یک:
در سوریه، بشار اسد، با تمرکزدادن اقلیت علوی در ارتش سوریه و دامنزدن به این ترس در بین این اقلیت که در صورت سقوط، قربانی پاکسازی قومی خواهند شد توانست از پیوستن بیشتر بدنهی ارتش به انقلابیون جلوگیری کند. اما چنین چیزی در ایران موضوعیت ندارد.
دو:
بشار اسد به طور عامدانه سعی کرد جنبش مردم سوریه را به سمت اسلام سیاسی افراطی بکشاند، تا بتواند دنیا را قانع کند که انتخابی جز او یا اسلامیون ندارند. شواهد چنین تلاشی را میتواند در ماههای اول شروع انقلاب یافت که در حالی که مخالفان سکولار و مترقی را زندانی و اعدام میکرد، مخالفان سلفی و اسلامگرایی را چون زهران علوش، رهبر سابق جیشالاسلام، حسن عبود از احرارالشام و همچنین بنیانگذاران جبهه النصره و ابواثیر العبسی و عواد المخلف، شخصیتهای مهم داعش را از زندان آزاد کرد.
بذرهای وهابیت و سلفیگری به اشکال مختلف در سوریه افشانده شده بود. سلفیگری و وهابیت، با تبلیغات رسانههای عربستان سعودی و رفتوآمد کارگران مهاجر سوری به عربستان، در سوریه کسترده شد. اکثریت سنی سوریه، اگر چه در ابتدای انقلاب، شعارهایی فراقومیتی میدادند، بعد از سرکوب وحشیانهی بشار و تفرقهافکنی وی، نیروهای بالقوهی خوبی برای گروههای سلفی و تندرو به شمار میآمدند. در ایران اگر بتوان ایدئولوژی غالبی را در بین انقلابیون نام برد، شاید بتوان به ناسیونالیسم ایرانی اشاره کرد، که ضدیتی شدید با مظاهر اسلامی و عربی دارد چه برسد به جریانهای افراطی اسلام سیاسی. حتی اگر فاشیستیترین بخشهای جریان برانداز فعلی ایران، بر جنبش چیره شود هم نمیتوان سرانجامی قرون وسطایی، همچون بربریت داعش برای این انقلاب متصور بود.
علاوه بر این، قدرتگرفتن داعش، تا برعهده گرفتن نقشهای کلیدی آن از سوی افسران سابق حزب بعث عراق، که تجربهی جنگهای مختلف را داشتند به هیچ عنوان ممکن نبود. اگر تخیلمان را پرواز دهیم، شاید تنها بستری که برای شکلگیری چنین نیرویی فراهم باشد، فرماندگان سپاه باشد که در صورت سرنگونی، خود را سازماندهی کنند و چنین نیرویی را تشکیل دهند. این در حالی است که خود این فرماندگان و طرفداران آنها هستند که مردم را از خطر چیرگی بربریت داعش هشدار میدهند.
سه:
سقوط بشار به مثابهی متحد ایران، و کشوری که با اسرائیل مرز دارد، به هیچ عنوان قابل تحمل نبود، در نتیجه حمایتی همهجانبه از سوی یک کشور دیگر، که پایگاههای نظامی و مخزن پیادهنظام آن از دسترس انقلابیون سوریه خارج بود، توازن قوا را به شکلی معنادار به سمت اسد تغییر داد. بعدها وقتی که حمایت ایران هم کفایت نکرد، روسیه به شکلی تمامعیار وارد جنگ داخلی سوریه شد. بعید است حتی در صورتی که رژیم ایران در آستانهی سرنگونی قرار گیرد، شاهد دخالت نظامی روسیه باشیم، چرا که چنین دخالتی اگر در سوریه، از سوی ارتشیهای علوی که همانطور که پیشتر گقته شد، خود را در معرض پاکسازی قومی میدیدند به ناچار تحمل شد، بعید است در بین طرفداران رژیم ایران و حتی سپاهیها تحمل شود.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.