متن کوتاه زیر با توجه به اضطرار مبارزاتی موجود و در میان اعتراضات سراسری مردم بر علیه جمهوری اسلامی و حجاب اجباری توسط کلکتیو زن زندگی آزادی تهیه شده و فارغ از پایندی به اصول متعارف که مقدماتی برای حضور و مداخلهی اجتماعی در نظر میگیرد، بدون مانیفست یا بیانیهی برای اعلام موجودیت، با توجه به ضرورت اجتماعی و توان خود و نیز با اتکاء به محذوفان و طردشدگان که در خیابان رویتپذیر شدهاند شروع به فعالیت میکنیم. با این وصف درصورتی که گفتگوی جمعی منجر به توافقی سیاسی، عملی برای حضور بیشتر در فضای مبارزات مردم ایران شود، فعالیت این جمع در سطوح و زمینههای مختلف اجتماعی ادامه خواهد داشت، امروز اما تمرکز ما بر اعتراضات جاری و تهیهی گزارش و اشاره به برخی نکات خواهد بود.
پس از کشته شدن مهسا امینی توسط گشت ارشاد موجی از نارضایتیها و اعتراضات عمومی در شهرهای مختلف ایران آغاز شده است. ابتدا اعتراضات و اعتصاب در شهرهای سنندج و سقز به وقوع پیوست و سپس دانشگاههای تهران با برگزاری مراسم و راهپیمایی به قتل حکومتی مهسا امینی واکنش نشان دادند و نهایتاً مردم سایر شهرهای ایران با انتشار فراخوانهایی دست به اعتراض زدند. اگر به روند اعتراضات سراسری از دی ماه ۹۶ تا به امروز دقت کنیم خواهیم دید که اولاً به واسطهی بحرانهای عمیق و حل نشدنی اجتماعی- البته در چارچوب جمهوری اسلامی و تمامی دولتهای سرمایهداری- فاصلهی اعتراضات بسیار کاهش یافته است، از ابتدای امسال به فاصلهی کمتر از ۶ ماه دو اعتراض عمومی را شاهد بودیم. اعتراضات معمولاً به واسطهی یک مطالبهی مشخص و یا حادثهای خاص شکل میگیرد اما به سرعت به دادخواهی و اعتراضی بر علیه کل نظام سیاسی ختم میشود، از اعتراض به تورم و فقر و افزایش قیمت بنزین تا اعتراض علیه خشکسالی و تجاوز و کشتار دولتی. زنجیرهای از وقایع چند ماه اخیر زمینهساز اعتراضی سراسری بر علیه حجاب اجباری و ستم مضاعف به زنان را فراهم کرد، طبیعتاً هیچ اعتراضی خلق الساعه رقم نمیخورد و محصول مطالبات انباشته شده و مبارزات پیش از خود است، سر نخ اعتراضات اخیر را میتوان از ۱۷ اسفند ۵۷ که زنان با شعار ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم و تا دختران خیابان انقلاب و حجاب بی حجاب و اخیراً راهپیمایی زنان در کردستان در اعتراض به مرگ شلیر رسولی، ردیابی کرد. البته شکلگیری اولیه این اعتراضات در کردستان، نماد مقاومت و ایستادگی در برابر جمهوری اسلامی را نیز باید در نظر گرفت. لازم است در اینجا به این نکته اشاره کنم که افرادی که در تلاش هستند مسئلهی اخیر را در محدودهی تنگِ افکار خود صرفاً به کردستان نسبت دهند و با بیان ترهات هویتی و ارتجاعی سایر مناطق ایران را عقبتر از کردستان نشان دهند، سهواً یا عمداً انشقاقی در میان معترضین ایجاد میکنند و باید گفت که مبارزه در انحصار هیچ گروه، قوم یا فرقهای خاص نبوده و نخواهد بود، رادیکالیسم موجود در ایران نتیجهی سالها مبارزه با شاه و شیخ است و کوشش برای فراتر رفتن از دولت و سرمایه در تمامی تاریخ معاصر ایران به وضوح قابل رویت است. ثانیاً مقابله و تهاجم مردم به نیروهای سرکوبگر دیگر به عنوان یکی از قواعد اصلی حضور در خیابان در نظر گرفته شده است. به ترتیبی که راهپیمایی صرف و یا اعتراضی به اصطلاح مسالمت آمیز (که البته محصول توهمات اصلاحطلبانهی دهههای ۷۰ و ۸۰ بود) به طور کلی از دستور کار معترضین خارج شده و به قصد مقابله و عقبراندن نیروهای سرکوبگر و به یک معنا تسخیر خیابان، ظهور و بروز پیدا کرده است. دیگر خیابان جایی برای راهپیمایی سکوت نیست بلکه فضایی سلب شده از اکثریت جامعه است که دولت برای مقاصد امنیتی، سیاسی و اقتصادی در اختیار اقلیتی از صاحبان ثروت و قدرت قرار داده و مردم این بار برای باز پس گیری آن وارد عمل شدهاند. رعایت قانون و مراقبت از اموال به اصطلاح عمومی که همیشه در خدمت مقاصد خصوصی بوده دیگر بلاموضوع شده و یکی از اشکال شعار رهایی حق ماست قدرت ما جمع ماست، در خیابان قابل مشاهده است. ثالثاً دیگر از فیلمها و تصاویری که به حضور پررنگ زنان اشاره میشد خبری نیست، این بار زنان در قامت نیرویی سازماندهنده و پرشمار، جایگاهی کلیدی در شکلگیری تجمعات و هدایت آن را به عهده گرفتهاند. زنان در کنار مردان تهاجم به دشمن مشترک را در اولویت مبارزهی خود قرار دادهاند و تجربهی سالها زندگی در سایهی جمهوری اسلامی به وضوح آنها را با ریشههای ستم آشنا کرده است. دیگر خبری از اتلاف وقت در راهروهای بوروکراسی دولتی برای مثلاً احقاق حقوق زنان نیست، این بار به معنایی دقیق این زنان بودند که شعار فقط کف خیابون به دست میآد حقمون را عملی کردند. رابعاً با دیدن فیلمها و تصاویر میتوان به اعتلای شعارها و اهداف معترضین نیز اشاره کرد. زنان و مردان حاضر در خیابان زوائد ناسیونالیستی، مذهبی، مردسالارانه و … را به میزان بسیار زیادی کنار زدهاند و علاوه بر اینکه خواهان سرنگونی حاکمیت موجود هستند، وعدهی نوع دیگری از زندگی و تصویری از جامعهی پسا جمهوری اسلامی را ممکن کردهاند، شعار زن زندگی آزادی دقیقاً بیانگر همین نکته است.
لغو حجاب اجباری و حق انتخاب برای پوشش که در جریان روسری سوزیهای زنان در اعتراضات اخیر مشاهده شد دیگر نمیتواند از دستور کار هیچ کدام از بخشهای جامعه چه متشکل و چه مستقل خارج باشد. تمامی تشکلها و فعالین اجتماعی از معلمان و کارگران تا نویسندگان و هنرمندان در صورتی که از این پس مطالبهی پوشش اختیاری را در اولویت خواستهها و مبارزات خود قرار ندهند عملاً چند گام از رادیکالیسم موجود در جامعه عقب خواهند بود. در این راستا تمامی سازمانها و فعالین اجتماعی مخصوصاً بخشهای متشکل طبقهی کارگر که در چند سال اخیر در قالب اعتراضات و اعتصابات کارگران، معلمان و بازنشستگان رزمندگی مبارزاتی خود را نشان دادهاند از همین حالا و در جریان همین اعتراضات باید دفاعی تمام قد از خواستهی پوشش اختیاری نمایند که نه فقط محدود به بیانیه بلکه وجهی عملی و انضمامی در مبارزات جاری خود داشته باشد. نیروها و گروههای مترقی نیز به هیچ وجه نباید اجازه دهند در فضایی عمومی خواستهی پوشش اختیاری نادیده گرفته شود. این تاکید به معنای این نیست که این خواسته سابقاً اهمیت نداشته بلکه باید به این نکته توجه کرد که امروز دیگر با اعتراضی سراسری بر سر این خواسته و با نیروی فعال اجتماعی مواجه هستیم که تیزبینی انقلابی و مبارزاتی ایجاب میکند که همگام با زنان و سایر بخشهای جامعه علاوه بر عقب راندن جمهوری اسلامی دست اپوزیسیون راست را از مصادره و تقلیل مطالبات زنان کوتاه کنیم. موضوع حجاب برای اپوزیسیون راست همچون معیشت و سایر مطالبات صرفاً محدود به جایگزینی کروات با عمامه میشود و در جهت بازسازی همین چارچوبِ سرمایهدارانه و مردسالارانه حرکت میکند. چپ انقلابی که تا به امروز باید از تجربیات اولویت بندیهای کاذب و تحلیل مکانیکی از تاریخ در قالب انقلاب مرحلهای درس گرفته باشد، لازم است پیشروی و اعتلای جنبش زنان را در راستای افزایش قدرت جمعی و تغییر توازن قوای طبقاتی با تمام نیرو همراهی کند. فعالین رادیکال در حوزهی زنان نیز با در نظر گرفتن این اصل که تحقق خواستههای هیچ یک از بخشهای جامعه در چارچوب این نظام سیاسی ممکن نیست باید در پیوند با سایر جنبشهای اجتماعی برنامهای عملی و مبارزاتی تدوین نمایند. به این ترتیب اعتراضات اخیر را باید نقطه عطفی در تاریخ مبارزات انقلابی زنان و مردم ایران در نظر گرفت و برای تعمیق و گسترش آن تلاش کرد. این جملات در حالی بر روی صفحه حک میشود که در صحنهای به وسعت ایران، تاریخ در حال رقم خوردن است و جانهای فراوانی برای آزادی و برابری در برابر جمهوری سرکوب به میدان آمدهاند، در این برهه که شهر در خون و رشادت زنان و مردان، چهرهای متفاوت به خود گرفته است باید هرچه بیشتر بر خلاقیت مبارزاتی تاکید شود و از دیوار نویسی و توزیع شبنامه تا ایجاد هستههای مخفی در محلات برای ادامهی مبارزه بهره برد. در نهایت لازم به ذکر است که در صورت امکان نوشتههای مختصر دیگری در رابطه با فعالیت عملی و نکات امنیتی برای ادامه اعتراضات تهیه خواهد شد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.