دیل گپ قطعه ۸۳
اثر علی عبدالرضایی
من دشمن کمونیسم نیستم! اتفاقن به عنوان یک سوسیالآنارشیست به بخشهایى از آن باور نیز دارم، فقط مخالف کمونیسمِ طبقاتىِ ایرانىام! تنها کمونیستهایى که ربطى به کمونیسم ندارند، کمونیستهاى ایرانىاند!
طرف مسئول یکى از شاخههاى معروفِ کمونیستىست اما وقتى بهت نزدیک مىشود پز مىدهد که نوادهى فلان شاهِ قاجار است! من حسابِ آقا را به نامِ آقازاده نمىنویسم اما وقتى سنگِ نقاشِ مستقل را به سینه مىزنى و تابلوى نقاشىات را فرح مىخرد چون پدرت رئیسِ فلان سازمانِ فرهنگىِ زمانِ شاه بوده عقّم مىگیرد! هنرمند مستقل نمىتواند اپورتونیست باشد و در آثارش ناتوانىِ جسمىاش را تابلو کند. هنرِ مستقل هنرِ اعتراف نیست! مىخواهى سیاسى باشى!؟ خب باش! اما اول کمى فکر کن! نمىتوانى تا ابد تنها براى اینکه پیراهنِ خونىِ همکلاسىات را بالاى سر بردى باجِ تبلیغاتى بگیرى! تو هنوز هیچى ندارى! بالاخره باید یک جایى نشان دهى چه در چنته دارى!
نقطه مشترکِ هنر و ادبیاتِ آخوندى، شاهى و حتى کمونیستى از جنس ایرانى، رویکردِ طبقاتىشان است. طرف نقاشى قرشمال است اما چون پدرش لیدرِ فرهنگىِ حزب توده بوده در همان آغازِ گشایشِ نمایشگاهش، تابلوهاش را با بهترین قیمت مىبرند!
من همه هستىِ ادبىام را سرِ مبارزه با رویکرد فرهنگىِ هنر و ادبیاتِ طبقاتى گذاشتهام براى همین وقتى مىبینم یکى از طبقاتِ پایینِ اجتماعى یعنى از نقطه صفر شروع کرده و دارد استقلال هنرى و ادبىاش را تعریف مىکند، چهارشانه پشتِ او مىایستم اما اگر ببینم او هم دارد مقلدِ همین رسم و سنت طبقاتى مىشود، سکوت نخواهم کرد! شما با همهى تریبونهاتان علیه من جار بزنید ولى این دهان مهر و موم نمىشود، حالا چه حکومتى باشید، چه با شعارهایى علیه حکومت عشوه کنید. سالها پیش نوشتهام على عبدالرضایى شغل من است و بدنامى لقبىست که آسان بدستش نیاوردهام، پس تا وقتى که بقیه را رعیتزاده و خود را آقازاده مىنامید صفهامان جداست.
جهت دانلود این کتاب و خوانش متون بیشتری از علی عبدالرضایی به لینک زیر مراجعه کنید:
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.