اجبار در ظاهر و پوشش، بویژه آنچه که در ایران به نام حجاب اجباری به افراد تحمیل میشود، نقض کنندهی حق بنیادی انسان بر بدن خویش است.
مفهوم این حق بنیادیِ انسان در رابطه با بدن، به این موضوع اشاره دارد که بدن انسان جزو حریم خصوصی او است و فرد بالغ راجع به تصمیماتی که برای شرایط بدنی خود میگیرد، باید آزاد باشد و از تحمیل عقیده دیگران در جهتدهی به این حق بنیادین، مصون باشند. هرگونه تعرض به این حریم، مصداق نقض حقوق ابتدایی بشر است.
مسئلهی حق انسان بر بدن به ویژه برای اعضای جامعه LGBTAQI موضوعی حیاتی و مهم است. زنان همجنسگرا و کوئیر زیادی هستند که به واسطهی رهایی از حجاب اجباری و داشتن آزادی بیشتر، برای پوشش دلخواهشان تصمیم به گرفتن مجوز تغییرجنس میکنند. در این میان وضعیت افراد ترنسجندری که ترنسسکشوال نیستند و علاقهای به انجام عمل تطبیق جنس ندارند هم بهتر نیست.
مردان عضو جامعه LGBTAQI نیز به دلیل کنار گذاشتن آنچه جامعه “برتری مردانگی” میداند مورد آزار و تحقیر قرار میگیرند و اگر آرایش یا پوشش دلخواهشان از چهارچوبهای مردسالاری خارج شود، با مشکل و برخورد قانون مواجه میشوند.
حجاب اجباری و زنانه/مردانهسازی جامعه به شکل سنتی و کلیشهای از یک سو سبب میشود تا زنان از دوران کودکی متوجه شوند که در جامعه با آنها همچون شهروند درجه دو برخورد میشود و انواع تبعیض جنسیتی و خشونت بر پایهی جنسیتشان را از کودکی تجربه کنند که بر اعتمادبنفس و عزت نفس آنها اثر عمیقی میگذارد و از سوی دیگر حجاب اجباری و زنانه و مردانه سازی جامعه سبب میشود تا در چنین سیستمی نتوان با پزشکینه کردن هویت ترنسجندر به درستی مبارزه کرد.
رویکرد یا زن یا مرد جمهوری اسلامی به جبر سبب میشود تا سالیانه افراد زیادی که ترنسکشوال نیستند و نیازی به عمل تطبیق جنس ندارند به زیر تیغ جراحی بروند و دچار انواع مشکلات سلامت روان و جسم شوند.
در بخش “حجاب اجباری” کتاب جنسیت ایکس بیشتر زنانی که با آنها مصاحبه شده است، نخستین بار در هفت سالگی و در زمان ورود به مدرسه با پدیدۀ حجاب اجباری روبهرو شدهاند. البته علاوه بر اجباری که از سوی نهادهای رسمی مانند مدرسه یا نیروی انتظامی به این زنان تحمیل میشده، در برخی از موارد خانوادهها هم برای رعایت قواعد مربوط به حجاب و یا خودداری از پوشیدن لباس جنس دیگر، فشار دوچندانی به آنها تحمیل کردهاند.
نازنین یکی از افراد مصاحبه شونده در کتاب جنسیت ایکس از وضعیت یکی از دوستانش مثالی میآورد که در مورد تأثیر حجاب اجباری بر تصمیم عمل تغییر جنس او است:
توی ایران من دوستی داشتم که میگفت من شاید با بدن زنانهام مشکلی نداشته باشم، ولی این که بهخاطر این که لباس رسمی دخترانه بپوشم و با این مسئله مدتها درگیر بودهام، من را میگرفتند، چند دفعه خانوادهام آزادم کنند؟ دیگر پدر و مادرم خسته شده بودند. یک بار گفتند اگر بگیرنت ما دیگر نمیآییم. دختره تو پل آهنگ خوابیده بوده یک جایی که همه معتادها میخوابند. دیده بودیم این را. به خاطر این که میگفت نمیتوانم لباس دخترانه تنم کنم. بدم میآید. مشکل دارم. پدر و مادرش گفته بودند دیگر نمیتوانیم هر دفعه بگیرندت ساپورتت [حمایتت] کنیم. این تن به عمل تغییر جنسیت داده بود، عمل هورمونتراپیاش را شروع کرده بود، تستسترون مصرف میکرد. میگفت حداقل اگر من الان بیحجاب بروم بیرون پدر و مادرم نمیگویند بگیرنت ما نمیآییم آزادت کنیم. دیگر راحتم. وقتی [متاثر از هورمونتراپی] ریش در آورده بود ما دیدیمش.
با توجه به اهمیتی که حق آزادی پوشش برای اعضای جامعه LGBTQAI دارد و مشکلات مضاعفی که افراد علاوه بر مبارزه با همجنسگراستیزی و ترنسجندرستیزی به دلیل پوشش اجباری باید با آنها دست و پنجه نرم کنند، طبیعی است که جامعهی اقلیت جنسی و جنسیتی ایران از مخالفان سرسخت پوشش اجباری باشد.
راههای ارتباط با ما:
پیامک در تلگرام
کانال تلگرام
اینستاگرام
فیس بوک
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.