شاهین نجفی دوباره و متاسفانه تر از آن، محسن نامجو نیز در ترانه جدید مشترک شان « پریود» به موج توهینِ سیستماتیک شهروندان توسل جسته اند. موجی تاسف برانگیز که هر روز رواج بیشتری می یابد و منشا ان فرهنگ انحصارطلبانه مذهبی ایران است. پریود اثر مانا نیستانی

این واقعیت محض بر کسی پوشیده نیست که نگاه منفی به سکس، گناه آلود بودن زن و مشخص تر از همه « پریود» بودن زن، یک برگ برنده اساسی برای دست راستی ها، برای محدود کردن زنان از مسئولیت های اجتماعی است . هنوز در فرهنگ  و برداشت اکثر مذاهب جهان، « پریود بودن» زنان مصادف با تمیز نبودن و حرام بودن و ممنوعیت ورود شان به مراکز مقدس و البته بهانه قطعی برای محرومیت از تحصیل، مشاغل و مدیریت در اجتماع است.

ترانه «پریود»، ضد زن و ضد انسان ایرانی است و شیوه ابراز و پرخاشجوی و تلاش عمدی اش برای « کونترورشیال بودن»، بی ریشه و افراطی است. این نوع خطابه های بی حرمت کننده به بخشی از فرهنگ اعتراض تبدیل شده است. این بار نیز طبق معمول ترانه های نجفی، کمی جمهوری اسلامی را می کوبد «ما وارثان دردمشترک لای پا/ ما زیر پای گشت واجبی با سپاه» و بعد همزمان، اپوزوسیون و مردم را نقد می کنند. «ما اجتماع زیر ناف پول محور»…

این موج جدید توهین، به گونه ای افراطی، ضدِ سنت بودن را مدرن و رادیکال فرض می کند و نمی خواهد به فرهنگ عامه توجه داشته باشند. آنها فکر می کنند سکولار بودن یعنی ضدیت با مذهب عمومی، آداب و رسوم و شعائر … بخش بزرگی از این نحله، خودشان در سال های اولیه شکل گیری شخصیت شان، مذهبی بوده اند و بعد از تغییرات اندیشه، بر طبق شیوه اندیشیدن سابق، به افراط جدیدی در غلطیده اند. این جبهه مثلا روشنفکری در طی دو دهه گذشته، در نبود جنبش واقعی چپ ایرانی ( که یا از بین رفته اند یا مشغول درجا زدن در تنفر ناشی از کشتار دهه ۶۰ و یا در حال جمععبندی آرام و اصولی از اتفاقات افتاده شده هستند) با کمترین ریشه تفکر دیالکتیکی، تخریب و توهین فرهنگ عمومی را، انقلابی و محق یافته اند.

طبق عادت همیشگی، شعارهای تکراری و واضح نظیر متناقض بودن فرهنگ و اخلاق جامعه ایرانی، تم اصلی ترانه های نجفی، نامجو و حتی کیوسک را در بر می گیرد. آنها به اشکال مختلف به اینکه: «ما جسم پژو با مغز پیکان» هستیم اشاره دارند… اما مهمتر از همه چرخش منفی شان نسبت به شهروندان است. در این مسیر، نوک حمله این تفکر افراطی همراه با جریان مسلط مذهبی دست راستی ایران، روشنفکران، خارج نشینان، تسلیم شدگان، سازشکاران، اصلاح طلبان و بی بند و باران، مشروب خواران و قرتی هایی که لنگ های شان هوا است و …  در نهایت مردم عادی را مورد مواخذه قرار می دهند.در یک کلام، حرف حساب ترانه این است:« ای مردم ول معطلید… خس و خاشاک هستید … پریود هستید».

این نحله به ظاهر رادیکال، با فحشِ « شما پریود هستید» به یک توهین عمومی ترِ که مدتهاست در جامعه ایران مد شده است می پردازند که ای سرکوب شده های سازشکار چرا به خیابانها نمی آیید. آنها خشم پنهانِ رادیکالیسم مستاصل شده شان را با انتقال تنفر به شهروندان بیان می کنند.

بر هیچکس پوشیده نیست که زیستن در یک حکومت توتالیتر با جاه طلبی های قرون وسطایی و تبلیغات سرسام آور و اقتصاد بحران زده، اخلاقیات مردم دستخوش ناهنجاری هایی می گردد ولی در کُنه قضیه، روی دیگر سکه راست افراطی ایرانی، چپ افراطی ایرانی قرار دارد که درخواست انقلابیِ حرفه ای بودن از مردم دارد و هر روز اعمالش را با تحقیر و سرزنش می نگرد و توقع دارد که  مردم هر موقع آنها امر می کنند به خیابانها بریزند و …به طور مشخص، حرف حساب اینگونه ترانه ها این است:
ما روی مین و توی جین و پشت هفت سین/خاک بر سران با سواد شرم بر جبین
ما بهت خشتک شدن و درد پارگی/ ما چشم بستن خفه شدن به سادگی

یا به عبارت  همصدا با جناح راست افراطی می گویند:« ای مردم ول معطلید… خس و خاشاک هستید … پریود هستید».

افزون بر همه این مسائل، خواندن ترجیع بندِ «تو هم که هردفعه که ما رو می بینی پریودی» در ترانه جدید نجفی و نامجو، در فرهنگ عمومی ایران می تواند بازتاب این توهین قدیمی و غیر مستقیم باشد که می گوید « باز که رشتی بازی درآوردی» یا «ای بابا ترک بازی در نیار».

در پایان لازم است تصریح کنم که کسی نمی گوید این نوع ابراز و اعتراض هنری، حق ندارد بخواند و بنویسد و فعالیت داشته باشد. انتقاد از آنها را نباید با تکفیر و نفی انها مشابه دانست. هر نوع سلیقه اجتماعی، فرهنگی و هنری بی شک نماینده بخشی از خواسته های اقشاری از مردم هستند. انتقادها هم قرار نیست به طور مطلق درست باشند و همیشه با پاکترین نیات مطرح شود. انتقاد در ذات خود بهتر است در هر جامعه ایی با هر انگیزه ای « فقط» باشد.

ما وارثان دردمشترک لای پا/ ما زیر پای گشت واجبی با سپاه
ما صیغه های زیر سن چند ساعته/راحته شل بگیر وگرنه درد داره ها!
ما نامه های بی جواب خیس عمق چاه/ ما تو حرم زنای محصَنهَ با نسا
ما و حظ انگشت و ماتحت دیگران / ما و شوق مرگ با صدای آهنگران
ما روی مین و توی جین و پشت هفت سین/خاک بر سران با سواد شرم بر جبین
ما بهت خشتک شدن و درد پارگی/ ما چشم بستن خفه شدن به سادگی

ببین چگونه درگیر مغز من /مراببوس از عشق حرف بزن
تو هم که هر دفعه که مارو می بینی پریودی
ما راندووی از شریعتی تا اوین/ما دختران صادراتی از دبی تا چین
ما بوق تاکسی در عمق استخوان /ما جسم پژو با مغز پیکان
ما سینمای بی پناه بی پناهی/ما بغض با این جماعت فکاهی
ما اجتماع زیر ناف پول محور/ ما شاعران دردمند بیت رهبر
ما عاشقان آوانگارد حسین/ما پیروان فشن پیر خمین
ما مومنین تیز کرده در اعتکاف/ما داف های با حجاب خیس زیر لحاف
مرا و شوق آغوش تو/ و گریه به گوشی خاموش تو/
آمدی جانم به قربانت ولی…
تو هم که حتی تویه این شرایطم پریودی
تو هم که هردفعه که مارو می بینی پریودی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com