سایه‌ سنگین تابلوی صرافی‌ها بر زندگی طبقه‌ کارگر/ آیا اوضاع تغییر می‌کند؟

افزایش ناگهانی قیمت ارز برای همه به‌ویژه برای مزدبگیران یک شوک واقعی است. مرتضی افقه معتقد است؛ اگر این بحران‌های «شوک‌آور» علاج قطعی و عملی نشود، نه تنها طبقه‌ی کارگر که از همه محروم‌تر هستند، بلکه همه حقوق‌بگیران کشور، قدرت خرید خود را بیست تا سی درصد از دست می‌دهند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، چراغ مانیتورها همواره روشن است و چشمک می‌زند. میلیون‌ها نفر به این صفحات با چراغ‌های روشن چشم می‌دوزند و منتظرند ببیند چه اتفاقی خواهد افتاد. نگرانند که «نان» فردایشان را چند باید بخرند. نگران تورمی هستند که بیم آن هست که آهسته و زیر پوستی از راه برسد. نگران قیمت‌ها هستند. قیمت ارز در بازار متلاطم و آشفته…

قیمت‌ها لحظه به لحظه تغییر می‌کنند؛ دلار، پوند و یورو گران می‌شود تا به مرز شش هزار یا بالاتر می‌رسد؛ شوک ناگهانی در اقتصاد ملتهب؛ بعد دولت ناگهان «دخالت» می‌کند (پیش از این انگار دستان نامریی دیگری بوده‌اند که  شوک قیمتی را رقم زده‌اند؛ انگار از غیب نازل شده‌اند و بازار را متلاطم کرده‌اند!) اما حالا دولت دخالت می‌کند و  «حکم می‌کند» که هر دلار باید ۴۲۰۰ تومان باشد. مقرر می‌کند که هر نرخی بیش از این، خلاف است و  متخلفین می‌خواهند بازار را به هم بریزند، ولی در وانفسای بازارِ ارز و دلار، نه «حکم» دولت و نه آنچه مخالفان دولت ادعا می‌کنند، تاثیر چندانی ندارد چون بازار همچنان ملتهب است و خرید و فروش ارز متوقف. قیمت «واقعی» و عینی دلار نامشخص، نامعلوم و دلهره‌انگیز است.

تغییراتی از این دست در فضای اقتصاد کلان، گرچه بر بازیگران این صحنه تاثیر می‌گذارد و توازن سود و سرمایه را در کلیت خود برهم می‌زند، اما بیش از همه بر اقشار و گروه‌هایی تاثیر می‌گذارد که عایدی «ثابتی» دارند، آنها که «مزدبگیر» هستند و با هر شوک اقتصادی، محاسبات دخل و خرج‌شان وارونه می‌شود، به هم می‌ریزد و نابود می‌شود. آنها که کارگر، معلم یا پرستارِ شاغل و بازنشسته‌اند؛ آنها که مزد یا مستمری می‌گیرند و با این تغییرات اقتصادی، هم از ارزش درآمدهای ماهیانه‌شان کاسته می‌شود و هم سرمایه‌های «اندکی» که  احتمالا اندوخته‌اند، بی‌ارزش می‌شود.

ارز1

اما از همه نگران‌کننده‌تر وضعیت بازنشستگان است. بازنشستگان، معمولا خانواده بزرگ‌تری دارند و البته مستمری ثابتی در هر ماه دریافت می‌کنند. همین موضوع وضعیت آنها را به نسبت اکثریت شاغلان دشوارتر می‌کند بنابراین بیشتر از تغییرات ناگهانی اقتصاد متضرر می‌شوند.

بیژن امیری، بازنشسته خودروسازی است. او می‌گوید: از زمانی که نرخ ارز از حالت ثبات درآمده و رو به افزایش گذاشته، خواب و خوراک ندارم، چون قیمت دلار و یورو و پوند برخلاف آنچه ادعا می‌کنند، روی نرخ مایحتاج زندگی ما تاثیر مستقیم دارد؛ به نسبت افزایش نرخ ارز، ارزش مستمری دریافتی ما بازنشستگان کمتر می‌شود؛ علاوه بر این باید منتظر «تورم جانبی» هم باشیم؛ نه فقط نرخ اجناس وارداتی بالا می‌رود، بلکه به بهانه گرانی ارز، حمل و نقل و کرایه خانه و هزار و یک چیز دیگر گران می‌شود؛ از همه مهمتر برای یک بازنشسته، وضعیت دارو است؛ «دارو» هم کمیاب می‌شود و هم گران؛ اکثر ما مستمری‌بگیران دچار بیماری‌های مختلف هستیم، به خصوص کارگران صنعتی که سالها در معرض آسیب و آلودگی کار کرده‌اند؛ حالا اگر قرار باشد با یک «مستمری ثابت» هزینه‌های دارویی و درمانی ما بالا برود، به مشکلات اساسی برمی‌خوریم؛ بنابراین با تغییرات نرخ ارز، زندگی ما بازنشستگان سخت‌تر می‌شود و سفره‌مان روز به روز خالی‌تر….

بعد از چهل سال کار فنی، ساکنِ خانه‌ای بی‌آب و امکانات در هشتگرد شدم

“بیژن امیری” که اصرار دارد نام کامل شناسنامه‌ای‌اش ذکر شود چراکه به قول خودش از این همه نابسامانی خسته است و دیگر به نوعی از همه چیز بریده‌است؛ چشم‌انداز آینده خود را به عنوان یک کارگر بازنشسته‌ی صنعتی اینگونه توصیف می‌کند: فقر بیشتر؛ فلاکت اقتصادی و معیشتی؛ درماندگی….

او معتقد است وضع یک بازنشسته‌ای مثل خودش به مراتب بدتر از شاغلان است: مستمری دریافتی ما ثابت است؛ از مزایای مزدی و اضافه کار خبری نیست. من خودم به عنوان کارگر خودروساز، در زمان اشتغال، آکورد ماهیانه و پاداش افزایش تولید می‌گرفتم، اما همه‌ی اینها بعد از بازنشستگی قطع شده؛ در ضمن همه ما فرزندانی داریم که یا دانشگاهی هستند یا در آستانه ازدواج و این یعنی خرج مضاعف. پس تغییرات اقتصادی تاثیر بیشتری روی ما دارد و به همین دلیل ما را بیشتر درگیر نگرانی و التهاب می‌کند.

امیری می‌خواهد گفتگو را تمام کند اما انگار حرف‌هایش هنوز تمام نشده: «بنویسید بعد از چهل سال کار کردن، ساکن مسکن مهر «هشتگرد» شدم؛ اینجا را هم قسطی خریدم؛ آپارتمانی که با زلزله زمستان، دیوارهایش ترک خورد؛ بنویسید اینجا «آب» را هم می‌خرم چون آب آشامیدنی نداریم؛ ۷۵ هزار واحد مسکونی اینجاست که چون امکانات رفاهی ندارد، درمانگاه و نانوایی و کلانتری ندارد، چون آب ندارد، نود درصدش خالی‌ست، بدون سکنه است؛ بنویسید بعد چهل سال کار فنی، زندگی‌ام به اینجا کشیده، خانه‌ای بی‌آب و بی‌امکانات در هشتگرد با دیوارهای ترک خورده و ناامن»

زندگی ملتهب کارگران و بازنشستگان و بلایایی که شوک‌های اقتصادی متناوب بر سرشان آوار می‌کند را بامرتضی افقه (اقتصاددان و استاد دانشگاه) در میان می‌گذاریم. افقه در ارتباط با افزایش ۱۹.۸ درصدی دستمزد ۹۷ که مذاکره کنندگان ادعا می‌کنند باتوجه به نرخ تورم اعلامی، «رقم نسبتاً خوبی» است و تاثیر ملموس تغییرات نرخ ارز بر این افزایش مزدی و اینکه آیا در شرایط ناآرام بازار اقتصاد، این افزایش مزدی هیچ تاثیر ملموسی بر زندگی کارگران خواهد داشت یا نه؛ می‌گوید: اتفاقی که در عرصه‌ی «ارز» افتاد، اتفاقی استثنایی بود، شاید سابقه‌ی آن را در هیچ دوره اقتصادی در تاریخ کشور نداشتیم. پیش از این افزایش نرخ ارز را شاهد بوده‌ایم اما اینکه در یک روز بیش از ششصد تومان قیمت ارز زیاد شود، بی‌سابقه است؛ بنابراین اگر این بحران‌های «شوک‌آور» علاج قطعی و عملی نشود، نه تنها طبقه‌ی کارگر که از همه محروم‌تر هستند، بلکه همه حقوق‌بگیران کشور، قدرت خرید خود را بیست تا سی درصد از دست می‌دهند.

15

طبقه‌ی کارگر بیش از همه از نوسانات اقتصادی ضرر می‌کند

افقه ادامه می‌دهد: شدت ضربه برای طبقه‌ی کارگر که در سالهای گذشته  دستمزدش با سرعت و نرخی کمتر از رشد تورم افزایش یافته، خیلی بیشتر است لذا باید منتظر بمانیم و ببینیم تصمیمات اجرایی مسئولان ذیربط برای حل این بحران چیست. در فضای فعلی هنوز برای قضاوت زود است باید فضا به ثبات برسد و بعد در مورد تاثیر افزایش دستمزد صحبت کرد؛ اما در این شکی نیست که طبقه‌ی کارگر بیش از همه از نوسانات اقتصادی ضرر می‌کند و محرومیتش دوچندان خواهد شد.

افقه در ارتباط با تاثیر نرخ ارز بر اقلامِ سبد معاش خانوارهای کارگری و گران شدن همه ضروریات زندگی به دنبال گران شدن ارز می‌گوید: طبیعی است که نرخ ارز بر همه مایحتاج زندگی تاثر می‌گذارد؛ ببینید گروهی از طرفداران دولت هستند که هم اقتصاددانان لیبرال را دربرمی‌گیرند و هم تکنوکرات‌های دولتی را؛ این گروه همواره طرفدارِ افزایش نرخ ارز بوده‌اند و مدعی هستند «رقم واقعی ارز» بیش از اینهاست و ادعا می‌کنند که اگر رقم واقعی ارز اعمال شود، به نفع تولید داخلی است؛ دیدگاه این گروه کاملاً اشتباه و قابل نقد است. برخلاف ادعای اینها ما در تولید داخلی چه در کشاورزی و چه در صنعت و خدمات، به شدت به کالاهای وارداتی نیاز داریم؛ هم کالاهای سرمایه‌ای و هم کالاهای واسطه‌ای. بنابراین هرگونه افزایش نرخ ارز منجر به افزایش قیمت مواد اولیه و در نتیجه تحمیل شدید تورم به مردم خواهد شد. این افزایش اگر کنترل و مهار نشود، با یک فاصله به تورم لجام‌گسیخته تبدیل می‌شود.

چانه‌زنی در «شرایط تثبیت» معنادار است

این اقتصاددان، چیدمان اوضاع را ناهنجار و خارج از رویه می‌داند و می‌گوید: شروع این شوک قیمتی با چیدن تیم جدید ترامپ و تهدیدهای آنها بود اما انتظار چنین روند «شوک‌برانگیزی» نداشتیم. این شرایط، غیرقابل قبول، نامعمول و خارج از تصور است. نباید التهابات خارجی اینقدر بر حیات جمعی مردم تاثیرگذار باشد، باید کنترل و هدایت شود.

بسیاری معتقدند تا زمانی که فضای اقتصادی به این شکل ملتهب باشد، «چانه‌زنی‌های کارگری» بی‌فایده است و نتیجه ملموسی ندارد؛ وقتی اقتصاد «بیمار» است و به این شکل دچار شوک می‌شود، مزد چند درصد بالاتر یا پایین‌تر چه فرقی دارد. افقه در ارتباط با این موضوع می‌گوید: چانه‌زنی در «شرایط تثبیت» معنادار است. اگر قرار باشد همیشه در عرصه اقتصاد، گرد و خاک، بلند کنند، مطالبه‌گری نه فقط برای طبقه‌ی کارگر، بلکه برای هیچ گروهی، فایده‌ی ملموس نخواهد داشت. البته بعد از فروکش کردن این گرد و خاک‌ها، باید چانه‌زنی‌ها به اتکای شرایط موجود و عینی ادامه پیدا کند.

سایه شومِ افزایش نجومی قیمت‌های ارز همچنان روی زندگی مردم سنگینی می‌کند؛ التهاب بالاست و «حکمِ دولتی» هم هنوز نتیجه‌ی ملموسی نداشته‌است؛ آیا به زودی اوضاع به نفع مردم تغییر می‌کند؟ آیا روزی می‌رسد که تابلوهای صرافی‌ها، ثبات و آرامش نسبی را تجربه کنند؟

گزارش: نسرین هزاره مقدم 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com