چکیده :جنبش دانشجویی هنوز از زیر بار سرکوب و اختناق سالهای گذشته به طور کامل بیرون نیامده اما تا حدّی موفق به تثبیت بالندگی خود شده است. طبعاً این جنبش نمیتواند مستقل از هر جنبش وسیعتری تعریف شود که دو مساله اساسی عدالت و دموکراسی را در ابعاد ملی و سرتاسری خود مطرح میکند. بنابراین جنبش دانشجویی نبض تحولات ایران است و وضع فعلی و آینده این جنبش تا حد زیادی وابسته به این است که این نبض در اختیار کدام جریانها و چه گرایشهایی قرار خواهد…
علیرضا رجایی زندانی سیاسی سابق و فعال سیاسی ملی و مذهبی در گفت و گو با سایت امتداد درباره فراز و فرودهای جنبش دانشجویی سخن گفته است. او در این گفت و گو با اشاره به سرکوب گسترده دانشجویان خصوصا از سال ۸۸ به این سو بیان کرده است که هنوز فشارهای امنیتی به طور کامل از روی دانشجویان برداشته نشده است.
رجایی در بخشی از این گفت و گو در ارتباط با این ادعا که بعضا جنبش دانشجویی به تندروی متهم میشود توضیح میدهد: “سرکوبهای شدید،مهار اقدامهای اصلاحطلبانه دولت خاتمی، وقایع هجده تیر، قتلهای زنجیرهای، ماجرای کنفرانس برلین، تعطیلی به قول میرحسین فلّهایِ مطبوعات، دستگیریهای وسیع سالهای ۷۹ و ۸۰ و بالاخره همه آن چیزهایی که آقای خاتمی بحرانهای ۹ روز یک بار نامید، جنبش دانشجویی را در کنار برخی چهرهها و جریانهای سیاسی از توفیق احتمالی اصلاحات مرسوم ناامید کرد و آنها را به فکر روشهای سیاسی دیگری از جمله مقاومت مدنی انداخت. نمیدانم آیا میتوان آن روند را تندروی نامید یا نه اما نمیتوانم به عکسالعمل آنها در سلب امید ناجوانمردانهای که از اصلاحات صورت گرفته بود، حق ندهم.”
علیرضا رجایی از سال ۱۳۹۰ به اتهام عضویت در ائتلاف نیروهای ملی مذهبی و اقدام علیه امنیت ملی، چهار سال را در زندان گذراند و در زندان به بیماری سرطان سینوس مبتلا شد. خانواده و نزدیکان رجایی «ممانعت از درمان» وی در زندان را عامل پیشروی بیماری و شرایط امروز او میدانند.
رجایی دانشآموخته دکترای علوم سیاسی و عضو شورای فعالان ملی ـ مذهبی ایران، در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ دبیر گروه سیاسی روزنامههای پرآوازه جامعه، توس، خرداد، عصر آزادگان و نشاط بود؛ روزنامههای اصلاحطلبی که جملگی توقیف شدند. او همچنین عضو شورای سردبیری نشریاتی چون ایران فردا، نامه و پیام هاجر بوده است؛ نشریاتی که آنها هم هدف توقیف واقع شدند.
رجایی در انتخابات مجلس ششم نامزد شهر تهران و جزو ۳۰ نماینده منتخب شهروندان پایتخت شد؛ شورای نگهبان اما با ابطال بیش از ۷۰۰ هزار رای مانع ورود وی به مجلس شد و بجایش غلامعلی حداد عادل را روانه مجلس کرد.
در رابطه با جنبش دانشجویی امتداد گفت و گویی با علیرضا رجایی فعال سیاسی داشته است، که با هم میخوانیم:
قطعا تاریخ جنبش دانشجویی ایران را می توان از سالهای دور یعنی از همان زمان ملی شدن نفت محسوب کرد، اما در این جا برای آنکه بتوان چهارچوب مشخص تری داشت از دهه ۵۰ که مبارزات انقلابی اوج میگیرد را حساب میکنیم. در این ۵ دهه جنبش دانشجویی چه تغییراتی کرده و چه فراز و فرودهایی را داشته است؟
قدمت جنبش دانشجویی حتی به پیش از دوره نهضتملی شدن نفت برمیگردد، اما همانطور که اشاره کردید طی نیم قرن اخیر در ایران این جنبش دستخوش تحولاتی شده است. مهمترین بخش این تحول به وقوع انقلاب اسلامی برمیگردد که پس از دو سه سال اول انقلاب، بخشی از سنّت چپ انقلابی از بدنه دانشگاه حذف شد. از سوی دیگر آن دسته از فعالان مذهبی جنبش که پیش از انقلاب موضع ضد رژیم داشتند، جذب انقلاب و رژیم پس از آن شدند و عملاً نهادهای تازه تاسیس دانشجویی در دهه ۶۰ دنبالههایی از نظام جمهوریاسلامی بودند.
بدین معنا جریان مسلط دانشجویی در این دهه موضع اپوزیسیونی خود را از دست داد و در جایگاه یک پوزیسیون مهم که بتدریج به سوی مقامهای اداره کننده حاکمیت نیز رانده میشدند، تبدیل شد. البته فعالیتهای دیگری نیز در دانشگاه وجود داشت که چندان محسوس و علنی نبود.
خصوصیات جنبش دانشجویی در دهههای ۵۰، ۶۰، ۷۰ ، ۸۰ و نود را بفرمایید و تفاوتهایی که این دهه ها باهم داشتند؟
تنوع جنبش دانشجویی دهه ۵۰ که یکی از مهمترین خاستگاههای گروههای سیاسی برای جذب نیرو بود، چنان که گفتیم در دهه ۶۰ مارکسیسم زدایی-اپوزیسیونزدایی شد. اما از دهه۷۰ رفتهرفته نهادهای رسمی دانشجویی به سوی اَشکال انتقادیتر قدم برداشتند که این روند پس از خرداد ۷۶ سرعت بیشتری گرفت تا آنجا که در اواخر این دهه دفتر تحکیم وحدت از نظر بخشی از حاکمیت به طور کامل به سمت اپوزیسیون قانونی میل کرد و همین تلقی به محاکمه وحبس برخی از آنها منجر شد. این تحول در دهه ۸۰ وضوح بیشتری پیدا کرد به نحوی که در آن نهادهای دانشجویی که در دهه ۶۰ به انگیزه بازتولید ساختار مسلط سیاسی تشکیل شدند، اکنون همه گرایشهای فکری و سیاسی حضور پیدا میکردند و این نهادها را به سمت گونهای جنبش اعتراضی و البته قانونی هدایت کردند. این پدیده احتمالاً در آخرین سال حضور آقای خاتمی در سال ۸۴ به اوج خود رسید. شکست اصلاح طلبان که عده زیادی از آنها همان فعالان دانشجویی دهه ۶۰ بودند، آبی بود بر آتش آن خیزش مبارک در کنار توقف فعالیت انجمنهای اسلامی، مجدداً محدودیتها وحبسها برای فعالان دانشجویی آغاز شد. پدیده ستارهدار کردن و ممانعت از تحصیل هم مزید برعلت بود. روند سرکوب پس از وقایع ۸۸ شکل گستردهتری پیدا کرد و در کنار دستگیریها و زندانهای طویلالمدتتر، به طور کامل فاتحه فعالیت انجمنهایاسلامی را خواند. این داستان تا سال ۹۲ و مقطع انتخابات ریاستجمهوری ادامه داشت و تازه با انتخاب دولت جدید بود که بتدریج فشارها برداشته و فعالیتهای دانشجویی دوباره آغاز شد.
نماد جنبش دانشجویی در دهه ۶۰ یعنی دفتر تحکیم وحدت وارد ساختار قدرت می شود، این چه تاثیری بر فعالیت های دانشجویی می گذارد؟
تردید دارم دفتر تحکیم وحدت در آن دهه نماد جنبش دانشجویی بوده باشد. حداکثر نماینده گروهی از فعالان مذهبی پیش از انقلاب بود که سرسختانه از نظم جدید پس از انقلاب دفاع و حمایت و دانشجویان پس از انقلاب را هم با همین رویکرد جذب میکردند. فراموش نکنیم که جریان موسوم به انقلاب فرهنگی اساساً با هدف حذف بقیه شاخههای جنبش دانشجویی از دانشگاهها بود. معنای دفتر تحکیم وحدت چیزی بجز توقف موقت جنبش دانشجویی و انحلال خصلت اپوزیسیونی این جنبش نبود.
دفتر تحکیم وحدت در عین حال در دهه ۶۰ عامل سرکوب دانشجویان در دانشگاه ها هست، چه از بعد اجتماعی یعنی نوع پوشش و … وچه بحث های سیاسی؛ چقدر این مساله با نفس فعالیت یک جنبش دانشجویی همخوانی دارد؟
همانطور که گفتم طی این دهه تقریباً نمیتوانیم به روشنی از جنبش دانشجویی سخن بگوییم. البته در ذیل همان چهارچوبهای مستقر و بویژه به علت شکاف عمیق میان دو جناح چپ و راست حاکمیت که طبعاً تحکیم به جناح چپ تمایل داشت، فعالیتهای انتقادی محدودی صورت میگرفت و گاهی برخی انجمنهای اسلامی، مواضع تندتری داشتند اما در مجموع همان طور که گفتید این سطح از فعالیت، سنخیت ناچیزی با سنّت اعتراضی جنبش دانشجویی داشت.
از سال ۷۶ باز جنبش دانشجویی به متن باز می گردد و دفتر تحکیم وحدت در انتخابات مجلس حتی لیست انتخاباتی می دهد. اتفاقی که در دهه ۶۰ هم صورت گرفته، آیا این قبیل فعالیت ها را به نفع جنبش دانشجویی می دانید و یا یک جور سهم خواهی از قدرت است و اساسا جنبش دانشجویی باید وارد این سهم خواهی ها شود؟
در این که ارائه فهرست انتخاباتی در مجلس ششم با انگیزه سهمخواهی از قدرت صورت گرفته باشد اطمینان ندارم. برخی از افراد مورد حمایت در آن فهرست مانند من اصلاً سابقه تحکیمی نداشتند. جدا از انگیزههای فردی، ارائه آن فهرست بیشتر گونهای مشارکت در منازعه سیاسی گستردهای بود که پس از ۷۶ و انتخاب آقای خاتمی پدید آمد و تقریباً همه جریانهای سیاسی و فرهنگی ایران را درگیر مساله آزادی/استبداد کرد و این منحصر به تحکیم نبود. میدانیم در آن تاریخ دانشگاه مهمترین مکان سیاسی ایران بود و جنبش دانشجویی هرچقدر هم که میخواست نمیتوانست خود را از آن منازعه بزرگ برحذر دارد. این که باید یا نباید به این سطح از منازعه ورود میکرد جای بحث مفصلی است اما در این که دانشگاه و فعالان دانشجویی به طور اجتناب ناپذیری هزینههای سنگینی در تحولات پساز دوم خرداد نظیر حوادث هجدهم تیر پرداختند،بحثی نیست.
بعضا جنبش دانشجویی ایران در دهه ۸۰ یعنی تقریبا از سال ۸۰ تا ۸۸ متهم به تندروی می شود، نظر شما در این باره چیست؟
سرکوبهای شدید،مهار اقدامهای اصلاحطلبانه دولت خاتمی، وقایع هجده تیر، قتلهای زنجیرهای، ماجرای کنفرانس برلین، تعطیلی به قول میرحسین فلّهایِ مطبوعات، دستگیریهای وسیع سالهای ۷۹ و ۸۰ و بالاخره همه آن چیزهایی که آقای خاتمی بحرانهای ۹ روز یک بار نامید، جنبش دانشجویی را در کنار برخی چهرهها و جریانهای سیاسی از توفیق احتمالی اصلاحات مرسوم ناامید کرد و آنها را به فکر روشهای سیاسی دیگری از جمله مقاومت مدنی انداخت. نمیدانم آیا میتوان آن روند را تندروی نامید یا نه اما نمیتوانم به عکسالعمل آنها در سلب امید ناجوانمردانهای که از اصلاحات صورت گرفته بود، حق ندهم.
در حال حاضر وضعیت جنبش دانشجویی را به چه شکل می بینید؟
جنبش دانشجویی هنوز از زیر بار سرکوب و اختناق سالهای گذشته به طور کامل بیرون نیامده اما تا حدّی موفق به تثبیت بالندگی خود شده است. طبعاً این جنبش نمیتواند مستقل از هر جنبش وسیعتری تعریف شود که دو مساله اساسی عدالت و دموکراسی را در ابعاد ملی و سرتاسری خود مطرح میکند. بنابراین جنبش دانشجویی نبض تحولات ایران است و وضع فعلی و آینده این جنبش تا حد زیادی وابسته به این است که این نبض در اختیار کدام جریانها و چه گرایشهایی قرار خواهد گرفت.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.