این روزها انعکاس خبر و تصاویر اعتراضات علنی زنان به حجاب اجباری و به دار بستن لچک اجبار، برای بسیاری از افراد تعجب برانگیز بوده است. این کنش های اعتراضی برعلیه اجبارها و تبعیض های بی شماریست که برعلیه زنان ایران روا می شود.
اما این اعتراض در واقع تنها اعتراض برعلیه حجاب اجباری نیست، بلکه اعتراضیست برعلیه تمام اجبارها و تبعیض های چهل ساله و شاید حتی بیشتر، بر زنان ایران زمین. اعتراض علیه نداشتن حق انتخاب پوشش، اعتراض علیه نداشتن اجازه ورود به استادیومها، علیه نداشتن حق دوچرخه سواری، موتورسواری، خوانندگی، نوازندگی، اعتراض علیه نداشتن حق هم آوازی و هم آوایی، و …
به چوب بستن حجاب اجباری تنها به چوب بستن یک روسری نیست، به چوب بستن تبعیضهای در پی آن نیز هست. بسیاری از زنان ایرانی زخم خورده همین اجبار هستند. آنجا که پس از سالها تحصیل و دانش اندوزی، تنها به دلیل عدم اعتقاد به نوع پوشش مورد پسند حکومت، از دستیابی به شغل و تخصصشان باز می مانند. همانجا که یک زن چادری، تنها به دلیل محجبه بودن، به راحتی از فیلترهای دستگاههای هسته گزینش می گذرد.
اعتراض به اجباری بودن حجاب، اعتراض به خشونتها، توهینها، بی حرمتیها، پروندهسازیها و تعهدهایی است که زنان ایرانی در طول این سالیان دراز دیده اند. اعتراض به یک قانون بد است. دختران خیابان انقلاب، زخم خوردههای این قانون بد هستند.
تعداد این اعتراضها فراتر از انتظار و تصور بسیاری بوده است. چرا که همان بسیارها در طول این سالها صدای اعتراضات متعدد زنان را یا نمیشنیدهاند، و یا نمیخواستند که بشنوند.
اعتراض به حجاب اجباری، تنها اعتراض به یک روسری نیست، اعتراض به ظلمهای در پی آن نیز است. اعتراض به کشیده شدن زنان و دختران بر روی آسفالت خیابانهاست، آن هنگام که مامور گشت ارشاد به زور زنان را سوار بر ون میکرد. اعتراض به وحشیگریهای در پی این حجاب ظالمانه نیز است. اعتراض به حملات تروریستی هدفمند علیه زنان و دختران اصفهانی است که تروریستهای اسیدپاش در زیر چتر حمایت این قانون ظالمانه هنوز هم که هنوزه آزادانه در خیابانها میچرخند و مجازات نشدهاند. اما زنان و دختران بسیاری، تنها به جرم عقب بودن این لچک اجباری، بازداشت و محاکمه شدهاند.
در تمام این سالها، حکومت و وابستگانش، و حتی فعالین عرصه زنان نیز سعی کردند تا اعتراض به حجاب اجباری را کم اهمیت و یا حتی خارج از اولویتهای زنان نشان دهند. حال آنکه هرگز چنین نبوده و نیست. اعتراض به حجاب اجباری نه تنها اعتراض به یک امر کوچک و کماهمیت نبوده و نیست، بلکه اعتراض به سرریشه بسیاری از مشکلات و معضلات زنان در ایران است. اعتراض به سرمنشاء جنایات بزرگی همچون جنایات و حملات تروریستی در اصفهان، مشهد و … بر علیه زنانی است که با پوشش مورد پسند آنها موافق نیستند.
چه تفاوتی میان آن تروریست که برای باورهای خویش، با ماشین به جمعیت حمله میکند و این تروریست که برای باورهای خویش با اسید به زنان و دختران حمله میکند وجود دارد؟
اعتراض به حجاب اجباری و به چوب بستن روسری، اعتراض به افراطیگری است. اعتراض به سرمنشاء بسیاری از مشکلات زنان ایران است. این اعتراض، اعتراضی به قدمت عمر جمهوری اسلامی است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.