پیرامون«قتل های زنجیره ای»
مقدمه ای نو در ارتباط با سلسله گزارش هایی که همان ایام نوشتم.
«مرکزارشادوآگاه سازی عمومی»،«مرکزاطلاعات۳۶ میلیونی»!«نشریه جامعه اطلاعاتی»،«نشریه جامعه آگاه»،«نشریه آگاه سازی عمومی»و «شورای هماهنگی تشکلهای حزبالله».
این ها امضاهای ذیل سلسله مطالب خبری،تحلیلی ست که از طریق ورودی فاکس روزنامه سلام(که آنزمان من مسئول اخبارهای دریافتی از راه تلکس ها و ورودی و خروجی فاکس سلام بودم) بدستم رسید؛و وقتی بعدازمدتی وقتی وزارت اطلاعات طی اطلاعیه ای رسما اعلان کرد:
«قتل ها»کارنیروهای خودسرآن وزارتخانه بوده است»،وبدنبالش معلوم شداین تحلیل ها و اخبار نیز آبشخور انتشارش از همان نیروهای باصطلاح خودسر«واجا»سرچشمه گرفته؛که ازجمله مندرجات اطلاعیه وزارت اطلاعات درمورداین گروه(باصطلاح)خودسردر«واجا»جعلیات وپخش شبنامه هم هست،دستمایه گزارشاتی شد که در روزنامه«صبح امروز»بانام مستعار«علی میثمی» منتشر کردم.
ووقتی پس از تعطیلی روزنامه سلام بازداشت شدم؛(وتنها فردی که زندانی شد، وصدایش را هم درنیاوردند!؟)جرم واتهام من انتشار مطالب متعدددازجمله همین گزارشات و نام مستعار ذیل نوشته هایم شد. و ازجمله فاکسی مبنی بردستورخامنه ای برکشتن دست اندرکاران یک نشریه بدلیل مهدورالدم یودن.
برای آشنایی بیشتربه این آدرس یوتیوب رجوع کنید:
اگردستگاه شنود واستراق سمع کارگذاشته شده درخانه فروهر مکالمات آن قتل فجیع را به گوش شنونده اش نمی رساند،شاید راز این جنایت هم برملا نمی شد و با سناریویی از قبل پیش بینی شده عده ای به عنوان آمران ومجریان این قتل هابصورت نمایشی برصفحه تلویزیون می آمدندوبه آن اقرار می کردند.
و وقتی به مطالب وتحلیل های برخی مطبوعات (قبل از برملاشدن این جنایت توسط برخی ازنیروهای وزارت اطلاعات)را بخوانیم که باضرس قاطع عاملان رامعرفی می کنند،علاوه براینکه متوجه تضادهاواختلافات ودعواهادربین کادرهای«واجا» درمتن دیکته های نوشته شده درمطبوعات می شویم،تبانی آنها برای معرفی قاتل یاقاتلانی(که ازقبل رقم خورده است)راهم می فهمیم!؟!
بطور مثال دراین گزارش می خوانیم:
*۲۲/۱۰/۷۷برادر کوچیکه درسرمقاله خود تحت عنوان«قتلهای اخیر دستهای پیدا و بازیهای ناپیدا» نوشت:
«اینک تردیدی نیست که گروهی که دست به این جنایتها زده است از پیشینه انتساب به باند«مهدیهاشمی»برخوردار بوده و از افکار و باورهای او نقش پذیرفته است».
گاهی انتشار بخشی از یک حقیقت مهم واثر گذار،(آنهم بصورت ناقص وکم اثر)که همراه باداستانسرایی ست،-کاری که غالبا«علیرضانوری زاده»مدیرشبکه ماهواره ای«ایران فردا»می کند-و بااضافه شدن برخی جعلیات،آن حقیقت ناب گاه وارونه شده ونتیجه ای ضد خودرامی دهد.موضوعی که درماجرای مک فارلین پیش آمده وبجای محکومیت مخفیانه ملاقات کنندگان،افشاء کنندگان دستگیرشدند!
الان باوجود شبکه های گسترده وفراگیرکه اینترنت ایجادکرده،این حقیقت ناب درمسلخ آنهااستحاله وباتکراروتلقین سعی می شودافکارعمومی به سمت آنهامتمایل شود.شبکه هایی مثل«آمدنیوز»می تواندتکامل وترقی یافته همان عناوینی باشدکه ابتداگفته شد.
الان همان باندهای اطلاعاتی وامنیتی بادیدگاه های مختلف باحضوروتاسیس برخی ازاین شبکه هاسعی برابقای قدرت خوددرهرحالت از وضعیت نظام جمهوری اسلامی ایران رادارند.
شبکه ها وبنگاه هایی که بااستخدام افرادی خاص تلاش مداوم دارندافکارعمومی را درقرنطیه خود نگهدارندودیگران رابایکوت تاآن حقیقت ناب،چهره ها رابی نقاب نشان ندهد.
یادآوری می کنیم:
منظور از برادر بزرگه و خواهر کوچیکه و….روزنامه کیهان،رسالت،هفته نامه شما است…
این قسمت اول است وقسمت بعدی روز بعد منتشرمی شود.
محمد شوری
نویسنده و روزنامه نگاربیکار
اول آذر۱۳۹۶
تحلیل فکری قتلهای محفلی
آبشخور!(قسمت اول)
«منتشر شده در روزنامه صبح امروز، چهارشنبه۲۶اسفند۱۳۷۷،ص۵ با نام مستعار «علی میثمی».
خبرراتماموکمالبخوانید
عاملان تهیه شبنامه وجزوات مجعول درباره قتلهای اخیر دستگیرشدند. عامل اصلی اداره این مرکز دارای انگیزههای خود بزرگ بینانه بوده است.ازاین باند یکقبضه سلاح،تعدادی اسناد طبقهبندی شده و حُکمهای مأموریت جعلی بدست آمد. یک مقام مسئول در وزارت اطلاعات اعلام کرد: «عاملان تهیه و تکثیر شبنامه و جزوات مجعول با تلاش و پیگیری سربازان گمنام امام زمان(عج) اخیراً شناسایی، دستگیر و به مراجع قضائی تسلیم شدند. وی در گفتوگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی افزود: «عاملان این اقدام جزوات و شبنامههایی را تحت عناوین مجعولی همچون «مرکز ارشاد و آگاهسازی عمومی»، «مرکز اطلاعات۳۶میلیونی» و غیره منتشر میکردهاند. این مقام امنیتی اضافه کرد: «عامل اصلی این اقدام غیر قانونی با ادعای دسترسی به اسناد محرمانه خارجی طی جزوات و اطلاعیههایی که از طریق نمابر ارسال میکرد، برخی از مسئولان نظام را به خیانت متهم کرده بود». وی اظهار داشت عامل اصلی این اقدام با نگارش و ارائۀ تحلیلهای غلط و ادعاهای خلاف واقع تلاش میکرد، ذهنیت نخبگان سیاسی و مذهبی نظام را نسبت به یکدیگر مخدوشسازد».
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات تصریح کرد: «نتایج اقدامات غیر قانونی این افراد تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب و ایجاد اختلاف میان مسئولان نظام و جریانهای سیاسی خود و دستگاههای مختلف کشور بود».
اطلاع رسانی از نوع محفلی
این مرکز، نشریات خود را بعداز دوم خرداد تحت عناوین مختلف همراه با تحلیلها و تفسیرهایی از جریانات سیاسی از طریق «فاکس» به هر شماره تلفنی که میگفت: «لطفاً پس از شنیدن بوق استارت فرمائید»، ارسال میکرد. برای تمامی شخصیتها و مراکز دولتی و غیر دولتی برای مردم عادی و یا از طریق دیگر. مثلا نصب تراکتهای تبلیغاتی.
این خبر پراکنیهای ویژه از نوع شبنامهای مدرن و فاکسی، چه هدفی را دنبال میکرد؟! آگاهسازی مردم، منحرف کردن افکار عمومی، القای این که عناصر مؤمن امکان بیان علنی دیدگاههای خود را ندارند؟
با گذشت زمان و زیاد شدن تعداد مراسلات گروه بینام و نشان، کسی که خود را ظاهراً مجبور میبیند در سایه کار کند و هشدارهایش را در زمینه نفوذ عناصر بیگانه تهاجم فرهنگی، خیانت برخی مقامات کشور و خلاصه در معرض تهدید قرار گرفتن دیانت مردم، اجباراً مخفیانه منتشر میکند. کسی از خود نپرسید تا…
گروهی از شهروندان سر بهنیست شده و گروهی علناً به قتل رسیدند. روزنامههای مختلف دولت،مقتولین را به ضدیت با نظام و اسلام متهم کردند. و سپس…
محفل فکری قتل های محفلی!
وزارت اطلاعات طی انتشار اطلاعیهای نوشت: «عدهای کجاندیش در قتلهای اخیر دست داشتند» از اینجا به بعد علت شکلگیری محفل فکری و کجاندیش موسوم به «مرکز ارشاد و آگاه سازی» نیز که قبل از انجام قتلها و آشکار شدن آن تحلیلهای نظری و تئوری خود را با موضوعات و عناوین متفاوت به همه جا ارسال میکرد آشکارگردید!
پس از اعلام این خبر، مروری دوباره و مطالعه برخی از آنچه توسط این گروه تاکنون منتشر شده است، لازم مینماید. این بررسی نشان میدهد که قتلهای اخیر به احتمال زیاد بیارتباط با القائات تحلیلها و تئوری پردازهای محفل فکری یاد شده نبوده است.
محفل فکری قتلهای محفلی تحت عنوان «مرکز ارشاد و آگاهسازی عمومی»، همکار و شاید همسو با محفل قاتلان «قتلهای سیاسی» به انتشار و توزیع نشریات و تراکتهای تبلیغاتی میپرداخت، هنوز مدرکی که نشان دهد قاتلان محفلی و تئوری پردازان محفلی شاخههای یک جریان نبودهاند، ارائه نشده است. البته تقارن زمانی دستگیری اعضای این محفل فکری با کشف عناصر خودسر وجود چنین رابطهای را تقویت میکند.
آیا این محفل فکری با نشریاتی دارای عناوین «نشریه جامعه اطلاعاتی»، «نشریه جامعه آگاه»، «نشریه آگاهسازی عمومی» و «شورای هماهنگی تشکلهای حزبالله» در تحلیلها و مصاحبههای خود با دست اندرکاران این مرکز به این نتیجه نرسید که باید عدهای کشته شوند؟!
برای آنکه چنین پرسشهائی پاسخ داده شود،باید نگاهی به مطالب فاکس شده برای کسانی انداخت که قاتلین میاندیشیدهاند باید روی آنها کارکرد و یا مرعوبشان ساخت و یا… از همکاری آنها بهره برد.
در یکی از اوراق منتشره گروه آمده است:
«به این نتیجه رسیدیم که اگر مردم عوام را ول کنیم بر اساس طبیعت خود حرکت کرده و به سمت قهقرا میروند… حرکت تکاملی انسان،حرکتی قسری است و به زور اسلحه ممکن است. رمز حدوث انقلاب نصرتبالرعب بود و بقای آنهم به ایجاد رعب و وحشت بستگی دارد…».
شاید در ذهن دوستان و همکاران گروه قتلهای محفلی هم ضرورت توسل به نوعی حرکت قسری که انسان را به تکامل میرساند، بشدت احساس میشد!
شعارهای قتلهای محفلی!
شعاری از شعارهای «مرکز ارشاد و آگاه سازی عمومی» که به صورت تراکت تبلیغاتی چاپ و توزیع میشد، حاوی مطالبی از این دست بود:
«هموطن آگاهباش! امروزه چپهای قدیم،لیبرالها،تکنوکراتها و غربزدهها درصدد آن هستند که نظام را از حالت دینی و اعتقادی خارج کنند».
«جوانان هوشمند ایران اسلامی! مبارزه با آموزههای غلط و فاسد لیبرالیسم رسالت شما عزیران است».
«هموطن ارجمند!: امروز جدایی دین از سیاست توسط لیبرالهای قدیم و روشنفکران جدید مطرح میشود که تحت کنترل عملیات سرویسهای اطلاعاتی غرب میباشد».
«هموطن عزیز آگاه باشید!: عناصری که خود را چپگرا و رادیکال میدانستند، هم اکنون به مواضع لیبرالیست روی آوردند. مواظب آنان باشید».
«آگاه باشید!: عوامل ستون پنجم درصدد وادار کردن مردم به تسلیم، تمرد، نارضایتی و مأیوس کردن جامعه از نظام میباشد!».
«هوشیار باشید!: شایعهسازی، تحریف واقعیت، اغراق و مبالغه، تفرقهافکنی، فربیکاری و ترور شخصیت روحانیت و شخصیتهای اصیل از شیوههای جنگ روانی دشمن است».
بهزادرجوی!
این مرکز با ادعای هوشیار کردن مردم در مورد عناصر ستون پنجم و عامل سرویسهای اطلاعاتی غرب با انتشار یک نشریه تحت عنوان «نشریه آگاهسازی عمومی» در شماره۱۱در نیمه دی ماه۷۶یعنی تقریباً همان دورانی که برخی روزنامهها در واکنش به انتخابات خرداد۷۶انواع اتهامات را به اعضای ستاد انتخاباتی خاتمی و از جمله بهزاد نبوی وارد کردند. و صریحاً خواستار به جریان افتادن مجدد پرونده انفجار نخستوزیری و تعیین نقش بهزاد در آن جریان بودند،با موضوع بهزاد رجوی! در این مورد نوشته است: «اظهارات بهزاد نبوی نشانگر آن است که وی یکی از عناصر برانداز و در اختیار سرویسهای اطلاعاتی نظام سلطه جهانی است» و بعد در انتهای نظریه تحت عنوان «نظریه» آورده است: «پرونده انفجار نخستوزیری را که منجر به شهادت شهیدان رجائی و باهنر گردیده است، مجدداً مفتوح و چهره متهم اصلی این پرونده یعنی بهزاد نبویرا به افکار عمومی معرفی نمائید».
قابل ذکر است که حضرت امام (ره) با آگاهی از این واقعیت که جناح خاصی درصدد تعمیم و تحمیل حادثه نخستوزیری به جریان فکری وابسته به بهزاد نبوی است،آن پرونده را برای همیشه مختومه اعلام کرد.
بازرگان عامل سیا: نخستوزیر دولت انقلاب!
درنشریه جامعه آگاه شماره۲۸مورخه۸/۱۱/۱۳۷۶بخش احزاب وگروهها آمده است:
«مهدی بازرگان پایهگذار جریان استحاله در عرصه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی بود.وی پس از قدرت گرفتن آمریکا در ایران و جایگزین شدن این رژیم به جای استعمار انگلیس توسط دستهای پنهانی به مقام ریاست هیأت مدیره و مدیر عامل شرکت نفت ایران دست یافت و پاداش خود را از آمریکائیان گرفت. وی قبل از انقلاب اسلامی به منظور مقابله با جریان اصیل و مردمی نهضت روحانیت شیعه به رهبری حضرت امام خمینی(ره) با هدایت غیر مستقیم ساواک و اداره وی توسط سازمان سیای آمریکا اقدام به ایجاد هستههایی با پوشش انجمنهای به اصطلاح اسلامی در سطح قشر دانشپژوه کرد.
این جزوه منتشر شده در مورد این که چرا حضرت امام(ره) با این وجود ایشان را به نخست وزیری اولین دولت انقلاب منصوب فرمودند، نوشته است: «حضرت امام به پیشنهاد برخی از نزدیکان در شورای انقلاب و برای کاهش و توقف حمایت رژیم آمریکا از شاه خائن به جهت اینکه بازرگان از اعمال آمریکا به شمار میرفت، وی را به عنوان نخستین وزیر دولت موقت معرفی کرد».
آیا نویسندگان چنین عباراتی به آنچه مینوشتند باور داشتند؟ آیا مخاطبان خود را آدمهای بیشعوری میپنداشتند که هر اتهامی را صرفا به خاطر آنکه گویندهاش اسم امام خمینی را به احترام میبرد به او میکنند؟ یا این که میخواستند تدارک و زمینه چینی لازم را برای حرکت بر علیه افراد منتسب به دگراندیشان و به جریانهای سیاسی ملی را مهیا سازند؟ آیا تحلیلهای این چنینی در تأثیرگذاری بر افرادی که اینروزها به نحو غیر منصفانهای به پدر معنوی ملیگرایان دکتر مصدق میتازند، موفق از کار در نیامده است؟
پیرامون«قتل های زنجیره ای»مقدمه ای نو در ارتباط با سلسله گزارش های که همان ایام نوشتم.«مرکزارشادوآگاه سازی عمومی»،…
Publicerat av مَحکَمه (ASSIZE) den 21 november 2017
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.