Oh yeah من و رستم
هرساله در ۲۶ دی
چه شد نمیدانم که این نیمهشب در این غربت
یاد رستم افتادم
رستم سرزمین ابااجدادی
Oh yeah
در آن خرابآباد آنور آب
که ترکش کردم بیست سال قبل.
بیست سال بیرستم
رستمی که معلوم نیست کیست
شاخ داشت یا نداشت
دم از اوّل داشت یا بعد درآورد؟
آباد بود یا نبود؟
تا آنجا که یادم میآید
Oh yeah
آن هیکل گنده
هیچ کسِ من نبود.
و نه، هیچ خاطرهای ندارم
از او و دستانش
در آن خرابه که دیگر به آن
راهم نمیدهند و دارد داستان خودم هم
Oh yeah
یادم میرود
کبر سن است نمیدانم یا آن هیاکل
در جایی که از آن میآیم
آن خرابه
که در آن صدایم میزدند خراب.
Oh yeah
خرابی از آن خرابآباد آنور آب
که یادش نمیآید ولی باز میگوید: “آن”
و میگوید: “رستم”
اما آن غولتشن در آن خرابه کجا؟
و منِ خرابِ اینور آب کجا؟
عجب عجیب نیست
که رودابه را هم خراب
و آواره کردهاند؟
کسی در فیسبوک نوشت شاهنامه بخوانم
گفت شاهنامه کلش اجمعین در تلگرام هست
من اما سالهاست نامهای جز ایمیل
به شناسی ننوشتهام
شاه که جای خودش را دارد
Oh yeah
شاه شاه شاه
شاه رفت
خندهدار نیست آخر
که قبل رفتنش هم من
نامهای ننوشتم؟
هیچ کس ننوشت
از آن هیاکل
و رستمی
در کار نبود که بشناسیم.
با این همه رابطهای هست مرا گویا
با این هیکل ناشناس
با این غریبهی غولتشن
که گویا رودابه
رودابهی خراب میگویند پس انداخت
Oh yeah
رابطهای عجیب
که خندهام میگیرد
رابطهای خرابه
با مردی که هیکلش
به هیچ دردم نخورد.
آه از آن هیاکلِ خرابکن بهدردنخور
آن هیاکل بیدرد
از یادشان نیمهشب
باز دارم در غربت به درد میخورم
آخر خندهدار نیست که اینجا
به اینها بگوییم ما رستم داشتیم
بگذریم که کسی ندیدهاش تا حالا
و فقط در شاهنامه که در تلگرام است
کل الاجمعین یافت میشود
و اینها بگویند:
?Oh yeah
و “آن” کی بود؟
و بالاخره از حد که میگویید
گذشت و آباد شد؟
و ما بگوییم: “آن”؟
و باز بخوریم به درد و از حد بگذرد
آن جا که به من و رودابه میگفتند خراب
تهمینه که جای خودش دارد.
آن جا و آن هیاکلِ مستهلکِ گورپرور
هیاکل بیدرد که هر جا
کم میآورند صدایت میزیند هرجایی
آن هیاکل آن جا
و من که این جا این نیمهشب
باز به درد میخورم
Oh yeah
عجب عجیب
از غربت خندهام میگیرد.
باز خوب است بعد بیست سال خاطرهای
برای خندهای بهدردبخور دارم
برای خندیدن به آن هیکل
که در شاهنامه که کلش اجمعین در تلگرام است
یافت میشود
کسی در فیس بوک گفت پیدایش کنم
آن غولتشن را با دستانش
که به هیچ دردم نخورد
بگذریم که به درد آن خرابه که در آن
کسی نمیشناسدش هم نخورد
Oh yeah
آن خرابه که حالا از “آن”
فقط یادم میآید شاه رفت
رفت رفت رفت . . .
هیاکل اما هنوز پابرجایند
تا باز من و تهمینه را صدا بزنند خراب
تا من رفتن خود را از آن خرابه نامه کنم
نامهای نگشوده
فقط دستِ خودِ رستم میدهم
رستمی که معلوم نیست کیست و که بود
Oh yeah
آن بدرد نخور و هیکلش
که جزو ارث و میراث منند
مانند پدری در گور
در حدودِ خرابِ آن خرابآباد.
وای که این نیمهشب
عجیب خوردهام به گور
و خندهام
که از حدِ گریه گذشته
نمیشود آباد
ابا و اجدادی پس میخندم
به غربت
رفتن رفتن رفتن . . .
تمامی ندارد
و در گور گیرکردن
Oh yeah
مانند من که این جا
و آن غولتشن که آن جا
“آن؟”
اگر راست میگوید
تهمینه پیشکشش
بیاید و مرا
از فیسبوک بکند
و از تلگرامِ در شاهنامه کل الاجمعین عبور دهد
و روی دست ببرد به آن خرابآباد
Oh yeah
سر گور پدرم
تنها مگر این هیاکل
این هیاکلِ مستهلکِ بیدرد
هیکل بزرگ کردهاند که بگویند خراب؟
هیاکل گوربهگورِتا تار و پود
تا ابا و اجداد گور
هیاکلی که خرابی آن خرابآباد را از حد
Oh yeah
ولی به دردی نمیخورند
جز به دردِ به دردخوردنِ من
این نیمهشب در این غربت
از یاد دستانم
و خاطرهی آن خرابه
جایی که صدایم میزدند هرجایی.
آن غولتشن بماند
که تنها در آبادی تلگرام
که کسی در فیسبوک گفت گویا
از حد گذشته و آن نیز خراب گردیده
اجمعین یافت میشود
و در خاطره من و رودابه و تهمینه
از شاه
که رفت رفت رفت . . .
و حالا ما هر سه
سه نسل با هم
میخندیم
خندهای از حد گذشته
عجب عجیب
در غربت
Oh yeah . . .
/
نیلوفر شیدمهر
۲۶ دی ۱۳۹۶
این سروده در آوای تبعید ۵ منتشر شده است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.