن این استدلال که دوبار جشن سال نو در یک سال انسان را دوبار پیر تر می کند، به نظر من بسیار سست و بی پایه است.
جمعه, ۱۱ام اسفند, ۱۳۹۱
تا حالا این سوال به ذهنم نرسیده بود که چرا و شاید اصلا نمی دانستم که جشن می گیرند یا خیر. ولی این مطلب من را متوجه این موضوع کرد!
جمعه, ۱۱ام اسفند, ۱۳۹۱
با درود و شادباش نوروزی به همه ی دوستان . کمی بیندیشیم که چرا ما نمی توانیم بدون ناسزا گویی و پرخاشگری به هم با یکدیگر گفت و گو کنیم ؟ آیا زمان آن هنوز هم نرسیده است که هر کس در آغاز خود را بررسدو سپس بخردانه اگر توانست در باره ی دیگران داوری کند وگرنه داوری نشدنی است . هم آقای رابرت حق گفتن اندیشه ی خود را دارد هم آقای احمدی هم دیگران و این گفتن هاست که در جهان درون رابرت و داریوش و …را به روی دیگران می گشاید و آنان را بدرون فرا می خواند و من و تو و آن دیگری یکدیگر را می یابیم و از بیگانگی اندیشه ها به دور می مانیم . دوستان و فرزندان من :من بانویی ۶۶ ساله ام در شگفتم که چرا کم و بیش به آقای احمدی تاختید آیا او ( یک هم میهن شما) ( یک انسان) در سده ی ۲۱ ( حتا اگر پاک وارونه ی شما بیندیشد و بگوید حق گفتن ندارد؟ آیا شما هم اگر بتوانید زندان میکنید؟ ستاره دار می کنید ؟ محروم می کنید؟ و….مگر او چه گفت؟ درست است همچنان که آیین ها زبان نژاد و…. نشان دهنده این است که هر کسی از کجا برخاسته است , نام هم نشان دهنده است اگر چه با دین و کیش یکسان باشند آلمانی ها بر روی پسر خود اگر نام یوهان می گذارندروس ها همین نام را به گونه ی ایوان و اسپانیایی زبانان خوآن فرانسوی زبانان ژان انگلیسی زبانان جان می گذارند . ما با شنیدن این نامها در می یابیم که دارنده ی نام ازکدامین کشور و فرهنگ وکیش است . همان گونه که روا نیست بر روی فرزندان ایران نام های بیگانه ی میثم حدیثه احمد رقیه مسلم صدیقه و…..گذاشته شود نام های ژانت رزالین رابرت آلبرت ژرژ ژنیک آندرانیک و…. نیز نشان دهنده ایرانی بودن یک مسیحی ایرانی نیست . یک نوزاد در این خاک که چشم به جهان می گشاید نه دین دارد نه کیش و نه نام ولی او از همان دم ایرانی است و این بر همه چیز که در آینده به او می پیوندد برتری دارد پس باید نامی ایرانی براو نهاد ( جدا از کیش و خواست خودخواهانه ) . جستار به درازا کشید و فراموش کردم که باید به چه چیزهایی انگشت می نهادم تا فرزندانم بپذیرند که ما هر یک همان حقی را داریم که آن دیگری دارد نه بیشتر نه کمتر و خوب گفتن را بیاموزیم و مهربان باشیم . بدرود
سه شنبه, ۱۳ام فروردین, ۱۳۹۲
با درودی دوباره اینکه ارمن های ایرانی سال نو را در آغاز ژانویه جشن می گیرند از دید من ” دلیل منطقی خیلی محکم” نیست آقای رابرت . در هر سال ۲ سال پیر شدن شوخی دلنشینی بود در این روزهای زیبا . اگر بگوییم ” نوروز جشن همه ی ایرانی هاست با همه ی حسن نیتی که در آن هست یک جور فشار بسیار ظریف است برای همسان سازی در جامعه ی متنوعی که همسانی مطلق در آن وجود ندارد ” من با شما همداستان نیستم که باورم این است ” نوروز جشن همه ی ایرانی هاست جدای از کیش و دین و زبان و رنگ پوست و جغرافیا” بی گمان افغان ایرانی است تاجیک و ارانی و ازبک و …ایرانی است که به شوند بی کفایتی و خود فروشی برخی فرمانروایان و شاهان و مزدوران پاره های تن ایران از پیکر مادر جدا شد ولی او همیشه و همواره تاج بزرگی ایرانی بودن را بر سر دارد . رابرت جان این فشار ظریف که گفتی از کدامین سوست و در جهان در کدام جامعه ی کوچک یا بزرگ “همسانی مطلق ” هست که در ایران نیست؟ دوست من آقای داریوش احمدی ” مطلب تفرقه برانگیزوزشت , حقیقتا زشت؟ ” من نه تفرقه برانگیزی در آن دیدم نه زشتی . دیدتان را بهتر کنید همه چیز درست می شود. دیگر این که ایشان نام کوچک خود را بر خود (فرنگی) نگذاشته اندچنانکه هیچ یک از ما نام خود را بر خودمان ننهاده ایم مگرآنان که به دیگر کشورها میرونددر آنجا ماندگار میشوند و نامشان را بر می گردانند. پیشنهاد نام از سوی شما به ایشان به راستی جای شگفتی داشت .نمی دانم یاشیل آذربایجان نام شماست یا چیست . ولی خوب است بدانید که ایران زمان فردوسی بزرگ هم همین گونه بود . شاهنامه تاریخ جهان و سرزمین ماست نه داستان و افسانه . زمانی که ابومنصورمحمد پور عبدالرزاق پور بابک خراسانی فرمان به گردآوری شاهنامه داد از هرات ماخ از توس موبد شادان از نیشابورموبدماهوی خورشید از سیستان موبد یزدان داد و ابو منصورمعمری وزیر فرهیخته ی وی کار آن انجمن دانایان را سامان داد و آنان از روی نسک های پهلوی ترجمه کردند ( برگرفته شده از پیش گفتار بر ویرایش شاهنامه ی استاد دکتر فریدون جنیدی) آنگاه دقیقی آنرا به نظم کشیدو بیش از هزار رج نسروده بود که از جهان رفت و فردوسی این نامه ی بی همتا را با نگاه داشت همان هزار رج دقیقی پی گرفت و به سر انجام رسانید . ایران زمان فردوسی تنها “دربرگیرنده سیستان و زابلستان ” نبود. دوم اینکه ” تمامیت خواهی در کدام باره عین ظلم است ؟ ” غروب آبادان واژه ی فرمایشی “شرم کنید” از سوی شما به هم میهنتان در این جشن نوروزی شما را نیازرد؟ مگر گذاشتن درخت کاج در زادروز عیسای پیامبر آیینی ایرانی است؟ یا خرج دادن در تاسوعا و عاشورا آیینی ایرانی است؟ مگرآقای احمدی گفت که ارمن های ایرانی دوشادوش دیگر رزمندگان برای نگاه داشت ایران از دست یازیدن بیگانگان به این خاک ورجاوند کشته نشدندو تاوان های سنگین ندادند؟ آنچه گفتید چه پیوندی با جشن نوروز نگرفتن ارمن های ایرانی داشت ؟ رکسانا جان پاسخ شما به آقای احمدی بدین گونه: “کامنت شما مثل یه جوک بود” ” خودتون از اینهمه اراجیف خنده تون نمی گیره؟” ” از ادعا و توصیه های مسخره و برچسب زدن کم کنید” ” اون چیزی که حد و اندازه نداره خریته بلا نسبت شما” دخترم این شیوه ی سخن گفتن یک دوشیزه ی فرزانه یا بانوی فرهیخته ی ایرانی نیست . افزون بر این روش کار رادیو و تلویزیون نه به دست آقای احمدی است و نه هیچ کسی چون ما خس و خاشاکان . مهیار حسینی چرا برای آقای احمدی ناخشنودی ؟
چهارشنبه, ۱۴ام فروردین, ۱۳۹۲
واقعن این تقویم میلادی خنده دار است وسط زمستان تو اون سرما جشن میگیرند خدا عقل دهد
دوشنبه, ۲ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
کا (مثلا) مسلمونیم . اما همیشه سال نو مسیحی و کریسمس رو به هم تبریک میگیم! درسته کاج تزتتین نمی کنیم اما پدرم یه رشته چراغ کوچیک روی گل های اپارتمانی مادرم میذاره و هرکی میاد خونه ما متوجه تغییر فضا میشه! کلا جشن و شادی خوبه. به خصوص وقتی فرهنگ های مختلف کنار هم قرار می گیرند. شادی عشق زیبا ترین احساسات جهانی اند که گسترش اون ها انسان ها رو به صلح و اسایش می بره
دوشنبه, ۲ام اردیبهشت, ۱۳۹۲