ما از توفان گریختیم
و اینسوی آرامِ نسیم به گِل نشستیم.
پارو کشیدن بازی دربهدران است
بر میدان نَردِ غریبگی دریاها.
لنگر انداختن در هجوم مصیبت دل میخواست،
که ما نداشتیم و به خاک افتادیم
ماهیِ سرخِ لهلهانهیِ پُر کش و قوس
پای حوض ششگوشِ فیروزهای که با کلنگ ویران شد!
پویان مقدسی
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.