شعلههای حریقهای دادخواهی امروزۀ ایران نشان از جوش و خروش نسل جوان و میان سالی دارد که نومیدی بر آنها غالب گشته است ولی سرشار از احساس دادخواهی هستند. سرنوشت نوشته شده را قبول ندارند و برای تغییر آن دست به عمل زدهاند. ایشان دادخواهند و با پتک و سندان عدالتخواهی به میدان آمدهاند.
این حکومت چیزی جز خون و فساد و برادرکشی و نفاق و دشمنی برای ملت ایران به ارمغان نیاورده است. همه چیز مردم را از آنها گرفته است و هیچ بهشان داده. گرد مرگ را سی و نه سال است روی مردم پاشیدهاند و هر فریاد دادخواهی را در حلقوم خفه میکنند و نمیترسند از روزی که مردانی چون «کاوه آهنگر» از جوش و خروش و خشم، نعره دادخواهی و آزادیخواهی سر دهد. این سرزمین، خاک مردانی چون «فریدون» و «کاوه آهنگر» بوده است. این کشور خاک آزادگان است. پر بیراه نبوده که در گذشتههای دور لقب ایرانیان، آزادگان بوده است. این کشور بسیار حاکمان ستمگر به خود دیده و همه را راهی زبالهدان تاریخ کرده است. عاقبت جمهوری اسلامی و آقای خامنهای بهتر از آنها نخواهد بود. ما مردم ایران ماندنی هستیم؛ این آب و خاک و کشور زیبا ماندنی است و حکومتگران و ستمگرانی چون خامنهای و اطرافیانش رفتنی هستند. کوچکترین شکی در دادخواهی وجود ندارد و دادخواهان بدون هیچ تردیدی از اعماق وجود خود نعرههای عدالتخواهی سر میدهند. اگر تفنگ در برابر ما است، اگر سرب داغ جواب عدالت خواهی است، ملالی نیست چون روزی خواهد رسید که در آن هنگام بزرگترین و پیشرفته ترین ارتشها در برابر سیل مردم عاجز و ناتوان بودهاند. برای بدست آوردن حق باید در برابر بدخواهان ایستاد. این یکی از لذت بخشترین کارهای بشر در طول تکامل انسانی خود بوده است. درست است که در این روزها خطر مرگ برای این حقخواهی در مقابل ما است و حکومت جمهوری اسلامی با تمام توان خود از جمله دادگاههای فرمایشی و شکنجه و اعترافات زیر شکنجه سعی دارد کشتارهای خود را موجه جلوه دهد، ولی روزی خواهد رسید که ما ایرانیان در صفحههای زرین تاریخ خود به این سرکشی و خروش خود افتخار خواهیم کرد و سربلند و پرغرور آن را برای افتخار گذشتگاه باقی گذاشتهایم و به آنها آموختهایم که باید در برابر ستمگری حاکم جبار ایستاد. جمهوری اسلامی در این روزها در فکر سرکوبی شدید اعتراضاتی است که بسرعت به خشونت روی برده است. مردم ایران در طی ۳۹ سال گذشته همه راهها را در مقابل جمهوری اسلامی امتحان کردهاند. از راهپیماییهای مسالمآمیز تا آرامش گاندیوار و صبر ایوبی ولی نتیجه چیزی جز سرکوبی برای این مردم نبود. فلسفه وجودی جمهوری اسلامی در خونریزی خلاصه میشود. نزدیک به ۴۳۷ آیه در قرآن وجود دارد که حرف از سرکوبی و کشتار مخالفان میزند. این کتاب در نوع خود کتابی برای سرکوبی است. گرچه عدهای هم حال و احوال درونی خود را سعی دارند در آن بیابند و عدهای هم یافتهاند. بالاخره چون آبکشی است که بسیار مایعات را میتواند از خود عبور دهد. در این روزها که ما شبها در خانه خود آرمیدهایم، در زندانها کسانی که دستگیر شدهاند به شدت در حال شکنجه و تحقیر هستند. ما آنها را نباید هیچگاه از یاد بریم. ایشان جزو بزرگترین خدمتگزاران تکامل روح انسانی بشریت هستند. این اعتراض آنها بوده است که جامعه انسانی را به تکامل رسانده و آزادی را برای انسان به ارمغان آورده است. امیدوارم هرچه زودتر این دوران تحقیر بسر آید. بازپرسان جمهوری اسلامی هم اکنون در حال شکنجه و ایجاد وحشت هستند تا اعترافات همیشگی خود را بدست آورند و عدهای دیگر را به مسلخ برده تا با رعب و وحشت مردم را به خانههای خود بازگردانند و بار دیگر اعتراضات را خفه کنند. اینبار اعتراضات مردم بگونهای بوده که آن قسمت از طبقه متوسط جامعه که در سالهای حکومت مجنونی چون احمدی نژاد به طبقه فقرا وارد شد به میدان آمده و حق طلب میکند. عده بسیاری از همین کسانی که در نظام هستند هم اعتراف میکنند که این مردم حرف درست میزنند. ولی از سوی دیگر این دستگاه سرکوبگر اهریمنی به شدت با این نوع خیابان آمدن مردم برخورد میکند. چرا مردم رو به خشونت بردهاند؟ همه راهها در برابر مردم ایران بسته است. سی و نه سال است که در نطفه خفه شدهاند و یارای نفس کشیدن ندارند. جوان ایران قادر به بیان احساسات خود نیست؛ بعنوان یک انسان و یک جوان نمیتوان زندگی کند. مدام همه چیز را در تصنع و فریبهای روزمره میبیند. یأس بر او غالب گشته است. سرکش و متمرّد است. دلمرده از همه چیزهایی است که این نظام سیاه و دژخیمانی چون خامنهای برایش به ارمغان آوردهاند. باید این انزجار و ناراحتی را چگونه بیان داشت وقتی هیچ حرکت صلحآمیزی پیش روی نیست؟ آن ایرانی که قبل از انقلاب ۵۷ خود را با یک شهروند سوئیسی مقایسه میکرد اکنون به جایگاهی رسیده که خود را با کشورهای عربی تازه تشکیل شده در اطراف ایران مقایسه میکند و افسوس میخورد که به چه روز نکبتی دچار شده است. این درد را چه هنگام پایان است؟ تعداد زیادی از مردم یارای اداره کردن زندگی خود ندارند و آقای خامنهای در حال جنگیدن در چند کشور دیگر است و نام و آوازه خود را به هر طرف میپراکند. از درون سست و از بیرون استوار بنظر میرسند. مانند جسم بیجان سلیمان هستند که در انتظار موریانهای است که عصای ایستادگی را جویده تا با صورت روی زمین فرود آیند. مردم ایران در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود از بسیار مشکلات عبور کردهاند و از این بختک شوم جمهوری اسلامی هم عبور خواهند کرد ولی این درد همیشه در وجود ما خواهد ماند که چه فرصتهای غیرقابل جبرانی در سی و نه سال گذشته از دست رفت و هیچ جبرانی برای آن وجود ندارد و چه عزیزانی که توسط این رژیم غذار کشته شدند.
سی و نه سال است که یأس و نومیدی را به ما تزریق میکنند و ذلت و دنائت را برای ما ارمغان آوردهاند. و انتظار هم دارند که این جمعیت نومید و سرکش دهان به اعتراض نگشاید. نومیدی شجاعت بسیار خطرناکی برای هر انسانی به بار میآورد. همه نومیدان با خود میگویند حالا که آب از سر ما گذشته است پس هرچه بادا باد، باد! این جوانان عاصی و طغیانگر که این روزها دست به خشونت شدید علیه حاکمان خونریز جمهوری اسلامی زدهاند عصیانگرانی هستند که از دنیا به تنگ آمدهاند. نه گذشتهای داشتهاند و نه به آینده امیدوار هستند. نه خانوادهای بنیاد گذاردهاند و نه امیدی به کسب زندگی و آینده دارند. مرگ برای این جماعت میتواند بعنوان رهاوردی آسمانی تلقی شود که آنها را از درد و رنج و محنت نجات دهد. مهمترین کار هر انسان حفظ جان خود است و ما معترضانی را که در این روزها میبینیم که به خشونت روی آوردهاند جزو پایمالشدگان و لهشدگانی هستند که حکومت به هیچشان گرفته است. در این لحظه است که ما باید بگوییم: «حالا که من نان ندارم بخورم، حاکمان کشور باید مانند من گرسنه باشد. حالا که من کاشانهای برای آرامش ندارم، حالا که من آیندهای پیش رو ندارم، حکومتگران باید در وحشت و ترس از نعرههای من و مشت گره کرده من باشند.» این است ماهیت و اراده کسانی که این رژیم غدار در سالهای پیش به هیچشان گرفته است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.