زنان همیشه قربانی می شوند،  خشونت جنسی و بدنی  را نفی می کنند اما نمی توانند آن را از زندگی روزانه  خود حذف کنند و پس بزنند ،اما حالا  من خسته ام از این  قیاقه های همیشه مغبون می خواهم سرشار باشم و در اوج لذت شخصی این بار فقط  تا صبح  برقصم .

این هم مطلب خانم گلدمن  :

یکی از نقل قول های فمینیستی مورد علاقه من – اگر نمی‌توانم برقصم، نمی‌خواهم سهمی در انقلاب شما داشته باشم-به صورت گسترده و احتمالا اشتباه به اِما گلدمن فمینیست و آنارشیست نسبت داده شده است. این نقل قول چه صحت داشته باشد و چه نداشته باشد، یک نقطه اتکاء فمینیستی است که بر روی تی شرت ها و کیف ها نوشته شده و با تتوها و پروفایل های فیسبوک به یادگار مانده اند. حالا ایو انسلر فعال زنان آن را به جنبشی به نام خیزشی یک میلیاردی تبدیل کرده است که تمرکزش بر پایان دادن به خشونتی است که بیش از یک میلیارد زن را در سرار جهان درگیر کرده است. اوج آن در روز چهارده فوریه و کاری که باید انجام می‌گرفت ساده بود: بیرون برو و برقص.

باید بپذیرم که در ابتدا نسبت به این جنبش مردد بودم. رقص؟ این تنها چیزی است که برای مبارزه با سرکوب و خشونت نظام مند و جهانی که ۷۰ درصد زنان در طول زندگی با آن مواجه می شوند به دست آورده ایم؟ به نظرم خیلی احمقانه و مثل حرکتی از دهه هفتاد میلادی خیلی از مد افتاده می‌آمد. چیزی که بیشتر احساسی است، “خیزشی آگاه کننده” تا عمل محکم و پیوسته‌ای که بیشتر به آن نیاز داریم.

اما حقیقت این است که، متاسفانه خشونت یکی از راه‌هایی است که از طریق آن زنان سراسر جهان با هم متحد شده اند. فارغ از سن، ملیت، نژاد، مذهب، طبقه و فرهنگ، وجود ما به عنوان زن در جهان خطرناک است. ما ممکن است به زبان‌های متفاوتی صحبت کنیم، سیستم عقیدتی متفاوتی داشته باشیم و یا با سرکوب‌هایی با نقاط مشترک رو به رو باشیم، اما متاسفانه خشونت جنسی و بدنی علیه زنان امری جهانی است.

حقایق حیرت آور است. بیشتر خشونت ها به دست افراد بسیار نزدیک به زن و یا کسی که می‌شناسد صورت میگیرند، و تمام زنان به صورت برابر مستعد قرار گرفتن در معرض خشونت نیستند. عواملی چون سطح سواد و درآمد پایین تر، مورد بدرفتاری قرار گرفتن در کودکی و زندگی در محیطی که نابرابری جنسی امری عادی است احتمال مواجهه زن با خشونت را بالا می‌برد.

در بسیاری مکان‌ها، از جمله آمریکا، زنان تراجنسیتی، همجنسگرا و زنانی با رنگ پوست متفاوت به گونه‌ای نامتناسب هدف خشونت قرار دارند. در آمریکا هر پانزده ثانیه یک زن توسط شریک زندگی اش کتک می‌خورد. در مصر، ۳۵ درصد زنان حداقل یکبار سوءاستفاده جسمی را در ازدواجشان گزارش می‌دهند. ۳۵ درصد زنان ترکیه ای از طریق شوهرانشان مورد تجاوز قرار گرفته اند. در آفریقای جنوبی، ۱۶۵ تجاوز به زن در روز گزارش می‌شود، بیشتر آنان به این علت مورد تجاوز قرار گرفته اند که به عنوان همجنسگرا یا از جنسیت نامنطبق در نظر گرفته شده و تجاوز جنبه اصلاح داشته است؛ و آن تعدادی که به پلیس گزارش می‌دهند به احتمال زیاد تنها بخشی از قربانیان هستند.

اینکه پایان بخشیدن به این خشونت دقیقا چقدر مشکل است سوالی است که برایش جوابی وجود ندارد. راه حل ها باید چند وجهی باشند، و بر اساس زمینه فرهنگی، تاریخی و حقوقی تغییر کنند. هیچ چوب جادویی وجود ندارد، راه حلی  که در اوهایو جواب می‌دهد برای عمان متفاوت خواهد بود. اما یک تغییر جهانی باید در وضعیت زنان صورت بگیرد. ما باید شهروندانی برابر باشیم. می‌بایست که دسترسی برابری به حقوق قانونی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی داشته باشیم. باید که در خانه خودمان، خیابان و در بدن‌های خودمان امنیت داشته باشیم.

این ضرورت اولیه که بسیاری زنان از آن محرومند- امنیت داشتن در بدن خود- چیزی بود که باعث شد در نهایت به جنبش خیزش یک میلیاردی برای رقص بپیوندم. این بدن‌های ماست که مورد خشونت قرار گرفته اند. این بدنهای ماست که سیاسی شده اند و این بدن‌های ماست که در برابر قانون در مورد اینکه چقدر بپوشانیم‌اشان یا چگونه احیائشان کنیم و یا خانواده هایمان چه شکلی داشته باشند تصمیم گرفته می‌شود.

وقتی به ما می‌گویند برای این آسیب دیدید که زیادی دلخواه، هوس انگیز، زشت، پر سر و صدا، در دسترس، زنانه، مردانه، یا آسیب پذیر بوده اید، این بدن ماست که مقصر آسیبی است که به ما می‌رسد. این بدن‌های ماست که اغلب دشمن شمرده می‌شوند وقتی ارزش شخصی ما با افسانه های فرهنگی از هم گسیخته میشود، وقتی زیادی چاق، زیادی سیاه، زیادی فقیر، زیادی عجیب، زیادی خجالتی، زیادی سکسی، زیادی زنانه، زیادی مردانه، زیادی قوی، زیادی ضعیف، زیادی بزرگ یا زیادی کوچیکیم.

برای همین است باید که با بدن‌هایمان وارد عمل بشویم. وقتی بدن‌هایمان سیاسی شده و برایمان تعریف شده اند، در به سادگی لذت بردن از این بدن قدرت وجود دارد. وقتی قرار است که زنان کوچک و بی آزار باشند، ورود به فضای عمومی عملی رادیکال است. عملی غیر خانومانه است. جنبش خیزش یک میلیاردی به یادمان می‌آورد که رقص هم آزاد است و هم آزاد کننده.

آیا رقص دنیا را نجات می‌دهد؟ البته که نه؛ و بی شک به خشونت علیه زنان پایان نمی دهد. اما من از هر جنبش جهانی که بر چنین سطوح ترسناکی از خشونت علیه زنان تمرکز کرده و روزی ملی را برای عقب راندن بر این خشونت ایجاد کند استقبال می‌کنم.

ایجاد یک وقفه عمومی برای مجبور کردن مردم در سراسر جهان برای توجه به امر خشونت علیه زنان و دختران مشکلات ما را حل نمی‌کند، اما برای قدم اول مناسب است. قدم بعدی باید مشخص‌تر و محلی‌تر باشد. شاید که زنان به وسیله خشونتی که همه‌ی ما به طور جمعی با آن مواجهیم به هم متصل باشند، اما ریشه آن خشونت و راه حل های آن به اندازه تفاوت تک تک ما متفاوت است.

این موضوع همچنین قدرت خیزش یک میلیاردی برای رقص است: مورد توجه قرار دادن یک مشکل مشترک می‌تواند به اشتراک گذاشتن راه حل ها را تقویت کند و در کنار آن به تشخیص این امر که یک حیطه ی گسترده جهانی به معنی تجربیات متفاوت است و روش‌های متفاوتی می‌طلبد بیانجامد. تنها مکان برای رشد موجود نیست، بلکه نیاز به آن نیز وجود دارد.

این حرکت کامل نیست، همانطور که حرکات رقص من بی نقص نیستند؛ بیشتر شبیه انقلابی از نوع خود من است.


  • جیل فیلیپوویک _ ترجمه: نیکو بهاری
  • منبع: روزنامه گاردین. برای دیدن منبع اینجا را کلیک کنید (لینک در صفحه تازه باز می شود)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com